- عکس / تصاویر دیده نشده از شهید رائد سعد
- بانک اهداف در جنگ شناختی
- کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر و یک سند تاریخی از شکنجه مخالفان با «خرس» در دوره پهلوی!
- آیا نبرد حضرموت نقشه یمن را تغییر خواهد داد؟
- یادداشت ها / آیا پایان ماه عسل صهیونیستها در سوریه نزدیک است؟!
- قیام جوانان سوری | پیام عملیات «بیت جن» برای جولانی و صهیونیستها
- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
سهشنبه ؛ 25 آذر 1404 
طوفانالاقصی درد زایمان منطقه است!

دولت سیزدهم بدون تردید یکی از متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر انتخابات آینده است چراکه اولاً دولت مجری و برگزارکننده انتخابات بوده است و ثانیاً مردم تلاش میکنند با رأی خود گفتمان و رویکردهای دولتهای حاکم را تقویت کنند. بیشترین تأثیر دولت را باید در معادله رابطه میان کارآمدی دولت با مشارکت و میزان رأی بررسی کرد. مطابق نظرسنجیهای بهعملآمده، یکی از اصلیترین عوامل کاهش مشارکت، مسائل اقتصادی و سفره مردم است. نکته مهم در این رابطه که حائز اهمیت فراوان میباشد، فاصله میان واقعیتهای میدانی با اذهان عمومی است که متأسفانه به دلیل ضعف رسانهای دولت در انعکاس فعالیتها و دفاع از کارنامهاش این فاصله کم هم نیست، از این رو، تمرکز معاندان و گروههای ضدانقلابی که خط تحریم انتخابات را دنبال میکنند، عملیات روانی ویژهای است که علیه دولت سیزدهم آغاز کردهاند. مهمترین محورهای آن عبارتند از:
۱) القای ناکارآمدی و کمرنگسازی دستاوردهای دولت: القای ناکارآمدی دولت سیزدهم به چند دلیل بیش از دولتهای پیشین صورت میگیرد که از جمله آنها میتوان به رویکرد انقلابی دولت و عدمدلبستگی به بیرون اشاره کرد چراکه با القای عدمکارآمدی دولت در درجه اول انقلابیگری را زیر سؤال برده و آن را ریشه مشکلات کشور معرفی میکنند تا این نگاه را مخدوش جلوه دهند، ثانیاً رویکرد نگاه به درون را بینتیجه دانسته و تنها راهحل مشکلات کشور را دراز کردن دست نیاز به بیرون معرفی کنند. دشمن با این عملیات روانی میتواند هم مردم را ناامید از آینده بهتر کند و مشارکت را کاهش دهد و هم بر نتیجه انتخابات تأثیر بگذارد و غربگرایان را تقویت کند.
۲) تحریف واقعیتهای میدانی با ادعاهای خلاف واقع: یکی از محورهای دائمی و پرتکرار دشمن علیه دولت سیزدهم انتشار اخبار جعلی بسیار سخیف، اما بزرگ و گسترده است که هرازگاهی اقدام به نشر آن میکند و پس از مدت کوتاهی از کنار آن میگذرد. یکی از نمونههای این گونه اخبار اعزام ۵ هزار چینی به ایران جهت حفاظت از نیروهای این کشور در پروژههای نفتی و گازی یا فروش بخشی از خاک ایران به چین است که بلافاصله به محور اصلی گعدههای خصوصی و محافل عمومی به ویژه اماکن عمومی مانند مترو، اتوبوس یا تاکسیها تبدیل میشود، حال آنکه این خبرسازیها از اساس دروغ است.
۳) ترویج ناامیدی و نبود راهحل: یکی از شگردهای عملیات روانی دشمن علیه دولت سیزدهم این است که به عنوان دولتی دلسوز و مردمی از آن یاد و ادعا میکنند که این دولت واقعاً دلش میخواهد برای مردم کارهایی را انجام دهد، اما به دلایل زیادی نمیتواند که مهمترین آنها عدمامکان حل مشکلات و نبود راهحلهای داخلی و ساختارهای مشکلدار است. با این عملیات نه تنها امید مردم به آینده و گرهگشایی از مشکلاتشان کاهش مییابد بلکه ممکن است در انگیزه نیروهای انقلابی نیز تأثیر منفی ایجاد کند.
۴) القای عدم بیطرفی دولت در انتخابات: یکی دیگر از محورهای عملیات روانی معاندان نظام اسلامی القای عدمبیطرفی دولت سیزدهم در انتخابات است. هدف دشمن از این ادعا القای عدمرقابت جدی و مشخصبودن نتیجه انتخابات است که بر روند مشارکت مردمی تأثیر منفی دارد. این در حالی است که دولت سیزدهم مولود انتخاباتی فراجناحی است و برخلاف دولتهای پیشین خوشبختانه تاکنون جریان و حزب خاصی از آن متولد نشده است.
۵) امکان تکدورهایشدن دولت سیزدهم: از آنجا که برخی جریانهای سیاسی انتخابات مجلس را معبری برای بازگشت به قدرت میدانند و دلیل اصلی ورود خود به انتخابات را پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برای تصاحب دستگاه اجرایی کشور معرفی میکنند، مانع بزرگی مانند احتمال تداوم دولت فعلی را با طرح این ادعا که دولت آقای رئیسی اولین دولت تکدورهای پس از انقلاب اسلامی خواهد بود، از نظر خویش برمیدارند، بنابراین رسانههای وابسته به ضدانقلاب از این محور برای عملیات روانی علیه دولت بهره میگیرند تا امید مردم به بهبود شرایط را کاهش دهند

آمریکا بازنده واقعی جنگ
امیر محمدرضا آشتیانی
درهفته قبل وارد شدن ضربات سنگین به آمریکا پس از تحولات غزه را گوشزد کردم که در صورت تداوم جنایات رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در غزه، آمریکا دچار شکستهای سنگین خواهد شد و بازنده واقعی این جنگ آنان خواهند بود. بدون تردید علائم این شکست در حال بروز است که به مصداقهایی از آن اشاره خواهم کرد.
همه بهخوبی میدانند که سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی و انعکاس خواست و اراده مردم در عرصه خارجی هر کشوری است. در تاریخ دولتهای بسیاری بودند که بهدلیل سیاست خارجیشان، قدرت را از دست دادهاند، بنابراین توجه به خواست مردم در آینده قدرت آنها حائزاهمیت است. راهپیمایی و اعتراضهای گسترده، عظیم و شگفتانگیز در جهان و بهویژه در ایالتهای مختلف آمریکا و اختصاص کمکهای مالی فراوان آنان و حتی چهرههای معروف هنری، ورزشی و اجتماعی به مردم بیگناه و مظلوم غزه موجب تعجب و تحیر خود آمریکاییها شده است و این اراده و خواست عمومی مردم در اعتراض به کشتن زنان، کودکان و هدف قرار دادن بیمارستانها و مجروحان و پایان دادن این جنایات هنوز در سیاست خارجی این کشور نمود پیدا نکرده و خود نقیضی بر بطلان ادعای دموکراسی آمریکایی است. ضربهای سخت به قدرت نرم آمریکا و سرمایه اجتماعی آنان که برای اقدام در عرصه خارجی بسیار حیاتی است. بهرغم خواست مردم جهت اتمام حمایت از جنایتهای رژیم کودککش صهیونیستی مقامات آمریکا رسما از جنگ حمایت میکنند. همه عالم میدانند که رژیمصهیونیستی تابع و مجری سیاستهای واشنگتن است بنابراین کشتار فجیع و وحشیانه امروز مردم غزه محصول مستقیم راهبردهای آمریکا در منطقه است؛ از اینرو نه تنها دستان آنها به خون مردم غزه آغشته شده بلکه میتوان بهصراحت گفت، این جنایات مستقیما توسط آمریکاییها اتفاق میافتد. کمکهای مستشاری، تسلیحاتی، اطلاعاتی و سیاسی بیشرمانه آنها، رسوایی فراموشناشدنی را برای آمریکا بهوجود آورده است . عدم حمایت و حتی مخالفت با طرح آتشبس فوری مورد درخواست سازمان ملل، مجامع بینالمللی عمومی، کشورها و ملتهای مستقل و آزاده جهان و حتی متحدان غربی، دهنکجی آمریکا به سازوکارهای بینالمللی و لجاجت با نهادهای حقوقبشری است و روی دیگر استانداردهای دوگانه و سوءاستفادههای ریاکارانه آنان از این نهادها و سازوکار را نشان داد . ازسوی دیگر شجاعت و نهراسیدن جوانان مقاومت و اقدامات این گروهها علیه پایگاه نیروهای تروریست و اشغالگر آمریکا، که اوج آن سرنگون شدن پیشرفتهترین پهپاد آنها بود، موجب فروریختن هیمنه و افسانه شکستناپذیری آمریکا را فراهم کرده و این قهرمانان هالیوودی را به محاق تاریخ فرو برد. از این پس باید شاهد فصل جدیدی در مبارزات استکبارستیزی در جهان باشیم. شکست اطلاعاتی و اشتباهات پیدرپی راهبردی و باخت در جنگ محاسباتی، باتلاق جدیدی برای آنان ایجاد کرده است که تلاش میکنند با کشتن انسانهای زیاد و تحویل زمین سوخته از آن امتیازی بسازند تا شاید جبرانی بر این شکست باشد و نمیدانند دست و پا زدن در باتلاق، نتیجهای جز فرو رفتن بیشتر ندارد . با مصداقهایی که اشاره شد، کشوری که در داخل و خارج و در حوزه سیاست داخلی، خارجی، نظامی، بینالمللی، تصمیمات راهبردی با چنین اشتباهات مهلک و ویرانگر و در نتیجه بیآبرویی مواجه است و تمام دارایی و سرمایه ظاهری را از دست داده است جز افول و شکست سنگین و خفتبار چی میتوان نامید؟ جمعبندی این جنگ چند نکته مهم راهبردی دارد: نخست، اینکه آمریکا از نظر بسیاری از کشورها دیگر غیرقابلاعتماد و غیرقابلاطمینان است . دوم، آنها برخلاف ادعای خود بهشدت آسیبپذیر هستن. سوم، این جنگ افول آمریکا از منظرهای مختلف بهویژه انسانی و اخلاقی را نشان داد. چهارم، نظم جدید جهانی آغاز شده است. در شرایط فعلی سیاستمداران آمریکا باید از این اشتباهات درس بگیرند و حداقل کاری که میتوانند انجام دهند این است که جنگ را سریعا پایان بدهند. خروج از منطقه و سپردن امنیت آن به کشورهای منطقه و عدم دخالت در موضوعات، گام مقدماتی برای مانع شدن از تداوم شکستهاست.
عبدالرضا فرجی راد
بر خلاف تصور اولیه که به نظر می رسید ترامپ بخاطر تخلفات مالیاتی، اتهامات سیاسی و نگهداری پرونده های سری در منزلش برای کاندیداتوری انتخابات بعدی ریاست جمهوری با چالش بسیار جدی مواجه شود ولی هر چه زمان به جلو حرکت می کند شانس وی برای کاندیداتوری بیشتر می شود هر چند که دادگاه هنوز در مورد تخلفات وی رایی صادر نکرده است. اگر جلسات دادگاه وی ادامه پیدا کند بعید است که رای احتمالی علیه وی در وسط رالی انتخاباتی صادر شود زیرا که در اوج هیجانات انتخاباتی این رای منفی می تواند صحنه انتخابات را با خشونت جدی همراه سازد. بعید است که ترامپ در میان جمهوریخواهان رقیب جدی داشته باشد و خود جمهوریخواهان هم با توجه به شانس بالای وی برای انتخاب مجدد به عنوان رییس جمهور ایالات متحده تمایلی جدی به سمت کاندیدای دیگری را ندارند. لذا این فرصت برای ترامپ وجود دارد که یکبار دیگر خود را در کاخ سفید ببیند. با انتخاب احتمالی ترامپ در سطح نظام بین الملل تحولات قابل توجهی رخ می دهد. اگر جمهوری اسلامی ایران نتواند تا زمان انتخابات با بایدن به توافق برسد قطعا شرایط سخت تری را نسبت به زمان حال تجربه خواهد کرد. تحریم های نفتی شدت می گیرد و تورم و بالارفتن قیمت ارز و طلا شرایط معیشتی مردم را به شدت تضعیف می کند.
فشارهای سیاسی بیشتر خواهد شد و بر خلاف دوره قبل که اروپاییان با سیاست های ترامپ در رابطه با برجام مخالفت می کردند این بار رابطه چندانی بین ایران و اروپا وجود ندارد و برعکس دوره قبل این اروپاست که با بیانیه های منفی خود علیه سیاست های هسته ای، جمهوری اسلامی را مقصر قلمداد کرده و معتقد است فرصت ها برای توافق را از دست داده است. هر چند در این مدت نسبتا کوتاه شانس توافق با بایدن کم است ولی مناسب است که ایران با داشتن رابطه و گفتگوی مستقیم به توافقی مورد رضایت طرفین نائل شود. ممکن است این سوال پیش بیاید که از کجا معلوم که مجددا ترامپ از این توافق خارج نشود که در پاسخ باید گفت که برای بالا بردن ضریب اطمینان اجازه ورود امریکا به اقتصاد ایران می تواند تا حدود زیادی این تضمین را بدهد. علاوه بر آن شرایط سیاسی داخل و خارج برای جمهوری اسلامی نسبت به ۷ سال قبل که ترامپ از برجام خارج شد بسیار فرق کرده و رییس جمهور سخت گیر آینده می تواند از وضعیت سیاسی بهره برداری کند. با جنگ غزه، شرایط جنگ در اروپا به نفع روسیه و به ضرر اوکراین پیش می رود. با آمدن ترامپ وضعیت برای زلنسکی و اوکراین بسیار بدتر خواهد شد.
روابط کاخ سفید و کرملین بهبود می یابد و مسکو از این انتخاب بسیار خشنود خواهد شد. شاید یکی از دلایلی که این روزها بحث عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا مطرح می شود همین پیش بینی هایی باشد که اروپاییان از آینده سیاسی امریکا دارند و علاقمندند که این جنگ تا قبل از انتخابات امریکا به پایان برسد. با دادن قول عضویت در اتحادیه به نحوی اوکراینی ها احساس کنند که در قبال از دست دادن خاک در مقابل به دستاورد دیگری خواهند رسید. قطعا در صورت انتخاب ترامپ، ناتو استحکام فعلی را نخواهد داشت و امریکا و ناتو هزینه های سنگین جنگ را به شکل فعلی نخواهند پرداخت. ضمن اینکه خود اروپا با ترامپ دچار دردسرهایی خواهد شد زیرا که تفکرات اقتصادی وی و شعار فقط امریکا ملاحظه هم پیمان اروپایی را کنار خواهد گذاشت.
جناح راست در داخل اتحادیه نیز تقویت خواهد شد و نتیجتا اختلاف بین شرق اروپا با غرب در درون اتحادیه بیشتر می شود. در خاورمیانه عربی نیز شاهد تغییراتی خواهیم بود.
اگر اسراییل بتواند حماس را از لحاظ فیزیکی حذف کند جبهه مقاومت تضعیف می شود. ترامپ طرح صلح ابراهیم را با جدیت پی خواهد گرفت. برخلاف انتظاراتی که این روزها مطرح می شود. هر چند سعودی ها در همین یک هفته اخیر دو بار اعلام کرده اند که مساله رابطه با اسراییل را دنبال می کنند. به نظر می رسد جناح محافظه کار جهان عرب در همین یک هفته اخیر هم از پیشروی اسراییل در حذف حماس ناراضی نباشند. احتمالا عربستان، امارات و بحرین از انتخاب مجدد ترامپ راضی باشند ولی قطعا فشارهای سیاسی بیشتری را باید بخاطر رابطه با چین نسبت به زمان بایدن تحمل کنند. از سوی دیگر چین بیشتر تحت فشار اقتصادی قرار خواهد گرفت و توافقاتی که با دموکرات ها داشته اند کارایی خود را از دست می دهد.
تا چند ماه آینده باید صبر کرد که آیا رایی علیه ترامپ صادر خواهد شد یا خیر حتی با توجه به نوع رای ممکن است ترامپ بتواند مجددا کاندید شود.
روزنامه شرق
به بهانه سالروز تأسیس کانون وکلا
یا این نهاد مدنی را پاس میدارید؟


معجزه الاقصی
دو. همه این موارد یادآوری شد تا به این نکته برسیم: بر اساس همان آمارهای رسمی اسرائیلی (که همراه با دروغ و کوچک نمایی هم هست)، تنها در صبح پانزدهم مهرماه ظرف چند ساعت، بیش از هزار اسرائیلی کشته و بیش از ۲۰۰ نفر اسیر شدند. یعنی از غزه که مساحتی معادل یکسوم شهر تهران دارد، در شرایط محاصره کامل از سوی شهرکهای صهیونیست نشین و مصر و دریا، آنهم باوجود دیوار حائل با سرزمینهای اشغالی و تحت سنگینترین رصد اطلاعاتی و با چندلایه امنیتی، عدهای رزمنده باایمان و باانگیزه، با تجهیزاتی ساده و با پاراگلایدر و موتورسیکلت و راکت و سلاح سبک، کاری با اسرائیل کردهاند که پیش از آن، پنج کشور عربی نمیتوانستند. سعی کنید برای یکلحظه، خشم ناشی از جنایات بیوقفه و کودک کشی اسرائیل را کنار بگذارید و واقعیت صحنه را ببینید. آنچه در پانزدهم مهرماه رخ داد، چیزی شبیه معجزه بود.
سه. اسرائیل، ۷۵ سال است که بر مبنای دو راهبرد اصلی حرکت میکند، اول مظلومنمایی و دوم افسانه شکستناپذیری. کاری که مقاومت فلسطین کرده، ازآنرو بهشدت هوشمندانه است که میان این دو راهبرد، فاصلهای دائمی ایجاد کرده و جمع این دو را ناممکن ساخته است.
اسرائیل اگر واکنش سهمگین و وحشیانهای نشان دهد، عنصر مظلومنمایی را در اذهان عمومی دنیا از دست میدهد و اگر آرام باشد و هوشمندانه، صرفا به دنبال عوامل عملیات طوفان الاقصی باشد، عنصر شکستناپذیری را در اذهان داخلی خود از دست میدهد. نتیجه آن است که بهشدت عصبی شده و با خروج از تعادل، واکنشی نشان میدهد که همزمان هر دو راهبرد پیشین خود را بهکلی نابود کرده است. مظلومنمایی صهیونیستها دیگر بهکلی رنگباخته و نشان آن، تجمع یهودیان معترض در نیویورک و دهها تجمع اعتراضی پرجمعیت در لندن و پاریس سایر شهرهای اروپایی است. افسانه شکستناپذیری هم که کاملا نابودشده و ارتش اسرائیل، ۳۳ روز است هنوز جرئت نکرده وارد بسیاری از نقاط غزه شود و با بمباران هوایی، بیش از آنکه عناصر نظامی و رزمندگان را هدف بگیرد، کودکان را هدف گرفته است.
چهار. رژیم صهیونیستی و بهتبع آن، دیگر به وضعیت پیش از پانزدهم مهر بازنخواهد گشت. دهها سال تلاش رذیلانه برای جمعآوری صهیونیستها از کشورهای مختلف شده بود. از سوی دیگر، یکی از چالشهای اصلی سران رژیم غاصب، تلاش برای استقرار جمعیت در شهرکهای اطراف غزه و تثبیت اشغال با شهرکسازی و تشکیل غلاف غزه بود. امروز تمام آن شهرکها خالیشده و صهیونیستها آواره شدهاند و حتی اگر طوفان الاقصی همینجا متوقف شود، بعید است ساکنان سرزمینهای اشغالی جرئت بازگشت به شهرکهای اطراف غزه را داشته باشند. مهاجرت معکوس و نابودی مشاغل در سرزمینهای اشغالی هم نتیجه طبیعی عدم امنیت است. این ماجرا ابعاد عمیق اجتماعی هم خواهد یافت، همانطور که جنگ ۳۳ روزه چنین ابعادی یافت.
پنج. مشاهده نرخ رشد جمعیت اسرائیل بر اساس داده های پایگاه بین المللی آمار، از سال ۱۹۶۰ تا ۴۵ سال بعد، جز یک سال، همیشه بالای ۲ درصد بوده است. این عدد حتی در زمان جنگ اعراب و اسرائیل (۱۹۶۷) بالای ۴ درصد بوده است، اما دقیقا از زمان شکست از حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۶، این عدد به ۱/۸ درصد رسیده و از آن روز تا به حال، سیر اکیدا نزولی داشته و در حال حاضر ۱/۵ درصد است. این یعنی نرخ رشد جمعیت با شیب تندی در حال کاهش است. این یکی از تبعات اجتماعی جنگ ۳۳ روزه است. حال می توان حدس زد که طوفان الاقصی، چه ابعاد گسترده ای خواهد داشت و تا چه حد بر لایه های اجتماعی اشغالگران موثر خواهد بود.
شش. گمان میکنم آن روز که فرماندهان مقاومت غزه در حال طراحی چنین اقدامی بودند، خودشان هم تصور نمیکردند که طوفانی که برپا میکنند، اینقدر بزرگ و عالمگیر شود و شاید حتی کمی هم نسبت به موفقیت در آن شک داشتند، اگرنه نامگذاری طوفان برای چنین عملیات تاریخسازی تواضع است. این دیگر طوفان نیست. این معجزه الاقصی است.
ارسال نظرات