11 آبان 1402 - 12:21
گفتگو با جعفر قناد باشی، کارشناس مسائل بین‌الملل

رژیم صهیونیستی چاره‌ای جز توقف حملات به غزه ندارد

پس از اظهارات متناقض نخبگان و متخصصان سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی مبنی بر قصد ارتش برای انجام عملیات نظامی در نوار غزه با هدف حذف نهایی حماس، اما به دلیل اختلافات گسترده در سطوح سیاسی و امنیتی، و نبود چشم‌انداز روشن و نقشه مدون برای دوره پس از جنگ، این عملیات تاکنون به مرحله اجرایی نرسیده و به غیر از چند حمله ایذایی، آنهم برای محک زدن گروههای مقاومت در غزه، در عمل راه به جایی نبرده است
کد خبر : 15408

پایگاه رهنما:

 الگوی جنگ رژیم صهیونیستی در نوار غزه از زمان نبرد سیل الاقصی در ۷ اکتبر، جز قتل عام انسانهای بی‌گناه و نابودی زیرساختها و بیمارستانها، بدون کوچکترین توجهی به قوانین بین‌المللی و واکنشهای جهانی، هدف دیگری را دنبال نکرده است. اعلان جنگ رسمی رژیم صهیونیستی و فراخوان حدود ۳۶۰۰۰۰ سرباز ذخیره ارتش برای حمله زمینی به غزه، سؤالات زیادی را در مورد توانایی این رژیم در ورود به یک جنگ طولانی‌مدت ایجاد کرده است. هر چند بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی روز سه‌شنبه آغاز فاز سوم تهاجم به غزه را با هدف پیشروی در این منطقه اعلام کرد، اما کارشناسان معتقدند حمله زمینی به غزه کابوس واقعی اسرائیل خواهد بود، به خصوص که چنین عملیاتی ناگزیر خسارات سنگینی را به دنبال خواهد داشت و در صورت عدم دستیابی ارتش به اهداف اعلام شده، همانطور که در تهاجمات قبلی اتفاق افتاد، می‌تواند به شدت وجهه ارتش اسرائیل را خدشه‌دار کند.

برابر بررسی ابعاد حملات زمینی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، الوقت؛ با جعفر قناد باشی، کارشناس مسائل بین‌الملل گفتگو کرده است.

با توجه شکست چند عملیات محدود ارتش صهیونیستی در ورود زمینی به غزه، و همزمان افزایش مخالفت‌ها در داخل سرزمینهای اشغالی با این حمله، به نظرتان دولت نتانیاهو راهبرد خود را تغییر خواهد داد یا اینکه کماکان روی این طرح برای رسیدن به اهداف ادعایی خود اصرار دارد؟

الان نه تنها در داخل بلکه در عرصه بین‌المللی هم فشارها علیه رژیم صهیونیستی درحال افزایش است و دولتهای غربی حامی این رژیم، تمام سفارتخانه‌های خود را در حالت آماده‌باش قرار داده‌اند و از اینکه با گسترش موج اعتراضات جهانی شهروندان غربی مورد تهدید قرار گیرند، نگران هستند.

شهروندان صهیونیستی هم به دولت تندرو نتانیاهو فشار می‌آورند که ادامه این وضعیت برای امنیت سرزمینهای اشغالی خطرناک است و موجودیت آنها را به خطر می‌اندازد. اگر آمریکایی‌ها بخواهند به ارتش اسرائیل در ورود زمینی به غزه کمک کنند باید گفت که تجربه نشان داده که آمریکا در هیچ جنگ زمینی موفق نبوده است و همواره سیاست بزن در رو را اجرا کرده‌اند و خود رژیم صهیونیستی هم در پنج دهه گذشته تاکنون موفقیتی نداشته است و حتی با وجود کمکهای آمریکا، امیدی به پیروزی ندارند. الآن، نتانیاهو فقط از سوی افکارعمومی داخل تحت فشار نیست بلکه توقف فعالیت‌های اقتصادی و مسئله اسرا هم عرصه را بر دولت او تنگ کرده است.

از طرفی، اردن و مصر هم با تداوم جنایات در غزه و تلاش برای کوچاندن فلسطینان به صحرای سیناء به شدت مخالفند و در صورت اصرار صهیونیست‌ها به این اقدام، مردم مصر و اردن به سمت مرزهای اراضی اشغالی حرکت خواهند کرد که سبب تشدید تنشها در منطقه می‌شود و به همین خاطر مقامات اردن و مصراز دول غربی درخواست کرده‌اند که جلوی جنگ افروزی‌های نتانیاهو را بگیرند وگرنه ممکن است درگیری‌ها از کنترل خارج شود. بنابراین، اینها موانع داخلی و خارجی است که پیش پای صهیونیست‌ها برای ورود زمینی به غزه و احتمال اشغال آن وجود دارد.

نتانیاهو از عملیات زمینی دنبال دو هدف است. یکی، اینکه با شکست حماس و اشغال غزه، بر شکستهای خود در برابر گروههای مقاومت سرپوش بگذارد. دوم، معتقد است که اگر این بار اقدام جدی انجام ندهد و جنگ را متوقف کند، بازدارندگی را به طور کامل از دست خواهد داد و در این صورت ایران و گروههای مقاومت در منطقه ابتکارعمل را به دست خواهند گرفت و دیگر نمی‌توان آنها را کنترل کرد. اما این سیاست نخ‌نما شده بارها از سوی نتانیاهو مطرح شده و او در صحن سازمان ملل چنین ادعاهایی را علیه برنامه هسته‌ای ایران مطرح کرده بود ولی این ادعاها دیگر خریدار ندارد و لذا نتانیاهو برای ادامه جنگ با مشکل جدی روبرو است.

علاوه بر این، نتانیاهو به نیروهای ارتش هم اعتمادی ندارد. از اینرو نه توان و اسباب ادامه جنگ در غزه را دارد و نه شرایط داخلی و بین‌المللی به او اجازه این کار را می‌دهد، لذا، چاره‌ای جز توقف حملات به غزه ندارد.

با درنظر گرفتن هشدارهای گروه‌های مقاومت و شروع حملات به پایگاههای آمریکا، گشوده شدن جبهه‌های جدید علیه تل‌آویو چقدر محتمل است؟

در حال حاضر، جنگ از سوی محور مقاومت عاقلانه و حساب شده مدیریت شده است و اگر شرایط به این منوال پیش برود، اوضاع تا حدود زیادی کنترل خواهد شد، مگر اینکه نتانیاهو و دیگر تندرهای اسرائیلی دست به انتحار و جنون بزنند و اوضاع را از اینکه هست بدتر کنند. محور مقاومت تاکنون با صبر انقلابی بسیار خوب اوضاع را کنترل کرده و احتمال اینکه جبهه‌های جدید گشوده شود، بسیار کم است و هیچ یک از طرفین تمایلی برای تشدید تنشها در منطقه ندارند.

آمریکا که حامی بزرگ تل‌آویو است، با این حال نمی‌خواهد که جنگ به منطقه کشیده شود زیرا در اوکراین هم با روسیه درگیر است و جنگیدن در دو جبهه برایش سخت است. فرانسه هم که اخیرا از شمال آفریقا اخرج شده است، دوست ندارد تا در خاورمیانه هم چالش جدید برایش ایجاد شود و انگلیس هم در اوکراین شکستهای زیادی را متحمل شده و نمی‌خواهد در غرب آسیا هم تاوان سنگینی بدهد. به نظرم، باتوجه به درخواست جهانی برای جلوگیری از سرایت تنشها به منطقه، بعید است که جبهه‌های جدید علیه سرزمینهای اشغالی گشوده شود.

مسئله مهم دیگر بازدارندگی است که گروه‌های مقاومت از جمله، حزب‌الله لبنان، جنبش انصارالله یمن و یا سوریه ایجاد کرده‌اند و هر کدام می‌توانند سرزمینهای اشغالی را نابود کنند و اسرائیلی‌ها می‌دانند که در صورت گشوده شدن جبهه‌های جدید، موجودیت و جانشان را از دست خواهند داد و اگر حماقت کنند، حکم قتل خود را صادر کرده اند.

همانطور که گفتید آمریکا و انگلیس به عواقب تشدید تنشها در غزه واقف هستند، اما با این حال آمریکا و متحدانش در هفته‌های اخیر با وتوی قطعنامه‌ها در شورای امنیت و حمایت از تل‌آویو و مخالفت با آتش‌بس در غزه، آتش جنگ را شعله‌ور کرده‌اند. چرا با وجود آگاهی از تبعات این جنگ، غربیها به تشدید تنشها دامن می‌زنند. دلیل اصلی غرب برای طولانی کردن جنگ در غزه چیست؟

هدف آمریکایی‌ها این است که با ادامه جنگ در غزه، از حماس امتیاز بگیرند و آنرا به عنوان پیروزی برای خود اعلام کنند. آنها می‌خواهند حماس را از غزه اخراج کرده و اداره این منطقه را به تشکیلات خودگردان بدهند ولی از ۲۰۰۵ تا امروز صهیونیست‌ها ۱۰ جنگ را علیه نوار غزه‌ه آغاز کردند و در همه آن‌ها خودشان تقاضای آتش‌بس را دادند و اکنون شهروندان اسرائیلی خواستار آتش بس و پایان این جنگ هستند و توانمندی این که روز‌ها در پناهگاه باشند ندارند و این ضعف درونی آن‌ها است.

غربیها نگران این هستند که جنگ از کنترل خارج شود که مهار آن برای غربیها دشوار است و لذا دنبال امتیازگیری هستند تا حماس را به عقب‌نشینی وادار کنند و لذا آمریکا و اروپاییها به دلیل وضعیتی که در آن گیر افتاده‌اند، از تداوم جنگ استقبال نمی‌کنند. از سویی، شکست آمریکا در غزه باعث می‌شود کشورهای متحد واشنگتن در منطقه نیز صدای زنگ خطر را شنیده و احتمال فروپاشی آن‌ها نیز وجود دارد. امروز شاهدیم که مردم مصر، اردن، عراق و یمن آماده هستند که برای کمک‌رسانی به سمت فلسطین اقدام کنند و به همین دلیل مقامات مصر می‌ترسند مردم فلسطین به مصر بروند و شور و هیجان برای تسخیر فلسطین و مبارزه با اسرائیل به‌ قدری در میان مردم مصری‌ها افزایش یابد که قابل ‌کنترل نباشد.

همزمان با جنایات رژیم صهیونیستی در غزه موجی از مخالفت‌های جهانی علیه اسرائیل بوجود آمده است. صهیونیست‌ها در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده‌اند تا در قاره آفریقا نفوذ کنند. موضع کشورهای آفریقایی در قبال جنگ غزه چگونه بوده است؟

کشورهای اسلامی آفریقا حتی مراکش و سودان که به عادی‌سازی روابط با اسرائیل تن داده‌اند، حتی مصری‌ها که روابط خوبی با اسرائیل دارند، نمی‌توانند در این شرایط با سیاست‌های رژیم صهیونیستی همسو باشند، زیرا از سوی افکار عمومی تحت فشار هستند و این موضوع برای صهیونیست‌ها خیلی اهمیت دارد. مردم کشورهای الجزایر و تونس هم کلا ضد صهیونیستی هستند و در بورکینافاسو، نیجر، نیجریه هم موج ضد صهیونیستی زیاد است.

در جنوب آفریقا هم که کشورهای غیر اسلامی حضور دارند، با تأسی از اظهارات «نلسون ماندلا»، رهبر فقید آفریقای جنوبی که گفته بود آنچه در فلسطین می‌گذرد، آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینیان است، با سیاست‌های نژادپرستانه رژیم صهیونیستی مخالف هستند و در سازمان ملل هم علیه تل‌آویو رای می‌دهند. بنابراین، کشورهای جنوب آفریقا هم نه از جنبه اسلامی بلکه از منظر سیاست‌های نژادپرستانه، با جنایات اسرائیل مخالف هستند و حتی آفریقای جنوبی علیه این رژیم رای داده است.

جنگ اخیر غزه چه تأثیری بر روند عادی سازی روابط با کشورهای اسلامی به ویژه آفریقایی‌ها خواهد داشت؟

روند عادی سازی در دوره دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا تا حدودی عملیاتی شد و چهار کشور نه چندان مهم امارات، بحرین، مراکش و سودان در این مسیر گام برداشتند، ولی زمانی که جو بایدن روی کار آمد روند عادی سازی متوقف شد و با رای پارلمان عراق که هر گونه رابطه با رژیم صهیونیستی را ممنوع کرد، این پروژه عملا متوقف شد و هیچ کشوری در سه سال گذشته به عادی سازی تن نداده است.

الان هم با توجه به تحولات فلسطین و تداوم جنایات اسرائیل در غزه و کرانه باختری، طرح عادی سازی عقبگرد داشته است. هر چند آمریکایی‌ها سعی داشتند در ماه‌های اخیر عربستان سعودی را به این مسیر سوق دهند تا مقدمه‌ای برای ورود سایر کشورهای عربی به این کارزار باشد؛ اما عربستان اکنون به هیچ وجه جرأت پیوستن به طرح عادی سازی را ندارد. زیرا سعودی‌ها و دیگر مقامات عربی در منطقه به خاطر شرایط غزه، از گسترش خشم افکارعمومی نگران هستند و لذا تا چند سال آینده روند عادی سازی پیشرفتی نخواهد داشت.

منبع: الوقت

ارسال نظرات