جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در حالی با یک ابتکار غافلگیرکننده با میانجیگری چین عزم خود را برای پایان دادن به 7 سال قطع کامل روابط دیپلماتیک نشان دادند و روابط سیاسی خود را با بازگشایی سفارتها از سرگرفتهاند که، بیتردید همکاری در حوزههای غیرسیاسی همانند روابط اقتصادی، تبادلات فرهنگی و بویژه مسائل ورزشی میتواند شتابدهنده تحقق اهداف اصلی توافقنامه باشد، که همانا توسعه روابط دو کشور بر مبنای منافع مشترک و حرکت به سمت حل اختلافات و در ادامه تقویت پایههای صلح و ثبات و پیشرفت برای منطقه بوده است.
در این میان باز هم تردیدی نیست که با توافق اخیر تمامی مسائل و اختلافات پیدا و پنهان و انباشته شده دههها رقابت تاریخی پایان نیافته و داشتن چنین انتظاری نیز غیرواقعبینانه است اما مطمئناً در فضای جدید بوجود آمده در روابط دو کشور انتظار میرود رفتارها و انتخابها و موضعگیریهای تصمیمگیران در حوزههای مختلف با متن و روح توافق همسو شود.
طبیعتاً با توجه به آگهی مسئولان ورزشی سعودی از مسئله حسیاستبرانگیز علت لغو بازی تیمهای سپاهان و الاتحاد، آنهم در شرایطی که ایران هم به دلیل حضور ستارگان بینالمللی در تیمهای عربستانی و هم از جهت نشان دادن خشنودی از پایان دوران برگزاری مسابقات در زمینهای بی طرف، میزبانی بی کمو کاست و استقبال شایسته و حتی خارج از عرف از ورزشکاران سعودی به انجام رسانید، میتواند حدس زد که در پس تصمیم سران تیم الاتحاد استعلام و دیکتهای از سوی مقامات بلندپایه ورزشی و حتی سیاسی سعودی صورت گرفته باشد.
1- نقض اصل عدم دخالت در امور یکدیگر: در ابتدای امر با نگاهی دگربار به متن توافق میان ایران و عربستان، رفتار مقامات سعودی در مورد برداشتن تندیس شهید حاج قاسم سلیمانی را باید نقض اصلی عدم دخالت در امور یکدیگر دانست. در تمام کشورهای جهان راههای مختلفی برای بزرگداشت مقام و تجلیل از افتخارآفرینیهای قهرمانان ملی و چهرههای شاخص تاریخی و حتی معرفی این اسطوره ها در سطح بین المللی وجود دارد همانند گذاشتن نام این چهرهها بر خیابانها و یا سازههای پیشرفته و ایستگاههای قطار و ورزشگاهها ... و یا ساختن تندیس.
اینکه سران تیم الاتحاد مجسمه حاج قاسم، که برای دهها میلیون ایرانی در داخل و خارج از کشور یک قهرمان بزرگ ملی محسوب میشود را برنمیتابند نمونه آشکاری از دخالت در امور داخلی ایران است و مبتنی بر نگاه غیردوستانه.
درست به مانند این نگاه تیمهای ایرانی نیز میتوانند در مورد نصب تصاویر و احتملاً شعارهای تماشاگران سعودی در حمایت از ولیعهدشان را بهانه ای برای نرفتن به میدان رقابت عنوان کنند. در این رابطه اگرچه برای تمامی ایرانیها روشن است اما برای آنکه سعودیها نیز بدانند، هرچند حاج قاسم به دلیل اخلاص و پشت کردن کامل به ظواهر دنیوی خود را وقف خدمت به مردم در راه خدا کرده بود و تنها خود را سرباز ملت ایران مینامید و همواره از مقام و پست و منصب دوری میگزید اما اگر نبود این حد از فروتنی، عرفان و خضوع این مرد بزرگ، با توجه به محبوبیت دست نیافتنی سردار دلها در میان مردم به طور حتم او می توانست بالاترین مناصب سیاسی و اجرایی کشور را به راحتی کسب کند و البته چه مقامی بالاتر از شهادت در راه خدا و حضور در جوار اولیا الله.
2- نکته دوم توجه به ماهیت قدرت نرم در ورزش و تاثیر آن بر همگرایی کشورهاست. امروزه ورزش به عاملی تأثیرگذار در جامعه و روابط بینالملل تبدیل شده است و می توان سیاست ورزشی را به عنوان بعدی تازه از سیاست خارجی مورد توجه قرار داد که در نیل به توسعه همکاریهای اقتصادی و همگرایی سیاسی نیز موثر واقع گردد. به عبارت دیگر ورزش به عنوان یکی از ابزارهای قدرت نرم و شکل دهنده به افکار عمومی میتواند مکمل مهمی برای پیشبرد توافق ایران و عربستان باشد.
3- اما نکته سوم همانگونه که اشاراتی به آن رفت روح توافق است که در عملکرد باشگاه عربستانی یا شاید به عبارتی حتی دستور از بالای مقامات ریاض نادیده گرفته شد.
توافق ایران و عربستان همانطور که در سطح منطقه ای و بین المللی با استقبال سایر بازیگران مواجه گردید معاندانی نیز پیش روی خود مشاهده کرد که در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که منافع راهبردی خود را با هرگونه روندهای منطقه ای ثبات زا در تعارض دیده و به دنبال ناکام گذاشتن روند تنش زدایی منطقه ای بر محور همکاریهای تهران- ریاض برای پیشبرد مسیر بدیل یعنی عادیسازی هستند که جز از طریق ایجاد معمای امنیتی و ایرانهراسی مجالی برای رونق یافتن ندارد. تاهم اکنون نیز در فاصله کوتاه توافق ایران و عربستان شواهد ثمرات آن برای حل پاره ای از چالشبرانگیزترین و پیچیده ترین بحرانهای منطقه ای طی یک دهه گذشته از جمله بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و آتش بس در یمن و پیشرفت مذاکرات حل بحران سیاسی در لبنان غیرقابل انکار بوده است.
به طور خلاصه رفتار مقامات ورزشی عربستان هم با متن توافقنامه تاریخی میان دو کشور و هم با روح این توافق، که همانا لزوم تغییر رویههای گذشته در مورد نوع نگاه به مسائل اختلافبرانگیز و تقویت بسترهای همکاری و نزدیکی روابط است، در تعارض قرار گرفت.
ارسال نظرات