ایران به لحاظ جغرافیایی در موقعیت بینظیری قرار دارد. نزدیکی به کشورهای گازخیر و همچنین همسایگی با کشورهای نیازمند گاز، این ظرفیت را فراهم کرده که ما بتوانیم گاز را از کشورهای صادرکننده بگیریم و با خط لوله به کشورهای دیگر صادر کنیم؛ سه کشور دارنده بزرگ منایع گازی، یعنی قطر، روسیه و ترکمنستان در همسایگی ایران واقع شده اند و همچنین کشورهایی نظیر عراق، ترکیه، عمان و پاکستان که تقاضای گاز دارند، میتوانند از این طریق نیاز خود را تامین کنند. چینیها مایل به سرمایهگذاری در صنعت گاز ایران هستند و روسها نیز پس از جنگ اوکراین، به ایران پیشنهاد دادهاند که هاب گازی منطقه شود. این پیشنهاد روی میز سیاستگذار ایرانی در دست بررسی است. تبدیل شدن کشورمان به هاب انرژی، از آرزوهای چندین و چند سالهی سیاستمداران ما بوده است. برخی همچنان تحقق این آرزو را دور از دسترس میبینند و برخی نیز معتقدند با توجه به تحولات و نظم جدید منطقه و جهان، میتوان خیلی زود به این آرزو دست یافت. آیا ایران هاب انرژی منطقه خواهد شد!؟ در این گزارش به بررسی ابعاد این پرسش پرداختهایم.
مرکز پژوهشهای مجلس اخیرا در گزارشی به فرصتهای پیشروی ایران برای تبدیل شدن کشورمان به مرکز مبادلات (هاب) انرژی منطقه با محوریت تجارت گاز پرداخته است. بر اساس یافتههای این گزارش، با تحولاتی که در سالهای اخیر و ازجمله جنگ روسیه-اوکراین رخ داده، فرصت تبدیل شدن ایران به هاب گازی منطقه وجود دارد. کارشناسان مرکز پژوهشها معتقدند علاوه بر صادرات گاز فعلی کشور، ایران در صورت واردات گاز از ترکمنستان و روسیه، میتواند نیاز گازی کشورهای همسایه و منطقه را در کمترین مقدار تا ۶۰ میلیارد مترمکعب و در بیشترین مقدار تا ۱۲۰ میلیارد مترمکعب تامین کند. بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی در این گزارش کارشناسی پیشنهاد داده است که حتی ظرفیت تجارت و سواپ نفت خام، فرآورده و برق در منطقه نیز در دستور کار کشورمان قرار گیرد. باید توجه داشت که سالهای اخیر حجم صادرات سالانه گاز ایران حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بوده که با تبدیل شدن کشورمان به هاب گازی منطقه، در حالت بیشینه، صادرات گاز ایران (تولید داخل و صادراتمجدد و ترانزیت) به ۷ برابر وضعیت فعلی خواهد رسید. چنین هدفی اگر با برنامهریزی همراه شود و برایش سرمایهگذاری شود، میتواند نقش جدیدی برای ایران در اقتصاد بینالملل تعریف کند و به قطار اقتصاد ایران سرعت و شتاب بیشتری دهد.
بر اساس گزارش آژانس بین المللی انرژی، ارزش تجارت LNG در سال گذشته دو برابر شد و به 450 میلیارد دلار رسید. به دلیل جذابیت این بازار، چینیها میخواهند بهطور جدی در این زمینه سرمایهگذاری کنند؛ تا جایی که چینیها قراردادهای بلندمدت LNG را با قطر و ایالات متحده حدود 50 درصد افزایش داده و از انتهای سال 2022 به بیش از 40 میلیون تن متر در سال (mtpy) رساندند. جالب اینکه چینیها نیز برنامه دارند تبدیل به هاب گازی شوند و با گستردهتر کردن تامین کنندگان خود، واردات گاز را از عمان، کانادا و موزامبیک افزایش دهند و سپس آن را به کشورهای متقاضی گاز صادر کنند. پیشبینیهای حاکی از آن است که تا سال 2026، شرکتهای چینی بیش از 100 میلیون تن در سال LNG خریداری کنند؛ به طوری که تا سال 2023 قراردادهای بلند مدت چین به چهار برابر ایالات متحده آمریکا خواهد رسید. اقدام چین از این جهت مهم به نظر میرسد که این کشور اهمیت تجارت گاز را درک کرده و در راستای تاجر میخواهد عرض اندام کند. برخی کارشناسان معتقدند ایران نیز میتواند در یک بازی برد-برد، بخش مهمی از گاز مورد نیاز چین را تأمین کند و طبعاً در این مسیر سرمایههای چینی را جذب کند.
علیرضا کلاهی صمدی -رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی صنایع، معادن و کشاورزی ایران- نیز در خصوص ظرفیت تبدیل شدن ایران به هاب انرژی میگوید: اینکه ایران قابلیت بسیار مطلوبی برای هاب منطقه دارد به دلیل پهناور بودن و همچنین داشتن مرز با ۱۵ کشور است. همچنین مزیت دیگر اینکه اختلاف افق داخل ایران دو ساعت است و بین کشورهای شمالی و جنوبی ایران اختلاف الگوی مصرف جدی وجود دارد؛ در واقع اوج پیک مصرف کشورهای شمالی آنها زمستان است و کشورهای همسایه جنوبی، نیاز بسیار بالایی در تابستان به برق دارند، اما متاسفانه در حالی که زمانی خودمان به زیرساختهای برق ایران به دلیل رتبه ۱۷ ظرفیت تولید برق دنیا افتخار میکردیم، امروز این صنعت تبدیل به ترمز رشد اقتصادی کشور شده است. بر اساس اظهارات صمدی، بهنظر میرسد حتی ایران میتواند از توانایی فنی و مهندسی خود در تبدیل گاز به برق نیز استفاده کرده و با واردات گاز و تبدیل آن به برق، به کشورهای اطراف برق بیشتری صادر کند.
مجید چگنی -مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران- گفت: روسها به ما پیشنهاد تبدیل به هاب گازی و هاب انرژی را دادهاند و تیم تخصصی ما هماکنون در روسیه مستقر است و توافقاتی در این حوزه صورت گرفته و امیدواریم کار به خوبی پیش برود. وی افزود: با تسویه بدهی ترکمنستان در سه قسط، حجم سوآپ گاز از این کشور را از روزانه ۴.۵ به ۸ میلیون متر مکعب رساندیم. با ترکمنها واردات گاز را از دو سناریوی کوتاهمدت و بلندمدت مذاکره کردهایم. چگنی عنوان کرد: تست واردات ۱۰ میلیون متر مکعب گاز ترکمنستان نیز با موفقیت انجام شده تا این گاز وارد کشور شود و در گام بعدی و همزمان با بهرهبرداری از پروژههای توسعه میادین گازی ترکمنستان قصد داریم میزان واردات را افزایش دهیم. بنابر اظهارات چگنی به نظر میرسد شرکت ملی گاز نیز از ظرفیتهای ایران برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه آگاه است و در همین راستا نیز تلاشهایی تاکنون صورت گرفته است. آنچه مهم است، برنامهریزی بلندمدت و تلاش برای رسیدن به نقطه مطلوب در حوزه تجارت انرژی است.
واقعیت این است که موقعیت جغرافیایی و مزیتهای نسبی ایران را هیچ کشوری از کشورهای منطقه ندارد و کشورمان از نظر دسترسی به منابع گازی برای تولید برق، تجربه نیروی انسانی و شرکتهای نیروگاهساز، شبکه گسترده صادرات برق و موقعیت ژئواستراتژیک و همسایگی با ۱۵ کشور در منطقه، از جایگاه ممتازی برخوردار است. در کنار صادرات و واردات برق و تبدیل شدن به یک مخزن برق، صادرات خدمات فنی - مهندسی از اهمیت بالایی برخوردار است که امروزه با توجه به بیتوجهی مسئولان به کمتر از ۱۵درصد دهه ۸۰ رسیده است. جالب اینکه ۹۰درصد صادرات خدمات فنی - مهندسی توسط صنعت برق اتفاق میافتد و ما در این زمینه از توانمندی ویژهای برخوردار هستیم. همچنین اندیشکده سیاستگذاری امیرکبیر در گزارشی با عنوان "چرا صادرات گاز تحریم ناپذیر است؟" در همین خصوص نوشت: تجارت گاز با خط لوله به دلیل سخت بودن جایگزینی آن، تحریم ناپذیری بالای در مقایسه با صادرات نفت دارد. تجارت گاز با خط لوله موجب در هم تنیدگی سیاسی-امنیتی-اقتصادی با کشورهای همسایه میشود و برای جایگزینی نیاز به سرمایه گذاری بالا و صرف زمان دو تا پنج سال دارد. نتیجه آنکه بهرغم دشواریها، با یک برنامهریزی جدی از سوی دولت و از طریق حمایت وزارت نیرو با منابع ارزی صندوق توسعهی ملی، میتوان رویای ایرانی «هاب انرژی» را به واقعیت تبدیل کرد.
ارسال نظرات