کتاب را بهنام باقری تدوین کرده امامحمدمهدی شاکری، مصاحبهها و تحقیقات آن را بر عهده داشته است.
کتاب «معمار حرم» در ۹ فصل به زندگی سردار سلیمانی و خدماتش در شکلگیری ستاد توسعه و بازسازی عتبات عالیات پرداخته و فصلی را به تصاویر مرتبط با این موضوعات اختصاص داده است.
بخشی از این کتاب را برایتان برگزیدهایم؛
*مهندس عمران یا اقتصاددان
محمد جلالمآب: سردار سلیمانی فردی با جهانبینی بزرگ و چندوجهی بودند. ایشان در ابعاد مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و نظامی نه تنها زبانزد شدند بلکه در بخشی از اینها کاملاً منحصر به فرد بودند. شاید نقطه تمایز ایشان با دیگران هم همین بود بر اساس همین جهان بینی و نبوغ خاصشان بود که میتوانستند راجع به مسائل مختلف هم اظهار نظر کنند. از طرفی رفتن پیش مادر شهیدی که هیچ سواد کلاسیکی ندارد و به تعبیر ما آدم کم سواد عامی است و از آن طرف مراوده و جلسات و گفت و گوهای سنگین و تخصصی با رئیس جمهورها و مسئولان خیلی از کشورهای دنیا نشان دهنده همان شخصیت ممتاز و چندوجهی ایشان است؛ ویژگیای که در ترکیب با اخلاص ویژه ایشان نبوغی را به وجود آورده که بتواند نه تنها در بازدید از یک پروژه مذهبی در حال اجرا اظهار نظر بکند بلکه بتواند در خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی، گرهگشا و خلاق و مبتکر باشد. من یک دوره شغلم فعالیت در بنگاههای اقتصادی بوده و کاملا با بازار سرمایه و تولید، صادرات، اشتغال، نقش مجموعههای اقتصادی در پیشرفت کشور و به طور کلی مسائل مربوط به معیشت مردم و گردش اقتصادی کشور هستم. در اوج مشکلات اقتصادی کشور در یکی از جلساتی که با ایشان داشتم ایشان از وضعیت اقتصادی کشور و راههای برون رفت از بن بست اقتصادی تحلیل کوتاهی ارائه دادند که من احساس کردم صد تا اندیشمند اقتصادی با ایشان ساعتها جلسه داشتهاند. البته ممکن است ایشان در این زمینهها از مشورت و تفکر دیگران هم بهره برده باشند؛ اما اینکه خودشان به عنوان فرمانده نظامی بتوانند چنین جمعبندی و تحلیلی از اقتصاد کشور بکنند و بعد راهکار هم بدهند، به نظر من کم نظیر است.
حسن پلارک: مثل مهندس در بازدید از پروژهها اظهار نظر میکرد. آدم همه جانبه که میگویند ایشان بود؛ اینها همه ایدهها و علم خودش بود؛ چون قبلاً هم وقتی داشتیم یکی از پروژههای بزرگ ستاد در نجف، مُجَمع شهید حکیم را میساختیم ایشان خودش مثل مهندس اظهارنظر میکرد؛ حتی درباره ارتفاع گنبد و گلدستهها و دهانه ستونها و امثال آن نظر میداد. نقشهها را کامل جلویش پهن میکردیم مثلاً میگفت این ابعادش این قدر باشد، ارتفاعش این قدر باشد با ارتفاع گلدسته چقدر باشد.
هر چند وقت یک بار هم سراغ پروژهها را میگرفت: این پروژه به کجا رسید؟ آن پروژه به کجا رسید؟ چند درصد است؟ مرتب درصدهای پیشرفت پروژه را میگرفت. یک بار درصد یکی از پروژهها را پرسید گفتم: «الان نزدیک ۶۰ درصده. گفت: نه، ۶۰ درصد نیست... و حالا من داشتم طبق دفتر و کاغذ و فرم میگفتم. ایشان روی نمای کلی میدید و میگفت گفت: اون چیزی که من دیدم این نبود. گفتم: حاج آقا کی دیدی؟ گفت: حالا بماند، حالا چیزی هم نبود؛ یک اختلاف مثلاً ۷، ۸ یا ۱۰ درصدی بود. میخواهم بگویم تا این حد به جزئیات پروژهها دقت میکرد.
*اذن آیت الله العظمی سیستانی
اسماعیل سعادت: در مدت چند سالی که با حاج قاسم کار کردم چند تا از دیدگاههای اصلی ایشان را در قبال ساخت و سازهای عتبات عراق شناختم که رعایت آنها را خیلی سفارش میکرد؛ مسئلۀ اول این بود که حساسیت عراقیها را برنینگیزیم و خیال نکنند ما میخواهیم صحنها را از آنها بگیریم. تولیت باید با آنها باشد. ما فقط باید میدانی کمک کار باشیم و با این نگاه جلو برویم؛ ما هم تولیت و سیادت آنها را پذیرفتیم و درگیر نشدیم. هر کاری در حرمها انجام دادیم با حفظ سیادت عراقیها بوده است.
سید ابراهیم لاجوردی: شهید سلیمانی اشراف کاملی بر ستاد عتبات عالیات داشتند. به مسئولین عتبات همیشه توصیه و تأکید میکردند که هر کاری میخواهید در عراق انجام دهید سعی کنید با هماهنگی با دفتر آقا (آیتالله العظمی سیستانی) این کار را پیش ببرید. توصیه مقام معظم رهبری به سردار سلیمانی و همچنین به مسئولان ستاد بازسازی عتبات عالیات این بود که اولویت و محوریت شما دفتر آیتالله العظمی سیستانی باشد. کاری نکنید که خدای ناکرده پیشامدهای غیر منتظرهای اتفاق بیفتد. چون مرجعیت دینی اعلای عراق در نجف اشرف رهبری اساسی را در عراق دارند و نجات عراق و مسائل کلی عراق با راهنماییها و ارشادات ایشان پیش میرود؛ مثل فتوای مشهور تشکیل حشد الشعبی علیه داعش که مردم عراق لبیک گفتند.
سردار سلیمانی با شجاعت کامل با فرمان مقام معظم رهبری و با قوت وارد این عرصه شدند و مسئله مقاومت را مطرح کردند و حشد الشعبی را سازمان دهی کردند و الحمدلله نتیجه آن را در نابودی داعش و پیروزیها دیدیم. رجبعلی عرب: حتی در زمینه استفاده از امکانات و نیروی انسانی تا جایی که میتوانستیم سعی میکردیم از امکانات و نیروی انسانی عراقیها استفاده کنیم؛ مثلاً در همین صحن حضرت فاطمه زهرا (س) در مورد نیروهایی که ضرورت نداشت حتماً ایرانی باشند، از نیروهای عراقی استفاده میکردیم. به چند دلیل این کار را میکردیم هم برای کمک به وضع اقتصاد مردم عراق هم برای سهیم کردن آنها در کار بازسازی و هم برای اینکه در کنار هم و با تفاهم و برادری کار توسعه را پیش ببریم؛ بنابراین تا جایی که میشد، از نیروهای عراقی استفاده میکردیم و جایی که میدیدیم کار، کارِ آنها نیست، از ایرانیها استفاده میکردیم؛ مثلاً چون در عراق اکثر ساختمانها بتنی است، جوشکار اسکلت خیلی کم است. اینجا مجبور میشدیم از ایران جوشکار اسکلت ببریم.
کلاً بعضی تخصصهای مورد نیاز ما در عراق وجود نداشت و ناچار از ایران نیرو میبردیم؛ مثلاً در حوزه طلاکاری متخصص نداریم یا سنگکار درجه یک که بتواند با حداقل دستمزد کار کند، خیلی کم است.
یوسف افضلی: نیروهای خدماتی و مهندسی زیادی از ایران میآمدند؛ اما خیلی از آنها به صورت تبرعی میآمدند بدون هیچگونه دستمزدی به صورت تبرعی میآمدند عراق کارشان را انجام میدادند و برمی گشتند ایران؛ البته این وسط زیارت هم میرفتند.
مسعود شوشتری: البته نیروهای متبرع فقط ایرانی هستند؛ عراقی نداریم؛ متأسفانه آن بندگان خدا همهشان محروم و گرفتارند و نمیتوانند تبرعی کار کنند؛ بنابراین در قبال کار به آنها پول میدهیم. یکی از موانع به کارگیری نیروی کار عراقی مسئلۀ پول است؛ عراقیها چون با دینار کار میکنند و ارزش پول ما افت کرده برایمان مشکل است که به کارگر عراقی روزی ۳۰ هزار دینار بدهیم اما در هر صورت، تا جایی که امکان دارد از آنها استفاده میکنیم. هم ستاد و هم آقای سلیمانی این نگاه را داشتند که در انجام پروژهها از نیروهای کار عراقی هم باید استفاده کنیم. الان نزدیک ۳۰ درصد از کارکنان ما از برادران عراقی هستند. در بعضی جاها کم و زیاد دارد؛ ولی در همین حدود است. اسماعیل سعادت: مسئله دیگری که حاج قاسم خیلی روی آن تأکید داشت، اعمال نظر مرجعیت عالی عراق، یعنی آیت الله العظمی سیستانی در عتبات عالیات بود. ایشان ضمن اینکه به نظرهای رهبری و ولایت خیلی توجه داشت، در مسئله عتبات سفارش میکرد که حتماً باید مرجعیت عالی عراق کارهای ما را تأیید کند. این موضوع سفارش جدی مقام معظم رهبری به حاج قاسم هم بود...
ارسال نظرات