پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
30 مرداد 1402 - 14:34

من دیده می‌شوم، پس هستم

این اعتراض و جنبش‌های سیاه رسانه‌ای که جماعتی از ورزشکاران، هنرمندان، بازیگران، فعالان رسانه و .... عنصر اصلی و مهره کلیدی آن بودند،
کد خبر : 14942

پایگاه رهنما:

آذرماه سال ۱۳۹۶، خبر افزایش عوارض خروج از کشور و قیمت نان، دهان به دهان و گوش به گوش چرخید و شد نقل محفل مردمی که در چهار صندلی تاکسی، تنگاتنگ کنار هم می‌نشستند یا در صف عریض و طویل مواد غذایی پشت‌به‌پشت هم می‌ایستادند  و برای آنکه وقت را بگذرانند، گریزی می‌زدند به اوضاع اقتصادی کشور و وضعیت سرسام‌آوری که گویا تازه آن روزها روزهای خوششان بود.

اما این میان عده‌ای هم بودند که بدجوری خود را محق برای انتقاد کردن می‌دانستند و به بهانه انتقاد از وضعیت موجود، از موضع نانوشته خود بر طبل مطالباتی می‌کوبیدند که دولت موردپسندشان حالا نافی همان مطالبات شده بود.

اما سروصدای این انتقاد و مطالبه گری بسیار رساتر از صدای آدم‌های معمولی کوچه و خیابان‌های شهر و کشورمان بودند. یک عده چهره خاص که مسلح به ابزاری قدرتمند به نام رسانه اجتماعی بودند و حالا خیلی بیشتر از سال‌های قبل، خود را ملزم به نقش‌آفرینی در جریان‌های سیاسی و اجتماعی می‌دانستند.

این اعتراض و جنبش‌های سیاه رسانه‌ای که  جماعتی از ورزشکاران، هنرمندان، بازیگران، فعالان رسانه و .... عنصر اصلی و مهره کلیدی آن بودند، متوقف به این اتفاق نبود، قائله تلخ خیابان پاسداران و اغتشاش دراویش در همان سال 96 و سال‌های پیش از آن یعنی در فتنه سال 1388، تعدادی از همین چهره‌های خاص، بلندگوی جبهه معاند شده و ضمن حمایت از آشوبگرانی که حق اعتراض مسالمت‌آمیز را از مردم گرفته بودند، یک گام فراتر نهادند و برای حضور در آشوب‌های خیابانی دعوت می‌کردند.

نقش‌آفرینی سلبریتی ها در حواشی اعتراضات سال۹۸ هم به مدد آن ور آبی ها آمد، با سوءاستفاده از فضای تقریباً بی‌سامان شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه «توییتر» و «اینستاگرام». #صدای_آبان_98 بهانه این بار چهره‌های خاص برای حمایت از آشوبگران بود.  به بهانه اعتراض به گرانی بنزین باز هم ‌صدایشان را بلندتر از مردمی سر دادند که به دنبال یک مطالبه عمومی بودند.

این‌ها ورق‌هایی از کارنامه نه چندان روشن چهره‌هایی است که طی این سال‌ها اعتراض را بهانه‌ای ساختند برای جلای وطن و چراغ سبز نشان دادن به سفره خوش‌رنگ و لعاب صاحبان شبکه‌هایی که با بودجه دشمنان این ملت و مرزوبوم، ارتزاق می‌کردند.

البته در تقویت پشت جبهه جنگ ترکیبی علیه نظام و ملت ایران هنرمندان تنها نبودند؛ در کنار آنها فهرست طولانی از ورزشکاران معترض،  مجریان کنار گذاشته شده از گردونه رسانه ملی، خوانندگان و .... هم بودند که نان خورده و نمکدان شکستند و اعتراضات گسترده سال 1401 که متأسفانه آثار تخریبی بسیار زیاد سیاسی، بین‌المللی، اقتصادی و روانی برای نظام و ملت ایران داشت، نقطه اوج این هنجارشکنی و کنار گذاشتن خط قرمزهای کشور و نظام بود.

عدم شادی تیم‌های باشگاهی بعد از قهرمانی، بی‌حرمتی به سرود ملی کشور توسط بازیکنان تیم ملی فوتبال در آوردگاه‌های بین‌المللی، استفاده از نمادهای محرک و تهییج کننده توسط بازیکنان تیم‌های فوتبال باشگاهی و .... ازجمله واکنش‌هایی بود که سلبریتی های ورزشی در بزنگاه آشوب های خیابانی نشان دادند و در واقع نه‌تنها اصلاح‌کننده و راهگشا نبودند بلکه به عکس تهییج کننده به مخالفت شدند .البته و متأسفانه به واسطه عدم برخورد قاطعانه با این‌گونه حرکات هنوز هم شاهد واکنش‌های این‌چنینی از نمایندگان ورزش کشورمان هستیم که نمونه اخیر آن عدم اجرای سرود ملی توسط تیم ملی بانوان بسکتبالیست کشور در بازی‌های کاپ آسیا بود!

البته دخالت در جریان‌های مختلف روز جامعه به ‌خصوص سیاست و انتقاد به عملکرد سیاستمداران توسط سلبریتی‌ها در همه کشورهای جهان وجود دارد. اما اگر مقایسه‌ای ساده از واکنش سلبریتی‌های ایران با دیگر کشورها داشته باشیم به وضوح مشاهده  می‌کنیم در کشورهای مختلف، کمتر سلبریتی دیده می‌شود که بدون تخصص و آگاهی، نظرش را به جامعه هوادارانش القا کند. راه دوری نرویم، در اتفاقات اخیر کشور فرانسه که پس از قتل نوجوان 17 ساله منجر به اعتراض و آشوب های خیابانی بسیار گسترده در شهرهای این کشور شد، تیم فوتبال فرانسه با انتشار بیانیه‌ای ضمن رد هرگونه بی‌تفاوتی نسبت به این اتفاق و سهیم دانستن خود در غم و درد مردم، اما  هواداران و ملت فرانسه را به آرامش و پرهیز از خشونت دعوت کردند.

آدم‌هایی از جنس نامرغوب «علی کریمی» ، «مهران مدیری»، «برزو ارجمند» و خیل دامنه‌دار به اصطلاح جامعه ورزشی و هنری که نه تنها مواضع ضد نظام خود را کاملاً عریان بیان کرده و می‌کنند، بلکه هم‌صدا با آشوبگران بر طبل آشوب و اغتشاش کوبیدند و شد آنچه نباید می‌شد؛ آمار چندرقمی از شهدای مدافع امنیت و مدافع وطن، مجروحان جسمی و روحی، خسارات هنگفت منافع ملی، تخریب وجهه بین‌المللی و ....  رهاورد همنوایی همین سلبریتی‌هایی است که با بودجه مردم این آب‌وخاک، حرف زدن یاد گرفتند، راه رفتن آموختند، جامه نو بر تن کردند، از سرمایه‌های ملی این سرزمین برای خود آب‌ونانی توشه کردند و بعد وقتی دیگر چرخ روزگار بر مرادشان نگشت، از سرمایه همین آب و خاک برای خود مرکبی هموار کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند.

در شرایطی که زن و مرد این کشور در حسرت شب و روز آرامی بود، همین دایه‌های دلسوزتر از مادر نشستند پای بساط رسانه‌های‌شان، نوشتند، گفتند، خندیدند، مسخره کردند، تحریک کردند و هر آنچه از دستشان برآمد به کار گرفتند تا شاهد براندازی نظامی چهل‌ساله باشند اما ....

حالا یک سال از آن اعتراض و آشوب می‌گذرد، بعضی‌ها از این چهره‌ها ممنوع المعامله شدند، بعضی‌ها ممنوع الکار، خیلی‌ها ممنوع‌التصویر، اما بعضی‌ها هم انگار سرقفلی رسانه‌های این مملکت هستند، انگار رفتنی و نبودنی در کارشان نیست، بازیگرانی که علیرغم حکم ممنوع‌التصویری رسانه ملی برای جذب مخاطب سهم ویژه از ساعات شبکه‌های مختلف را به آنان اختصاص داده است، همچنین چهره‌هایی که در قحط‌الرجالی و قحط النسوانی مجریان، سودای بازگشت به رسانه و به قول رهبر فقید انقلاب، دانشگاه این مملکت را دارند.

همان‌طور که چندی پیش نهیب «داریوش ارجمند» به بازگشت و عهده‌داری اجرای برنامه سلبریتی های مسبوق السابقه به مخالفت با نظام و قوانین کشور زیاد جدی گرفته نشد، گلایه‌های این روزهای «محمدرضا شهبازی»  و کناره‌گیری‌اش از رسانه ملی در اعتراض به بازگشت مجریانی که خاطره نازیبایی از خود در حافظه تاریخ این سرزمین گذاشته‌اند به جایی نخواهد رسید تا زمانی که صاحبان و امانت‌داران رسانه ملی گرفتار یک بام و دو هوای تولید برنامه‌های پرمخاطب هستند و تا وقتی که سلبریتی‌های معترض این کشور دیده می‌شوند، پس هستند

 

ارسال نظرات