همه ناظران و فعالان سیاسی در رویدادهای اخیر در جامعه ایرانی از منظر امنیتی به جایگاه صیانت بخش و امنیت ساز فراجا اشاره میکنند. فراجا نشان داده است که کانونیترین نهادی امنیت بخش برای جامعه ایرانی در برابر موج تهدیدات نوپدید است. در آشوبهای ۱۴۰۱ شاهد بیشترین هجمه طراحان عملیات روانی دشمن به جایگاه مردمی فراجا بودیم. حملات مبتنی بر تصویرسازی خلاف واقع از خادمان مردم ایران بود؛ پس از ناکامی دشمن از ایجاد فاصله میان فراجا و مردم، پلن بی آنان در دستور کار قرار گرفت.
جنگ روایت¬ها
هدف نهایی فرآیند مدیریت تصویر، ایجاد و ارائه انگارههایی هدفمند از اشخاص، رویدادها و موضوعاتی است که متناسب با مأموریت یک رسانه بوده و با بهره گیری از ظرفیتهای پرداختی و فرآوری رسانهای بتواند حتی المقدور انگارههایی حساب شده و مطلوب را به مخاطبان منتقل کند. در غرب، صنعت تبلیغات و رسانه در خدمت پلیس قرار داشته و تخریب چهره پلیس نوعی خط قرمز به حساب میآید و این خط قرمز در پیوند با امنیت برای همگان لازم الاجرا میباشد. اما متاسفانه در کشور ما با وجود زمینهها و بسترهای مختلف آسیب به امنیت و هزینه سنگین تأمین آن که تعداد شهیدان امنیت، شاخص عینی درک این هزینه تأمین امنیت میباشد، رسانهها به ویژه شکل مجازی آن نه تنها رعایت این ضرورت را نمیکنند، بلکه حتی شرایط عادی انجام وظیفه پلیس را سوژهای برای تخریب اقتدار و اعتبار پلیس قرار میدهند. چنین پدیدهای که حکم نشستن بر شاخه و بریدن از بن دارد، پیامد آن ضربه به حیثیت، اعتبار و اقتدار پلیس است که به هنگام مواجهه و برخورد با شرارت و جنایت نیاز به سرعت عمل و قاطعیت دارد. در واقع هرگونه تصویرسازی یا مخدوش کردن تصویر مردم از پلیس مقتدر، ضربه به امنیت به حساب میآید که چنانچه مخدوش شود، دودش به چشم همگان خواهد رفت و در شرایط نبود امنیت، خسارتهای جبران ناپذیر پدید میآید. گرچه انتظامی توانسته با ارتقای سطح تخصص، دانش و مهارت کارکنان و توجه به بنیه معنوی و اخلاقی آنان در کنار برنامه ریزی متکی به عقل، منطق و قانون گرایی و عطوفت، آمادگی و اقتدار پلیس را افزایش دهد تا در موضوع مهم امنیت، فراتر از فضاسازیهای رسانهای ایفای نقش کند، اما گاه برخی فضاسازیهای رسانهای علیه پلیس میتواند بر اذهان عمومی اثر مخرب داشت. اهمیت این موضوع در پیوند با جنگ روانی دشمن بیشتر قابل فهم است که سعی دارد مسیر دستیابی به اهداف پلیدش را با تغییر باورها و افکار و یا مخدوش سازی آن هموار نماید.
طرح ناامن سازی ماموریت فراجا
در این طرح باید ناامن سازی برای ماموریتهای نیروهای فراجا صورت بگیرد؛ این ناامن سازی مبتنی بر حمله به مراکز نظامی مخصوصا در مناطق مرز و اقدامات تروریستی کور علیه نیروهای خدوم است. هدف این طرح مقابله با اقتدار و قدرت عمل منحصر به فرد فراجا در مواجهه با تهدیدات امنیتی است. در همین راستا هفده تیرماه، یک تیم ۴ نفره تروریستی با پوشش ارباب رجوع عملیات خود برای تسخیر کلانتری ۱۶ زاهدان انجام دادند هرچند با ناکامی به هلاکت رسیدند. سپس در مردادماه در پی حمله تروریستی ناجوانمردانه اشرار و کوردلان معاند به واحد گشت پلیس راه در محور خاش به تفتان متاسفانه چهار نفر از مأموران غیور پلیس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. تروریستهای کوردل در اقدامی بزدلانه مأموران گشت پلیس راه را در حین انجام وظیفه به شهادت رسانده و به سرعت از محل متواری شدند. در این حادثه تروریستی ستواندوم «محمدرضا اسماعیلی»، ستواندوم «رضا شیخی»، ستواندوم «حسن وحیدی» و سرگرد «مهدی الهپور» به فیض شهادت نائل آمدند. در این یادداشت ابتدا به چگونگی تصویرسازی خلاف واقع دشمنان و سپس کانون اثرگذار برای رخدادهای تروریستی و سپس به راهکارها میپردازیم.
کانون تشنج
حوادث تروریستی استان سیستان و بلوچستان پس از هشت ماه عملیات ترکیبی و جنگ شناختی بوده است. در این عملیات از رسانهها و شخصیتهای تجزیهطلب بلوچ تا رسانههای فارسی زبان همچون بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال و سرکردههای ضدانقلاب خارج نشین، نقشآفرین بودند. خروجی همه این عملیات مشترک شناختی باید در کف میدان، برای تروریستها فرصت عملیات ایجاد میکرد. کاری که رسانههایی مثل بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال در حال انجام آن هستند، اولا پنهانکردن نقش خودشان در این عملیات ترکیبی است و دوما هیاهوکردن برای مخفی ماندن عمق شکست و طراحیای که قرار بود از طریق عملیات کلانتری در زاهدان متولد شود و جریان ضدامنیتی جدیدی در جنوب شرق ایجاد کند. در این میان عنصر کانونی تشنج را باید رصد دقیق داشت. جریان مکی از مهمترین کنشگران تشنج آفرین در استان سیستان و بلوچستان است. مقصر واقعه هشتم مهر از سوی جریان مکی نیروهای انتظامی معرفی شد و در نهایت آن را به کلیت نظام نسبت دادند. جریان مسجد مکی قریب به ۱۰ ماه است که محرک تجمعات هفتگی در زاهدان است و حاکمیت در نهایت خویشتنداری ممکن، با آن برخورد میکند. جریان مسجد مکی زاهدان و خطبه خوان آن با اظهارات خود به شدت در حال تحریک نیروهای وفادار به نظام هستند و تنها دلیل عدم وقوع درگیری، قوه عاقله مافوق نیروها در نظام است. زیرا یکی از اهداف تاریکخانه پشت این التهابات ایجاد نزاع مذهبی است. نزاع مذهبی شیعی-سنی و مجادله ادیان اسلام-مسیحیت تنها یک برنده دارد و آن رژیم صهونیستی است. اما به نظر میرسد که جریان مسجد مکی زاهدان این خویشتنداری را تعبیر به ضعف کرده و کماکان به اقدامات تحریک آمیز خود ادامه میدهند. اکنون تعداد شهدای امنیت استان سیستان و بلوچستان حدفاصل مهر ۱۴۰۱ الی تیر ۱۴۰۲ از عدد ۴۰ عبور کرده است. به جز مواردی نظیر مبارزه با مواد مخدر، همگی از سوی مسلحین و تروریستها به شهادت رسیدند. تعدادی از شهدا نیز از برادران اهل سنت هستند. در آماری دیگر، قریب به نیمی از شهدای فراجا در سال ۱۴۰۲ مربوط به استان سیستان و بلوچستان است.
چشم انداز تحلیلی
۱. در رخداد اخیر تروریستی علیه نیروهای خدوم فراجا دلالت تحلیلی مبتنی بر این است که دشمنان انقلاب اسلامی از ایستادگی غیرتمندانه فراجا در صیانت از منافع ملی هراسناک است و حتی به نیروهای بدون سلاح نیز حمله میکند؛ بنابراین منطبق بر آینده پژوهی رفتار دشمنان باید کانون¬های تهدید و ارعاب کنترل شوند تا مانع از تکرار رخدادهای تروریستی مشابه باشیم.
۲. مدیریت تصویر مطلوب فراجا باید پروژه جهاد تبیینی همگانی بدل شود، زیرا فراجا پرتعاملترین نهاد امنیت ساز کشور است و فداکاری و دلسوزی این ارگان باید برای افکارعمومی ملموس گردد تا رویههای دروغین بر ادراک جمعی ایرانیان موثر نباشد. حانیه میرحاجتی
ارسال نظرات