در هفتههای اخیر تقریبا روزی نیست که رسانههای غربی سخن از گفتگوهای هستهای و مذاکرات مقدماتی بین ایران و طرفهای غربی از جمله آمریکا به میان نیاورند و بیش از هر چیز روی توافق موقت تاکید میکنند. ادعاهایی که هنوز از سوی هیچ مقامی در کشورمان تایید نشده است. در همین فضا رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در دیدار دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و مسئولان صنعت هستهای کشور با بیان این که «ممکن است در یک زمینههایی بخواهید توافق کنید، توافق عیبی ندارد» تاکید کردند: «اما زیرساختهای هستهای دست نخورد» و صنعت هستهای را از مولفههای اساسی قدرت و اعتبار ایران دانستند. این نگاه رهبر انقلاب به عنوان بالاترین مقام ایرانی در عرصه تصمیم گیریهای کلان از جمله سیاست خارجی که طبق اصل ۱۶۷ قانون اساسی باید مصوبات شورای عالی امنیت ملی با تایید ایشان اجرایی شود، از سویی نشان میدهد ایشان همچنان با مذاکرات هستهای برای رفع تحریمها و احیای برجامی که توسط آمریکا به این وضع افتاده است، مخالف نیستند، اما در عین حال و با نگاهی راهبردی به موضوع، یکی از خواستههای اصلی ایران، یعنی گرفتن تضمین را مدنظر قرار داده و با توجه به تجربه گذشته برجام، روی حفظ زیرساختهای صنعت هستهای کشور که با تلاش متخصصان این حوزه و با دادن هزینههای مادی و انسانی و حتی ترور دانشمندان ایرانی به بار نشسته است، تاکید کردند، اما چرا حفظ این زیرساختها تا این حد مهم است که رهبری شرط اصلی مذاکره و توافق را چنین چیزی میدانند؟ همه میدانند یکی از مسائلی که در برجام به عنوان نقطه ضعف مطرح میشد، نداشتن تضمینهایی برای جلوگیری از نقض آن توسط طرفهای مقابل به ویژه آمریکاییهای بد عهد بود. در آن زمان این تصور ایجاد شد که برجام بسیاری از زیرساختهای هستهای کشور را نابود کرده است و حتی برخی منتقدان سخن از سیمان کردن رآکتور اراک به میان آوردند. انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا نقطه عطفی در اجرای توافق هستهای ۲۰۱۵ شد تا جایی که رئیس جمهور پرحاشیه آمریکا در اقدامی غیر قانونی در اردیبهشت ۱۳۹۷ از برجام خارج و این توافق پس از دو سال و نیم اجرا وارد بحرانیترین مرحله خود شد. جمهوری اسلامی تصمیم گرفت تا یک سال اقدام جبرانی درخصوص این حرکت ترامپ نداشته باشد و در واقع این فرصت را به طرفهای مقابل به ویژه اروپاییها داد تا خلاف آمریکا را جبران کنند که در پایان یک سال یا نتوانستند یا نخواستند و ایران اقدامات جبرانی خود را با عنوان کاهش تعهدات فنی برجامی ذیل مواد ۲۶ و ۳۶ برجام آغاز کرد. ایران از اردیبهشت ۱۳۹۸ در ۵ گام تا دی ۱۳۹۸ تقریبا همه تعهدات فنی خود را منهای نظارت آژانس کنار گذاشت یا اعلام کرد که کنار میگذارد. این گامها سرعت تحقیق و توسعه را در ایران چند برابر کرد و ذخایر مواد غنی شده کشورمان را به صورت چشمگیری افزایش داد. یک سال بعد در ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ایران با تصویب قانون اقدام راهبردی در مجلس گام بلند دیگری در حوزه فنی هستهای برداشت و عملا هم به تولید ذخایر غنی شده و نصب سانتریفیوژهای جدید سرعت داد و هم نظارتهای برجامی از جمله اجرای پروتکل الحاقی را کنار گذاشت. با این حال تهران در اردیبهشت ۱۴۰۰ در حرکتی که بهت طرفهای مقابل را در پی داشت، غنی سازی ۶۰ درصدی را در نطنز کلید زد. امروز ایران صدها ماشین سانتریفیوژ پیشرفته IR۲M و IR۴ و IR۶ دارد که در حال غنی سازی ۵ درصد، ۲۰ درصد و ۶۰ درصد در نطنز و فردو هستند. ذخایر غنی شده ایران در ۲۰ و ۶۰ درصد به بیش از ۶۰۰ کیلو رسیده و در زیر ۵ درصد نیز چند تن ذخایر غنی شده داریم. به علاوه ایران توانست در زمانی کوتاه و کمتر از دو ماه فلز اورانیوم بسازد. همه اینها را گفتیم تا به این حرف آمریکاییهایی برسیم که بعد از ترامپ، حاکم کاخ سفید شدند. هم جو بایدن و هم مقامات ارشد آمریکایی از حزب دموکرات قبل و بعد از روی کار آمدن بارها اعلام کردند خروج ترامپ از برجام یک خودکشی بود و باعث شد ایران در حوزه صنعت هستهای نه تنها اوج بگیرد، بلکه پیشرفتهتر، راهبردیتر و بهینهتر از گذشته نیز قدم بردارد تا جایی که امروز به ادعای خود آنها فاصله ایران با بمب اتمی که در برجام یک سال بوده به کمتر از چند هفته رسیده است. چنین تجربهای این اصل را به همه اثبات کرده است که نقض عهد و برهم زدن توافق هستهای با ایران هزینهای بس گران قیمت دارد و میتواند پشیمان کننده باشد. به همین جهت است که رهبری شرط اصلی هر توافقی را حفظ زیرساختهای صنعت هستهای اعلام کرده و مذاکره کنندگان ایرانی چه آنها که در دولت قبل کار را جلو بردند و چه آنها که امروز پرونده را در دست دارند از این زیرساختها به عنوان «تضمین عینی» یاد میکنند. به طور قطع طرف آمریکایی و اروپاییها هم به خوبی فهمیده اند که این بار یا نباید با ایران توافقی داشته باشند یا اگر وارد فضای توافق با ایران شوند، هرگز به دنبال نقض آن نروند.
دکتر هادی محمدی
ارسال نظرات