24 شهريور 1397 - 12:26
نقش اقشار مختلف مردم در مقابله با جنگ اقتصادی (۱)

تربیت عملی اقتصادی نوجوانان؛ ضرورتی برای خانواده‌ها

در کشور‌های در حال توسعه عوامل تولید باید بسیار کار کنند و انتظار درآمد کم داشته باشند؛ تجربه‌ی کشور‌های جنوب شرق آسیا و همه‌ی کشور‌هایی که از یک وضعیت ضعیف اقتصادی به پیشرفت رسیدند، این مسئله را تایید می‌کند. علت هم این است که در این کشور‌ها زیرساخت‌ها پایین است، تا رسیدن به سطح تکنولوژی بالا راه بسیار است و بهره‌وری نیروی کار نیز به خاطر مهارت اندکِ نیروی کار، کم است
نویسنده :
دانيال داودي
کد خبر : 1414

پایگاه رهنما :

در کشور‌های در حال توسعه عوامل تولید باید بسیار کار کنند و انتظار درآمد کم داشته باشند؛ تجربه‌ی کشور‌های جنوب شرق آسیا و همه‌ی کشور‌هایی که از یک وضعیت ضعیف اقتصادی به پیشرفت رسیدند، این مسئله را تایید می‌کند. علت هم این است که در این کشور‌ها زیرساخت‌ها پایین است، تا رسیدن به سطح تکنولوژی بالا راه بسیار است و بهره‌وری نیروی کار نیز به خاطر مهارت اندکِ نیروی کار، کم است. تا رسیدن به این زیرساخت‌های اقتصادی نیز به طور متوسط اگر یک نسل به جد تلاش کنند، تقریباً ۲۰ سال زمان نیاز است. حال اگر این کشور در حال توسعه، به خاطر آزادی‌خواهی و استقلال‌خواهی ملتش در شرایط جنگ اقتصادی با کشور‌های اقتصادی باشد نیز، ضرورت «تلاش بسیار برای درآمد اندک (البته کافی برای امرار معاش)» دوچندان می‌شود. در کشور ما متاسفانه در تعداد زیادی از افراد تحصیل‌کرده (که تعداد قابل توجهی از نیرو‌های جویای کار را نیز تشکیل می‌دهند)، بسیاری از کار‌ها عار محسوب می‌شود و اساساً فرهنگ کار و تلاش اقتصادی بسیار ضعیف است؛ این یک سمّ مهلک برای کشور‌های در حال توسعه است. چرا که عملاً تعداد زیادی از افرادی که آماده به کار هستند را از بازار کار خارج می‌کند، در این افراد افسردگی ایجاد می‌شود، مشکلات اجتماعی بروز می‌کند و ....
فرهنگ کار از سنین کودکی
علت «عار بودنِ کار» هم این است که معمولاً خانواده‌ی ایرانی از کودکی به فرزند القا می‌کنند که یا باید دکتر شوند و یا مهندس. همچنین پشت میز نشینی و کار کم انجام دادن و حقوق بالا گرفتن، یک مزیت و ارزش محسوب می‌شود. این در حالی است که در کشور‌های پیشرفته مانند آلمان، اساساً نفسِ کار کردن یک ارزش محسوب می‌شود. در بروز این معضل که نفس کار کردن در ایران ارزش نیست و صرفاً کارِ با حقوق مناسب و زحمتِ کم ارزش محسوب می‌شود، دو عامل نقش دارند؛ عامل نخست روانی است و عامل دوم فنی.
عامل روانی
عامل روانی در حقیقت نگاهِ پَست‌انگارانه‌ی جامعه به برخی کار‌های اقتصادی است؛ این نگاه که ناشی عدم درک درست از ارزش هر شغلی در جایگاه خود و همچنین نبود دانش صحیح از الزامات توسعه‌ی کشور است، جوان را تحت فشار قرار می‌دهد و هزینه‌ی روانی حضور در برخی مشاغل فنیِ پرزحمتِ با درآمد نه چندان بالا را در نظرِ او بالا می‌برد. این عامل روانی، با آموزش اقتصاد در مدارس و همچنین فرهنگ‌سازی از طریق نهاد‌های فرهنگ‌ساز مانند فضا‌های مجازی و صداوسیما قابل رفع است.
عامل فنی
عامل دوم فنی بدین معناست که؛ جوانِ امروز وقتی دیروز نوجوان بود یک مهارت و فن برای امرار معاش را آموزش ندید و امروز وقتی از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود، دستش خالی است و ابزاری برای کار کردن ندارد. اگر جوان در نوجوانی مهارت‌آموزی برای فعالیت در یک صنف اقتصادی را انجام می‌داد، طبیعتاً امروز که در مرحله‌ی جوانی است دیگر کارگر ساده محسوب نمی‌شد بلکه کارگر ماهر بود. تفاوت کارگر ساده با کارگر ماهر این است که دیگر نمی‌توان به کارگر ماهر که به حرفه‌ی خود مسلط است، حقوق‌های خیلی پایین داد که نتواند با آن حتی هزینه‌ی رفت‌و‌آمد خود به محل کار را تامین کند. ضمناً کارگر ماهر معمولاً بیشتر مورد احترام قرار می‌گیرد؛ لذا در حین جست‌و‌جو برای کار –به احترام مهارتش- کرامت او حفظ می‌شود. اگر چه در مرحله‌ی جوانی نیز برای کسب مهارت می‌توان اقدام کرد، ولی اگر فرد در سنین نوجوانی یک مهارتی را آموزش ببیند (مثلا در مکانیکی شاگردی کرده باشد، تعمیرات موبایل را آموخته باشد، کار در یک کارگاه نجاری را تجربه کرده باشد و ...)، هم از اوقات فراغت خود در نوجوانی استفاده‌ی بهینه کرده است و هم در دوران جوانی، زودتر به طور جدی وارد بازار کار می‌شود و تا زمانی که دیگر باید بازنشسته شود، فرصتِ کار مفید بیشتری دارد.
ذهنی که آموختن را راحت‌تر می‌پذیرد
از همه مهم‌تر این‌که در سنین پایین ذهن برای آموختن آماده‌تر است و فرایند مهارت‌آموزی با سرعت بیشتر و کیفیت بهتری طی می‌شود. نوجوان نسبت به جوان از دغدغه‌های ذهنی کمتری برخوردار است و می‌تواند با خیال آسوده‌تر به آموزش مهارت برای حضور در عرصه‌های اقتصادی مهیا شود؛ لذا در کشور‌های در حال توسعه –خصوصاً کشور ما که با جنگ اقتصادی نیز مواجه است- تلاش برای مهارت‌آموزی نوجوانان جهت نقش‌آفرینی آن‌ها در آینده‌ای نه چندان دور در بازار کار، یک ضرورت مهم برای خانواده‌هایی است که جنگ اقتصادی کنونی را درک کرده‌اند و به پیشرفت ایران اسلامی می اندیشند.

ارسال نظرات