بیستم فروردین ماه در تقویم انقلاب اسلامی با عنوان «روز بزرگداشت هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شده است؛ بهانه این نامگذاری هم، شهادت مردی است از تبار فرزندان حضرت زهرای مرضیه (س) که در مسیر حیات دنیوی، تکامل پیدا کرد و با شهادت، به عزت ابدی رسید.
سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی آوینی (ره) از آن دست انسانهایی است که آدم میتواند با اطمینان خاطر و با خیال جمع، آراء و اندیشههایش را بخواند و به آنها تکیه کند؛ چراکه به گفته خودش، «از راه طی شده» با ما حرف میزند. سیدمرتضی میگوید، همه نحلههای فکری و محافل به اصطلاح روشنفکری را از نزدیک تجربه کرده و گفته است: «سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب "انسان تکساحتی" هربرت مارکوز را - بیآنکه آن زمان خوانده باشمش - طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند: عجب! فلانی چه کتاب هایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهم!... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که تظاهر به دانایی، هرگز جایگزین دانایی نمیشود...» و در نهایت به گفته خودش، گمشدهاش را در امام (ره) و راه و مکتب او پیدا کرده است.
حالا و در روزگاری که غربگرایی و تحجر، دو لبه قیچی خطرناک «هنر انقلاب اسلامی» شده است، مروری دوباره بر آراء و اندیشههای شهید آوینی در باب «هنر» و «هنر متعهد» خالی از لطف نیست.
شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر می نویسد: «هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه اصلی هنر نیز عشق و عرفان است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر میدمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست» و در جایی دیگر مینویسد: «شایسته است که هنرمندان، خود را در این آینه عبرت بنگرند، مبادا که برای هنر شأن استکمالی مستقل از دین و کمال و فضیلت و حکمت و فرزانگی قائل شوند؛ و اگر نه، این طمع خام آنان را خواهد فریفت که عکس رخ یار را در آیینه جام، جمال خویشتن انگارند...».
شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست، میگوید: «آنان که در کار هنر مدعی عدم تعهد شدهاند، درست در این داعیه خویش نیندیشیدهاند. اگر نه، در مییافتند که گریز از تعهد در عالم محال است... هنرمند باید از غرضاندیشی آزاد باشد، اما در عین حال، هنر عین تعهد اجتماعی است؛ چرا که وجود انسان عین تعهد است و هنر نیز به مثابه جلوه انسان نمیتواند از تعهد فارغ باشد».
او، طرح شعار «هنر برای هنر» را برای گریز از تعهد دینی و انقلابی میداند و مینویسد: «هنر برای هنر، عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بی نیاز از دین و حکمت و تعهد در خود هنر معنا کند. اما مگر این کار ممکن است؟ هنرمند امروز، از تعهد و پیام می گریزد و یا تعهد خویش را در انکار تعهد و پیام می جوید، بی آن که بداند و در این معنا اندیشه کند که آیا گریز از پیام و تعهد و انکار آن ممکن است یا خیر. هنر، عین پیام و تعهد است و انتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که مابینشان وجود دارد، از اصل بی معناست و محال.... هنر برای هنر، نقابی است فریبکارانه بر چهره این معنا: هنر در خدمت خودپرستی هنرمند.... هنر برای مردم و هنر برای مردم، دو وجه از یک ابتذال واحد است».
آوینی درباره «هنر انقلاب اسلامی» میگفت: «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد. از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنرخوانده می شود.... هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را می گیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالب های آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند».
ارسال نظرات