کشورمان در حوزه انرژی بادی و خورشیدی دارای پتانسیل بسیار زیادی است که متأسفانه از آن به خوبی استفاده نشده است.
طبق آخرین بررسیهایی که وزارت نیرو درباره ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر انجام داده است، در کشورمان بالغ بر ۶۰هزار مگاوات پتانسیل انرژی خورشیدی و حدود ۱۴۰هزار مگاوات پتانسیل انرژی بادی وجود دارد که این عدد در مقایسه با ظرفیتهای منصوبه کل نیروگاههای کشور که حدود ۸۷هزار مگاوات است، نشان میدهد فقط با استفاده از پتانسیل انرژی بادی یا انرژی خورشیدی میتوانیم برق کل کشور را تأمین کنیم.
کمتابشترین نقطه در ایران، حاشیه جنوبی دریای خزر است که به دلیل ابری بودن در بیشتر مواقع سال، نور خورشید کمی بر آن میتابد. همین نقطه کمتابش، اما در مقایسه با پرتابشترین نقطه کشور آلمان تابش بیشتری دارد. این در حالی است که در آلمان تاکنون حدود ۶۰هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی نصب شده است، اما مجموع ظرفیت منصوبه نیروگاههای تجدیدپذیر در کشور ما اعم از «بادی»، «خورشیدی» و «برقابی کوچک» حدود هزار مگاوات است.
مهمترین دلیل عدمتوسعه انرژیهای تجدیدپذیر کشور، اختصاص یارانههایی است که در حوزه انرژیهای فسیلی اعطا میشود، از ظرفیت ۸۹هزار مگاواتی نیروگاههای کشور، نزدیک هزار مگاوات نیروگاه اتمی، هزار مگاوات نیروگاههای تجدیدپذیر و ۱۲هزار مگاوات، نیروگاههای «برقابی» است و مابقی آن که ۷۵هزار مگاوات است، مربوط به نیروگاههای حرارتی است. سوخت تحویلی به این نیروگاهها گاز، گازوئیل و مازوت است که به قیمت یارانهای به آنها اختصاص مییابد و عملاً برایشان «رایگان» تمام میشود. همین مسئله باعث شده است هزینه برق تمامشده نیروگاههای حرارتی پایین بیاید و فضای رقابت از نیروگاههای تجدیدپذیر سلب شود.
البته در ۱۰ سال اخیر اقداماتی در سطح دنیا انجام شد که قیمت سرمایهگذاری نیروگاههای تجدیدپذیر بهویژه خورشیدی ۸۰درصد کاهش پیدا کرد. این کاهش هزینه که بیشتر به دلیل سرمایهگذاری چین رخ داد، باعث شده است با وجود یارانههای حاملهای انرژی، انرژیهای تجدیدپذیر بتوانند با نیروگاههای حرارتی رقابت کنند. در مقابل، اما در اواسط دهه۹۰، نوسانات ارزی موجب عدمتوسعه تجدیدپذیرها شد و اجازه نداد این انرژی در کشورمان قوت بگیرد.
علاوه بر این مسائل، در کشورمان صنعت کامل انرژیهای تجدیدپذیر را نداشتیم، البته در دهه۹۰، تجهیزات نیروگاههای بادی به صورت بومی تولید شد، ولی در حوزه نیروگاههای خورشیدی همچنان با کمبود مواجه هستیم تا جایی که تجهیزات نیروگاههای خورشیدی فقط ۱۰درصد بومی شده و ۹۰درصد آن خارجی است. این به آن معناست که ما همچنان در حوزه نیروگاههای خورشیدی ارزبری شدید داریم و باید در این حوزه کارهای بیشتر و مؤثرتری انجام دهیم.
موانع ذکرشده کشورمان را حتی از کشورهای همسایه نیز عقب انداخته است. ۱۵ سال قبل، ایران حدود ۹۰مگاوات نیروگاههای بادی داشت، اما ترکیه در آن زمان چیزی نداشت. در حال حاضر ترکیه ۱۰هزار مگاوات نیروگاه بادی و ۱۰هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی دارد، اما کل نیروگاههای تجدیدپذیر کشورمان حدود هزار مگاوات است که عقبماندگی شدید ما را در بخش انرژی تجدیدپذیر نشان میدهد و باید برای توسعه این انرژی در کشورمان، عزممان را جزم کنیم، البته در دولت سیزدهم، سیاستگذاریهایی انجام شده است تا موانع پیشرو برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر بردارد. مثلاً در ماده۱۶ قانون جهش تولید دانشبنیان، الزاماتی برای صنایع بزرگ که انرژیبر هستند مثل صنایع بزرگ «فولاد»، «سیمان» و «مس» گذاشته شده است تا به سمت انرژیهای تجدیدپذیر بروند و سرمایهگذاری در این حوزه شکل بگیرد یا اخیراً تابلوی سبز بورس انرژی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر فعال شده و صنایع بزرگی که نتوانستند نیروگاه تجدیدپذیر احداث و سهمی را که قانون الزام کرده است تأمین کنند، آن را از بورس انرژی بگیرند.
اینها اقدامات خوبی بوده که امید است تداوم داشته باشد و در کنار تصمیمات مؤثر و اجرایی شدن اقدامات جدید، اتفاقات بهتری در زمینه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر رقم بخورد
دیپلماسی متوازن و فعال با کشورهای منطقه و فرامنطقه در عرصههای مختلف سیاسی و اقتصادی یکی از وعدههای دولت سیزدهم به شمار میآمد که در 18 ماه گذشته در راستای آن گام برداشته است. دولت سیزدهم در راستای چندجانبهگرایی سیاسی، اقتصادی رفتوآمدهای متعددی به کشورهای مختلف داشته است که در ادامه این سیاستها، صبح روز گذشته الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور بلاروس وارد تهران شد. اگرچه مواضع بلاروس هرگز علیه ایران نبوده اما طی چند سال گذشته با ملاحظات سیاسی تحریمهای غربی علیه ایران، درباره توسعه روابط با کشورمان تحفظ زیادی داشته که در نتیجه سطح همکاریها ازجمله مبادلات اقتصادی فیمابین به شدت کاهش یافته بود اما با بروز تغییراتی در سیاست خارجی بلاروس پس از آگوست 2020 و بروز تنشهای شدید داخلی و همچنین تقابل در روابط این کشور با اتحادیه اروپا و آمریکا و برقراری تحریمهای متعدد علیه مقامات عالیرتبه و برخی از موسسات اقتصادی این کشور و از سوی دیگر نزدیکی بسیار زیاد به روسیه درماجرای جنگ اوکراین، به نظر میرسد بلاروس تحت تاثیر این شرایط سیاسی- اقتصادی و نیز توسعه همکاری خود با روسیه، نسبت به توسعه روابط با تهران در جنبههای سیاسی و اقتصادی، مشتاقتر از گذشته باشد. هم اکنون روابط سیاسی ایران و بلاروس پایدار و نزدیک است ولی مناسبات اقتصادی آن ها همانند روابط سیاسی، گسترش نیافته است، در حالی که میتوانند در منطقه اوراسیا با استفاده از ظرفیتهای مشترک با یکدیگر همکاری کنند. پیش بینی می شود با الحاق کامل ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا، ۸۰ درصد تعرفهها بین ایران و بلاروس به صفر برسد که این تاثیری مهم بر مناسبات اقتصادی دوجانبه خواهد داشت.
از آن جا که دولت سیزدهم راهبرد سیاست خارجی خود را بر مبنای «نگاه به شرق» و اولویت تجارت با همسایگان طراحی کرده است، لذا توسعه مناسبات با کشورهای اوراسیا میتواند یکی از گام های مهم در اجرای موفق این راهبرد باشد. بر اساس موافقت نامه تجارت آزاد، ایران از اتحادیه اقتصادی اوراسیا امتیازات گمرکی خاصی دریافت کرده و کشورهای این اتحادیه هم این امکان را خواهند داشت تا حجم صادرات خود به ایران را تا ۷۵ درصد افزایش دهند.فرصت های اقتصادی با اوراسیا از این منظر قابل اهمیت است که ایران در سال های گذشته از بازار کشورهای هم سود دور افتاده و تراز تجاری مناسبی میان تهران و این کشورها وجود ندارد، درحالی که اوراسیا و ایران میتوانند به عنوان مکمل و با کمترین هزینه نیازهای همدیگر را رفع کنند.افزون بر این کشورهای آسیای مرکزی که از محصور بودن در خشکی رنج میبرند برای رهایی از این وضعیت ژئوپلیتیکی به دنبال یافتن راه هایی هستند تا بتوانند به دریاهای آزاد راه یابند و تجارت خود را با سایر مناطق جهان ارتقا دهند. بنابراین، ایران به دلیل قرار گرفتن در بهترین موقعیت ترانزیتی بین دریای خزر و خلیج فارس و قرار گرفتن در موقعیت ترانزیتی شرق به غرب و شمال به جنوب میتواند مسیری مناسب برای ترانزیت کالاهای کشورهای عضو این اتحادیه و دیگر کشورها باشد.
نکته مهمی که روز گذشته از سوی رهبر انقلاب در دیدار لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس مورد تاکید قرار گرفت. رهبر انقلاب در این دیدار بر راهاندازی کریدور شمال - جنوب تاکید کردند که نکته مهمی است چرا که در صورت راه اندازی حداکثری این مسیر می توان آن را یک ظرفیت مهم اقتصادی و سیاسی برای کشورمان و همچنین منطقه دانست . این خط عبور که از سال ها قبل مطرح بود پس از اعمال تحریم های غرب بر روسیه مورد توجه روس ها نیز قرار گرفت و حتی حاضر به سرمایه گذاری در آن و تکمیل خطوط ریلی آن شدند و تاکنون چند محموله از این مسیر به هند ارسال شده است.بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایران به دلیل جایگاه منحصر به فرد جغرافیایی خود ابزار مهمی به نام «کریدورها » را در اختیار دارد؛ ابزاری که در شرایط فعلی جهانی شاید بتوان آن را همتراز امکانی مانند نفت دانست البته اگر بتوان از آن به درستی استفاده کرد .
محمد ایمانی
1- شش سال فاصله است، از روزگاری که رئیسجمهور آمریکا گفت «عربستان گاو شیرده ماست»، تا پریروز که نیویورک تایمز نوشت «آمریکا پشت درِ مذاکرات ایران، چین و عربستان ماند». ادبیات ترامپ، توهینآمیز بود، اما او صرفا با صدای بلند فکر میکرد و باطن نگرش آمریکا به دیگران در طول دههها را بیرون میریخت. ترامپ گفته بود: «عربستان برای ما مانند گاوی شیرده است که هر وقت دیگر نتواند دلار و طلا بدهد، دستور ذبح آن را صادر میکنیم و این واقعیتی است که همه دوستان و دشمنان آمریکا به ویژه خود مقامات سعودی از آن آگاهند. عربستان، باید سه چهارم ثروتش را به آمریکا بابت حمایتهای ما بپردازد». اما شش سال بعد، روزنامه نیویورک تایمز خبر میدهد آمریکا در مذاکرات ایران و عربستان با میزبانی پکن، پشت در مانده است.
۲- رفتار درست و رو به جلوی عربستان را با ادبیات برخی سیاسیون غربگرا در ایران مقایسه کنید که بلافاصله پس از انتشار خبر توافق نوشتند و گفتند ایران باید بدون فوت وقت سراغ مذاکره با آمریکا درباره برجام و FATF و اوکراین برود و گرنه توافق با دیگران بیفایده است(!) اینها همان جریان سیاسی هستند که اواخر شهریور 1399 در نشریه «صدا» و درباره مذاکره توهینآمیز ترامپ با رئیسجمهور صربستان نوشتند: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساری دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی كند، بايد آن را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»! آنها همان روز برای رویکرد موهن دولتمردان آمریکایی جیغ و هورا کشیدند و سیگنال دادند که حاضرند گاو شیرده و راهی مذبح باشند. (بماند که برخی بیمایگان غربزده، بارها در فضای مجازی نوشتند: «کاش گاوی بودم در مزارع سوئیس تا اینکه انسانی در ایران»،
«هر روز با خودم میگم کاش یه گاو بودم تو مزارع اروپا»، من واقعا کارم ازین حرفا که کاش از اول در آمریکا یا اروپا به دنیا میومدم گذشته، کاش یه گاو بودم تو سوییس»!).
3- غربگراها در طول چند ماه گذشته، در حالی به دفعات گفتند «با آمریکا مذاکره کنیم»، که مقامات آمریکایی مثل بلینکن، جان کُربی، رابرت مالی، ند پرایس و دیگران تاکید داشتند: «احیای برجام، ماههاست در دستور کار قرار ندارد»، «آمریکا وارد مذاکرات غیرمستقیم با تهران نخواهد شد. امروز هیچ شانسی برای بازگشت به میز مذاکره وجود ندارد،»، «موضوع احیای توافق با ایران در دستور کار کاخ سفید قرار ندارد»، «دولت آمریکا تمرکز خود را به جای مذاکرات احیای توافق هستهای، بر سیاست تحریم و فشار قرار میدهد»، «تمرکز ما روی برجام نیست، بلکه روی اتفاقات داخل ایران متمرکزیم».
۴- سؤال تاریخ گذشتهای است که بپرسیم چرا مواضع برخی محافل در ایران، کاملا با مواضع آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی هماهنگ است؟ سؤال درستتر این است که چرا هماهنگ نباشند؟! از رژیم صهیونیستی بدنامتر که نداریم. معاون وزیر ارشاد در دولت خاتمی و سردبیر روزنامه آفتاب امروز (رمضانپور)، در حالی سردبیری شبکه ضدایرانی «اینترنشنال» را پذیرفت و اعتراضی از هم طیفان نشنید که ساختار صهیونیستی شبکه آشکار بود؛ چنان که «باراک راوید» خبرنگار صهیونیست عنوان کرد «موساد از شبکه ایران اینترنشنال، به عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده میکند». قبلا هم «یوسی میلمان» تحلیلگر اطلاعاتی هاآرتص گفته بود:
«ایران اینترنشنال، شبکه متعلق به موساد به شمار میرود. موساد مطالبی را که نمیخواهد به نام خود منتشر کند، از طریق این شبکه منتشر میکند». موساد، سیا و ام آی سیکس چرا به این افراد اعتماد کردند و چرا دوستان آنها در داخل، زبان به اعتراض نگشودند؟
-۵ غربگرایان ماموریت دارند حقارت شخصیت خود را به ملت ایران نسبت دهند و حال آنکه ایران، در حال دورانسازی و تغییر معادلات جهانی است. بر اساس گزارش دویچه وله از نشست «شورای آتلانتیک» در واشنگتن در تاریخ 22 آذر 1390: «برژینسکی، برنت اسکوکرافت و جیمز جونز، سه تن از مشاوران امنیت ملی در دولتهای کارتر، فورد، بوش پدر و اوباما گفتند جهان در نقطه عطف تاریخی از هنگام فروپاشی شوروی قرار گرفته و جنبش فراگیر در خاورمیانه نشانه این دوره است. برژینسکی گفت یکی از دلهرهآورترین موضوعات این است که ما در مقایسه با گذشته با چالشهای پیچیدهتری مواجهیم». شش سال بعد، مایک پمپئو رئیسسازمان سیا در گفتوگو با MSNBC اظهار داشت: «نفوذ ایران در خاورمیانه، در مقایسه با ۷سال گذشته بسیار فراگیرتر شده و همه جای منطقه حضور دارد».
۶- غرب و شرق، نقش منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران در دگرگونی نظم جهانی را میشناسند؛ هر چند که محافل دنبالهرو غرب، انکار نمایند و ایران را منفعل وانمود کنند. در اینجا واقعیتی غیر قابل انکار برای ارزیابی ادعای طرفین وجود دارد. تصور کنید که ایران پس از فروپاشی شوروی، در برابر تاخت و تاز آمریکا، ناتو و اسرائیل تدبیر نمیکرد، به مقاومت فعال کشورها سامان نمیداد و غرب بر منطقه چنبره میزد. در این صورت، چین و روسیه و هند و دیگران بابد برای مراودات معمول دیپلماتیک و خرید یک بشکه نفت یا صادرات یک کانتینر از محصولات خود، از آمریکا اجازه میگرفتند. اما حالا همین دولتها میتوانند در جهانی متکثر، با کشورهای منطقه مراوده کنند. متغیر مهم، ضربه راهبردی به سلطه بلامنازع آمریکا پس از فروپاشی شوروی و اشغال افغانستان و عراق است که با محوریت ایران انجام گرفته است؛ تا جایی که حتی عربستان که در طرف تیم بازندگان (آمریکا) قرار داشت، تصمیم میگیرد از آن موقعیت فاصله بگیرد. دگرگونیهای اساسی در نظم وابسته به اخم و لبخند آمریکا، پس از آن اتفاق میافتد که سلسله جنگها در منطقه (از افغانستان و عراق و سوریه تا لبنان و فلسطین و یمن/ جنگ جهانی سوم و چهارم به تعبیر محافل آمریکایی- صهیونیستی) مغلوبه شده و ابهت بانیان آن فرو ریخته است. این مهندسی مستحکم و ضمنا منعطف، اصالتا ایرانی است.
۷- رهبر انقلاب در بحبوحه مذاکرات هستهای از تعبیر «نرمش قهرمانانه» استفاده کردند که شاید با سوء تفاهم نزد غرب و پیروانش مواجه شد. این تاکتیک البته از سوی دولت وقت به درستی فهمیده و استفاده نشد تا بتوانند منافع ملت ایران را در برجام تامین کنند؛ اما با وجود کج کارکردی برخی اجزای آن دولت، راهبری حکیمانه رهبر انقلاب موجب عبور کشور از بحرانافکنی دشمن و پیشبرد راهبرد کلان نظام در سطح منطقه و جهان شد. محاسبه دشمن درباره برجام، استحاله خاموش انقلاب اسلامی بود؛ چنان که جان ساورز رئیسوقت MI6، از آن به عنوان «نُرمالیزاسیون انقلاب» یاد کرد. اما مسیر تحولات به سمت دیگری رفت و در حالی که آمریکا و اروپا خیال میکردند
سر ایران کلاه بزرگی گذاشته و گرفتار برجامیزاسیون و نُرمالیزاسیون کردهاند، خود گرفتار نقشه بزرگتر ایران شدند. نقشه تنگ کردن حلقه محاصره ایران با اشغال افغانستان و عراق، جنگ نیابتی داعش، و نهایتا آشوبافکنی همزمان در ایران و عراق و لبنان کجا؟ و انتقال کانون بحران از سوریه و عراق و افغانستان به اروپا (اوکراین) و آشوبزدگی رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای اروپایی کجا؟
۸- وبسایت الجزیره اواخر تیر 1394 یادداشت قابل تأملی به قلم یکی از اعضای اپوزیسیون جمهوری اسلامی (حمید دهباشی) منتشر کرد که همچنان خواندنی است: «طبق تعریف توماس فریدمن، دکترین اوباما این است که مشارکت دادن ایران بیش از انزوا قادر به برآوردن نیازهای آمریکاست. آنچه از نگاه جمهوریخواهان و نومحافظهکاران، تلاش برای به دست آوردن دل ایران تلقی میشود، در حقیقت نوع بسیار زیرکانهتری از امپریالیسم است. مثل یک شطرنجباز که از ضعفها و قوتها، واکنشهای عصبی و امیال پنهان همه بازیگرانش آگاه است. اوباما به سعودی و ترکیه اجازه میدهد کار خودشان را در یمن یا سوریه پیش ببرند... اگر توافق با ایران از نقشههای کنگره یا مخالفان در ایران جان سالم در ببرد، گل سرسبد دستاوردهای اوباما به عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد... به تعبیر جوزف نای، این ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما اهدافی فراتر از ایران و برنامه هستهایاش دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف یک دکترین و شیوه خوانش و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی که انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کولهبار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست... از همان مرزهای پُرنفوذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هستهای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و نای را دور زده است».
۹- محافل غربگرا که این بار توافق با عربستان را بهانه کردند، نمیخواهند ببینند رشته تحولات از دست آمریکا در رفته و خارج از نظم مطلوب او اتفاق میافتد. بنابراین انبوه تحلیلهایی از این دست را نمیبینند: «رویترز: توافق تهران- ریاض، سیلی بر صورت دولت بایدن بود»؛ «یدیعوت آحارنوت: واشنگتن، بار دیگر متحمل سیلی شد»؛ «وبسایت آمریکایی وُکس: توافق تهران-ریاض، نمایانگر خاورمیانه پسا آمریکایی است»؛ «باربارا اسلاوین، تحلیلگر آمریکایی: این تحول، دو گروه را سرخورده میکند: حامیان تغییر حکومت در ایران و اسرائیل»؛ «مارک دوبوویتز، رئیسبنیاد دفاع از دموکراسیها: این توافق، ضربه جدی به دولت آمریکاست»؛ «میشل پل خبرنگار رادیو فرانسه در اسرائیل: برآیند نگاه رسانههای اسرائیل به این توافق، یک خبر بد و سیلی واقعی به دولت تلآویو است»؛ «گیوم نودَن خبرنگار رادیو فرانسه در آمریکا: واشنگتن در قبال این توافق، شگفتزده و منفعل است.»
۱۰- ماجرا ابعاد دیگری هم دارد و آن، تداوم سلسله موفقیتهای کشور بدون آویزان شدن از آمریکاست. این طیف اگر مروت و انصاف داشتند، باید اذعان میکردند که موفقیتهای بزرگی بدون موکول کردن مسئولیتها به برجام و FATF به دست آمده، از جمله: «واکسیناسیون فراگیر و کاهش آمار قربانیان کرونا از 709 نفر به زیر پنج نفر»، «رونق دیپلماسی اقتصادی و رشد 31 درصدی تجارت خارجی»، «شکست تحریمها و افزایش صادرات نفت به بالاترین سطح طی ۴ سال اخیر(۱.۴ میلیون بشکه در روز)»، «راهاندازی پالایشگاههای فرا سرزمینی»، «افزایش چشمگیر تولید گندم که موجب شد فائو، ایران را سیزدهمین تولیدکننده بزرگ گندم جهان در سال ۲۰۲۲ معرفی کند»، «بهرهبرداری از طرح ۶۰ کیلومتری انتقال آب به سنندج که از بهمن۹۹ تا امسال، ۱۵ درصد پیشرفت داشت»، «بهرهبرداری از تونل ۳۶ کیلومتری و انتقال سالانه ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب برای احیای دریاچه ارومیه»، «بهرهبرداری از ۶ نیروگاه برق در مناطق مختلف کشور»؛
«راهاندازی طرح غدیر و تامین آب ۴.۷ میلیون نفر در 26 شهر و 1608 روستای خوزستان»، «بهرهبرداری از فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی با ظرفیت تولید روزانه ۷۵هزار بشکه میعانات گازی، و ۵۰ هزار میلیون متر مکعب گاز شیرین و درآمد 3 میلیارد دلاری در سال»، «رونمایی از انواع موشکهای فوق مدرن و موشک ماهوارهبر، و انواع پهپادهای پیشرفته»، «بهرهبرداری از خط انتقال گاز ایرانشهر به چابهار به طول ۲۹۰ کیلومتر، با هزینه ۴۱۰ میلیون دلار»، «بهرهبرداری از راه آهن زاهدان- خاش به طول ۱۵۵ کیلومتر، به عنوان یکی از قطعات خط ریلی ۶۴۰ کیلومتری چابهار- زاهدان»، «کاهش چشمگیر کسری بودجه 480 هزار میلیارد تومانی سال گذشته که با لحاظ تورم 40 درصدی باید امسال به بالای 700 هزار میلیارد تومان میرسید، اما زیر 200 هزار میلیارد کنترل شد»، «تسویه ۱۱۰ هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت قبل؛ و ضمنا متناسبسازی حقوق معلمان (و بازنشستگان و کارمندان) با بار مالی بیش از 60 هزار میلیارد تومان». اینها مشت نمونه خروار است و نشان میدهد که ایران مدتهاست از حصار برجام و FATF خارج شده است. به تعبیر حافظ: «برو این دام بر مرغی دگر نِه- که عنقا را بلند است آشیانه». و البته که این مسیر متعالی، از مسیر «مرتع و مذبح و مسلخ» جداست.
ارسال نظرات