02 اسفند 1401 - 11:10

پایگاه رهنما:

 
 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲ اسفند

سلسله دست‌نشاندگان و خواب‌های آشفته امریکا

سید عبدالله متولیان

۱- انگلستان از قرن شانزدهم چشم طمع به منابع سرشار و بسیار غنی ایران داشته و همواره منتظر فرصت برای تسلط بر منابع ایران بودند و از اواخر دوره قاجاریه نیز به اقتضای شرایط زمانی جنگ جهانی اول، به ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین (و شاید تنها) مانع ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی در برابر تلاش حکومت تزاری روسیه و سپس امپراتوری شوروی برای تسلط بر ایران و دستیابی به آب‌های گرم و آزاد نگاه می‌کردند. بر این اساس سه اتفاق مهم در ایران («جنگ جهانی اول» «قحطی، ویرانی، بیماری و مرگ و میر میلیونی مردم ایران» و «جایگاه ویژه ژئوپلتیکی ایران برای متفقین») و سه ویژگی خاص در احمدشاه قاجار («بی میلی به حکومت»، «میل به عیاشی و خوشگذرانی» و «بی کفایتی، بی تدبیری و ناتوانی در اداره امور») در کنار سه ویژگی خاص رضاخان میرپنج («قدرت طلبی افراطی»، «خوی وحشی گری و دیکتاتوری» و «بی‌سوادی همراه با بی‌شعوری»)، و همچنین مشاوره محمدعلی فروغی (عامل انگلیس در دربار قاجار) سبب طمع روباه پیر انگلیس برای تعقیب و تثبیت اهداف اقتصادی، نظامی، سیاسی و امنیتی خود در جایگزینی سلسله پهلوی به جای سلسله قاجار شد و به این ترتیب رضاخان با حمایت تمام عیار انگلیس و با کودتای سوم اسفند به عنوان اولین پادشاه دست نشانده استعمارگر انگلیس و اولین لکه ننگ وابستگی در تاریخ ایران زمین بر سر کار آمد.
طی مدت ۱۶ سال سلطنت رضاخان، کشور ایران جولانگاه تاخت و تاز استعمارگر پیر بوده و انگلستان سلطه بلامنازع بر ساختار تصمیم‌گیری ایران پیدا کرده و ایران مستعمره انگلیس شد. در این دوره ننگین و خفت بار، ایران قوی و متحد تضمین سلطه انگلیس در برابر روسیه و شوروی محسوب می‌شد و اقدامات رضاخان در حوزه‌های تشکیل ایران متحد، ساختار‌سازی، فعالیت‌های عمرانی محدود، تشکیل ارتش مرکزی و قلع و قمع بسیاری از سران طوایف در این دوره، با هدایت و مدیریت مستقیم انگلیس صورت پذیرفت. سرانجام رضاخان که خود محصول کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ و هرج و مرج و آثار وحشتناک ناشی از جنگ جهانی اول بود به دلایل متعدد از جمله ترس از غلتیدن رضاخان در دامن آلمان و زیاده خواهی افراطی انگلستان و ناتوانی در برآورده ساختن انتظارات روباه پیر انگلیس و به دستور کاخ باکینگهام از سلطنت عزل و در نهایت حقارت به خارج از ایران تبعید شد.
۲- یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخ ایران، بی‌شک مقطع تاریخی شهریور ۱۳۲۰ است که نیرو‌های متفقین کشور را اشغال کرده و تلفیقی از آنارشیسم سیاسی، بی‌ثباتی اجتماعی، تزلزل فرهنگی، بیماری و مرگ گسترده، گرسنگی، قحطی، و بلایای خانمان‌سوز ایران را در آستانه فروپاشی کامل قرار داده بود. در چنین وضعیتی ایران جولانگاه کشور‌های قدرتمند دنیا شده و ارتش پرمدعای رضاخانی، به سرعت باورنکردنی فروپاشیده و کشور ایران بدون کوچک‌ترین مقاومت و بدون شلیک حتی یک تیر به اشغال قوای متفقین درآمد و با تبعید رضاخان، از بین گزینه‌هایی نظیر «بازگرداندن مجدد قاجار‌ها به سلطنت»، «جانشینی غلامرضا (فرزند سوم رضاخان)» و «تغییر شکل حکومت به جمهوری و به قدرت رسیدن محمدرضا به‌عنوان رئیس‌جمهور مادام العمر نظیر انورسادات در مصر و مصطفی کمال پاشا در ترکیه» بالاخره بر سر استمرار پادشاهی با محمدرضا توافق شد.
محمدرضا دیکتاتوری بسیار ترسو و در عین حال قدرت طلب و دارای فساد گسترده اخلاقی، معتاد به افراط در عیاشی و قماربازی و مردی همیشه چمدان به دست بود که یا «از ترس مردم ایران کشور را به امریکا سپرده و با چمدان فرار را بر قرار ترجیح می‌داد»، یا «با چمدان پر از پول، هر شب ۵۰ میلیون تومان معادل ۳۰۰ میلیارد تومان امروز پای میز قمار می‌باخت» و یا «چمدان‌های پر از دلار ناشی از فروش نفت را به حساب‌های خارج از کشور منتقل می‌کرد». در بی عرضگی، خودتحقیری، ذلت پذیری و دست‌نشاندگی محمدرضا همین بس که ارتشبد طوفانیان در خاطراتش (به نقل از جلد ۱۳ کتاب پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد) می‌گوید: سالیوان سفیر امریکا و ژنرال هایزر نزد شاه رفتند و بعد از اینکه آن‌ها بیرون آمدند، پیش شاه رفتم، پرسیدم چه شد؟ شاه گفت:این‌ها به ما تکلیف کرده‌اند که از کشور برویم، گفتم برای چه؟ شاه گفت: ما که به انگلیس و امریکا بد نکرده بودیم، چرا این‌ها این کار را با من کردند!۳- این پدر و پسر نشان دادند که سلسله پهلوی در طول تاریخ ۲۵۰۰ ساله مجموعه‌ای از اولین‌ها («اولین دولت دست نشانده»، «اولین سلسله در غربزدگی»، «اولین سلسله در ترجیح منافع دشمن بر منافع کشور»، «اولین کشور در حمایت از رژیم صهیونیستی» و ...) و مجموعه‌ای از ترین‌ها («فاسد‌ترین در فساد اقتصادی»، «فاسد‌ترین در فساد اخلاقی»، «ذلیل‌ترین دولت در برابر بیگانگان» و غیره) بوده‌اند و اینک فرزند محمدرضا مانند عروسک خیمه شب بازی با دستور امریکا، در توهم تکمیل مثنوی «ترین‌ها» به میدان آمده است. غرب برای سومین بار در دخالتی آشکار با هدف تسلط مجدد بر ایران، تاراج منابع کشور و تحقیر ملت ایران، مشتی دلقک و هرزه هالیوودی را در امریکا گرد هم آورده و بخت و اقبال خود را در نصب رضا پهلوی به عنوان سومین شاه دست نشانده امتحان کرده و در کودتایی دیگر از جنس دو کودتای پیشین (کودتای انگلیسی سوم اسفند و کودتای امریکایی ۲۸ مرداد)، برای به تخت نشاندن سومین دست نشانده وطن فروش از خاندان دست نشاندگان (که این وطن فروش سومی برخلاف دو دست نشانده قبلی نه تنها هیچ شناختی از ایران و فرهنگ ملت ایران ندارد بلکه هیچ هنری هم جز حیف و میل ارثی که پدرش از ایران غارت کرده ندارد) به آب و آتش زده‌اند. حقیقت این است که امریکا و اروپا اگرچه در طراحی جنگ ترکیبی اخیر بسیار هوشمندانه و دقیق برنامه ریزی کرده بود، اما در قضیه به میدان آوردن رضا پهلوی بسیار احمقانه وارد میدان شده که این عجله و شتاب نشانگر اوج دستپاچگی آن‌ها از حرکت جمهوری اسلامی ایران در نگرش به شرق برای خنثی‌سازی تحریم‌ها و ظهور ایران به‌عنوان ابرقدرت آینده از یک‌سو و اوج عصبانیت آن‌ها از به میدان آمدن مردم در راه‌پیمایی ۲۲ بهمن امسال (شنبه تاریخی) است. راه‌پیمایی گسترده و استثنایی و تاریخی ملت ایران همه رؤیا‌های غرب را به کابوس بدل ساخت.
۴- سلسله‌ای که در طول ۵۰ سال سلطه بیگانگان بر کشور ایران تمدن کهن، اقتصاد و فرهنگ ابران را نابود کرده و جز «ویرانی»، «تحقیر ملت ایران در برابر بیگانگان»، «حاتم بخشی در جدا شدن بخش‌های بسیار و مهم و استراتژیک از سرزمین ایران نظیر بحرین و آرارات»، «ایجاد امنیت ظاهری به بهای تاراج منابع کشور توسط بیگانگان»، «ایجاد بی رحم ترین، جهنمی‌ترین و خشن‌ترین سیستم امنیتی وابسته به سرویس جاسوسی دشمن»، «نابودی تولید داخلی»، «گسترش فساد سیاسی، اقتصادی و اخلاقی»، «تسلیم در برابر فرهنگ مهاجم بیگانه و ترویج الگو‌های بی فرهنگی غرب در کشور» و... چیز دیگر برای کشور به ارمغان نیاوردند.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲ اسفند

سفر سرزده بایدن و سرنوشت جنگ بهار

نبی شریفی
جنگ روسیه علیه اوکراین، سه روز دیگر یعنی در 24 فوریه2023، نخستین سال خود را به پایان می رساند. جنگی که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، با هدف مقابله با عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و جلوگیری از نزدیک شدن آمریکا و متحدانش به مرزهای خود، کلید زد. مسکو در آن زمان بر این باور بود که می تواند با تهدید یا تهاجم کوبنده و سریع، دولت کی‌یف را که با آمدن ولودیمیر زلنسکی بیش از پیش به غرب نزدیک شده بود، از این تصمیم منصرف کند. پوتین جنگ را با این تصور که کی‌یف، پایتخت اوکراین، پیش از حمایت و ورود ناتو به ماجرا سقوط می‌کند یا دست کم اعضای این پیمان نظامی واکنش خود را به اعتراضات و تحریم‌های لفظی محدود می‌کنند، آغاز کرد. تصور بیراهی هم نبود. این همان واکنشی بود که آمریکا و کشورهای اروپایی در پی الحاق شبه جزیره کریمه در سال 2014 از خود نشان داده بودند.
اما طی 12 ماه گذشته، خیلی از  برنامه ها و پیش بینی های مسکو محقق نشد. ارتش روسیه تا دروازه های کی‌یف، پیشروی کرد و با مقاومت ارتش اوکراین، طی چند هفته مجبور شد از مواضع خود عقب نشینی کند اما ماجرا به همین جا ختم نشد. با این که اوکراین عضو ناتو نبود و حمایت از آن ضرورتی نداشت، دولتمردان کشورهای عضو ناتو با تغییر رویکرد خود، به حمایت نظامی از اوکراین در کنار تحریم های بین المللی  علیه روسیه پرداختند. آن ها حتی بارها تاکید کردند که نبرد اوکراین مانند جنگ روسیه علیه اروپا و غرب است. حاصل این رویکرد، کنار گذاشتن خط قرمزها برای ارسال موشک انداز، سامانه های پدافندی و تانک به اوکراین بود. سفر دیروز جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به پایتخت اوکراین نیز مهر تاییدی بر حمایت همه جانبه غرب در جنگ روسیه علیه این کشور بود. 
سفر سرزده جو بایدن به کی‌‌‌‌‌‌‌یف در آستانه سالگرد تهاجم روسیه به چند دلیل دارای اهمیت است. چیزی تا پایان ماه فوریه و آغاز جنگ خونین بهار باقی نمانده و سفر رئیس جمهور آمریکا به اوکراین و همچنین اعلام کمک نظامی جدید نیم میلیارد دلاری، می تواند پیامی جدی برای روسیه باشد. دیگر این که، این سفر در حالی انجام شده است که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ، دولت پکن را به ارسال کمک های تسلیحاتی به روسیه ‌ متهم کرده اند. هرچند که وانگ یی، مدیر دفتر کمیسیون امور خارجی چین، این ادعا را رد کرده است اما می توان سفر بایدن را مانند یک صف بندی جدی میان شرق و غرب و یک پیام روشن تلقی کرد. همان طور که گفته شد، سفر بایدن، در سالگرد آغاز جنگ و در آستانه نبرد سرنوشت ساز فصل بهار انجام شده است.
اما چرا این نبرد سرنوشت ساز است؟ پولیتیکو روز یک شنبه در مقاله ای در این باره نوشت: «پیش‌زمینه سفر بایدن پیچیده، خطرناک و نامطمئن است[...] غربی‌ها از این نگران‌اند که روسیه پس از یک سال، جای پای خود را محکم کند و اوکراین در برخی جبهه‌های شرق و جنوب، از پس روسیه برنیاید و روند ارسال سلاح از غرب به کی‌یف به مرور زمان کُند شود.» اگر این فرض را در نظر بگیریم که جبهه غرب در بلندمدت نخواهد توانست به صورت متحد (همچون اکنون) به کمک تسلیحاتی اوکراین بپردازد، به این نتیجه می رسیم که زمان جنگ بزرگ یا حالاست یا هیچ وقت. اکنون که روسیه بسیاری از مواضع اشغال کرده خود در اوکراین را از دست داده و چین تمایل چندانی برای کمک تسلیحاتی به روسیه از خود نشان نداده، وقت تصمیم گیری برای به نتیجه رساندن جنگ است. اما، این جنگ برای دولت کی‌یف چند پیش نیاز دارد.
اوکراین ماه‌ هاست که به‌رغم کمبود نفرات، در شهر باخموت در برابر روسیه می جنگد. شهری در شرق اوکراین و در منطقه دونباس که به رغم ارزش نمادین، فاقد هرگونه اهمیت استراتژیک است. باخموت، در خط مقدم منطقه دونتسک، پیش از جنگ ۷۰ هزار نفر جمعیت داشت اما اکنون ویرانه ای بیش نیست. دولت اوکراین برای نتیجه گیری از جنگ یک ساله روسیه، نیازمند این است که با واگذاری نبرد در دونباس، روی جبهه جنوب متمرکز شود. بر اساس این راهبرد اوکراین می‌تواند روسیه را مجبور به عقب نشینی کند و نبرد بر سر کریمه را کلید بزند؛ به جای آن که درگیر دونباسی شود که از سال 2014 تاکنون، در اشغال نیروهای هوادار روسیه و به تازگی ارتش مسکوست. نکته مهم این است که اوکراین اکنون برای مقابله با روسیه، به چیزی فراتر از تانک های پیشرفته لئوپارد و موشک اندازهای هیمارس نیاز دارد. تسلیحاتی که اعضای ناتو هنوز برای ارسال آن به اوکراین تصمیمی نگرفته اند و ارسال نشدن آن ها روی سرنوشت جنگ تاثیرگذار خواهد بود. جنگی که می تواند مختصات صلح در آینده را ترسیم کند. 
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲ اسفند

متن و فرامتن سفر رئیسی به پکن!

دکتر محمدحسین محترم
شی جین پینگ بعد از استقبال گرم از ابراهیم رئیسی و امضای 20 قرارداد با وی‌، شاید کمی خارج از عرف دیپلماتیک‌، درحالی که هنوز رئیس‌جمهور ایران در پکن حضور داشت، اعلام کرد در آینده نزدیک به تهران سفر می‌کند! این پاسخ سریع به سفر آقای رئیسی‌، نشان از اهمیت بالای پکن در گسترش روابط با جمهوری اسلامی دارد. این اهمیت بالای پکن را باید در کنار اهمیت مسکو برای گسترش روابط با تهران و در مثلت چندجانبه‌گرایی ایران، چین و روسیه و گسترش روابط این سه قدرت با سایر کشورهای دنیا ارزیابی و تحلیل کرد.
۱- یکی از ابعاد مهم تعامل و شراکت راهبردی ایران با چین و دیگر کشورها در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای و ملی این است که آمریکا سرمایه‌گذاری‌های سیاسی، رسانه‌ای و امنیتی و تلاش زیادی چه از طریق تقابل مستقیم و چه از طریق تعامل فریبکارانه برای مقابله با آن کرده و نکته مهم‌تر اینکه علی‌رغم این تلاش‌ها تاکنون شکست خورده است. سخنگوی خارجه آمریکا همزمان با سفر آقای رئیسی به پکن اذعان کرد «از چندی پیش تلاشی هماهنگ برای تعامل (فریبکارانه) با چین علیه ایران انجام دادیم، زیرا ما به‌شدت از روابط ایران و چین و چالش‌های ایران نگران هستیم». البته آمریکایی‌ها با واکنش صریح و قاطع چینی‌ها روبه‌رو شدند که خطاب به واشنگتن اعلام کردند «شما نمی‌توانید زمانی که تنش‌ها و بحران‌ها را افزایش می‌دهید، خواستار گفت‌وگو شوید و اول باید از سیاسی‌کاری و تخریب دست بردارید»! لذا سفر آقای رئیسی به چین تمام سناریوهای آمریکا را خنثی و شکست واشنگتن را عیان‌تر کرد و باید منتظر پیامدهای این شکست در آینده باشیم.
۲- نکته دیگر فرامتن سفر آقای رئیسی این بود که تمام حواشی‌ای را که غربی‌ها در پیرامون سفر رئیس‌جمهور چین به ریاض برای القای انزوای ایران و به حاشیه بردن شراکت راهبردی تهران- پکن و جلوگیری از اجرایی شدن توافق راهبردی ۲۵ ساله دو کشور و... ساختند و به آنها پرداختند، به محاق برد و متن منافع ملی ایران و چین را برجسته و تیتر رسانه‌های جهان کرد. نکته مهم این است که در دنیای کنونی منافع کشورها براساس روابط چندجانبه‌گرایی و تنوع‌طلبی در همکاری‌ها شکل می‌گیرد و برخلاف نگاه آمریکایی‌ها که به‌دنبال روابط یک‌جانبه و از موضع قلدری با دیگر کشورهاست‌، لزوما به معنی مقابله با کشور ثالثی و حذف طرف دیگری نیست. لذا گسترش روابط کشوری مثل چین به‌عنوان ابرقدرت اقتصادی که با ایران روابط دوستانه دارد‌، با کشور دیگری مثل عربستان به معنی دور زدن ایران و عدم همکاری با ایران نیست و کما اینکه گسترش روابط این کشور با دیگر کشورها منجر به گسترش روابط ایران با کشورهای بیشتری نیز می‌شود. چنان‌که شی جین پینگ در ملاقات با آقای رئیسی به صراحت تاکید کرد «صرف‌نظر از هرگونه تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، پکن دوستی و همکاری خود با جمهوری اسلامی را به‌طور استوار و تزلزل‌ناپذیر حفظ خواهد کرد و شراکت راهبردی با ایران را به پیش خواهد برد». البته روابط معقول و با حسن احترام دو کشور به‌طور طبیعی ممکن است در مقابل طرف دیگری مثل آمریکا که تلاش دارد با اهداف سوء به‌دنبال روابط یکطرفه و زورگویانه باشد، قرار بگیرد. نکته بسیار حائز اهمیت اینکه هدف از پروپاگاندا و فضا‌سازی‌ها برای القا انزوای ایران با حاشیه‌‌سازی برای سفر شی جین‌ پینگ به عربستان تحریف و تحت‌الشعاع قرار دادن یک واقعیت مهم در منطقه و جهان و جلوگیری از آشکارتر شدن آن بود و آن اینکه استقبال سعودی‌ها از رئیس‌جمهور چین تاییدی بر درستی روابط تهران- پکن و درک واقعی تهران از افول آمریکا تلقی شد و نشان داد راهبرد ایران به یک الگو و قطب‌نما در منطقه تبدیل شده و سیاست مدبرانه تهران توانسته بر روابط دیگر کشورها در منطقه تاثیرگذار و هدایتگر باشد و این سعودی‌ها هستند که دنباله‌رو جمهوری اسلامی شده‌اند. بعد از شکست سفر پُرهیاهوی چندی قبل بایدن به منطقه که حتی عربستان هم به درخواست رئیس‌جمهور آمریکا برای افزایش تولید نفت در کشاکش جنگ اوکراین پاسخ نداد، امضای قراردادهای قطر و عربستان با چینی‌ها نشان داد که متحدان آمریکا هم فهمیده‌اند قدرت آمریکا به‌خصوص در اقتصاد رو به افول است و با این قراردادها نشان دادند که اقدام جمهوری اسلامی در شراکت‌های راهبردی با کشورهای همسایه و دوست یک استراتژی بلندمدت هوشیارانه است. از سوی دیگر هیچ‌کدام از توافقات صورت‌گرفته میان چین و عربستان ضرری برای ایران نداشته، بلکه به سیاست ایران برای کاهش حضور و نقش آمریکا و در نهایت اخراج او از منطقه هم کمک کرده است. اصولا چین از روابط خود با ایران و عربستان هدف مشترکی را دنبال می‌کند و آن ایستادگی در مقابل یک‌جانبه‌گرایی و تهدیدات آمریکایی‌ها می‌باشد که همان سیاست و هدف جمهوری اسلامی است. در حقیقت آمریکایی‌ها تلاش داشتند در جنگ اقتصادی- سیاسی با چین و ایران، با زیر سؤال بردن درستی سیاست جمهوری اسلامی، سفر رئیس‌جمهور چین به عربستان را هم تحت‌الشعاع قرار دهند. اکنون نیز بعد از فضا‌سازی‌های بی‌اثرشان تلاش کرده‌اند با انتشار بیانیه‌ای مشترک تحمیل شده به کشورهای عربی و تکرار اتهامات واهی، دستاوردها و پیامدهای سفر آقای رئیسی را تحت‌الشعاع قرار دهند. لذا بیش از آن که روابط راهبردی ایران با چین در مولفه‌های مختلفی نظیر انرژی، ترانزیت، توسعه زیرساخت‌ها، سرمایه‌گذاری و... در مقیاس رقابت با عربستان سنجیده شود، باید آن را در دور شدن بیش از پیش آمریکا و غرب از منطقه در پازل سیاست مقاومت ارزیابی کرد، مسئله‌ای که آمریکایی‌ها را به‌شدت نگران کرده است. در حالی که در یک تناقض آشکار قرارداد راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین را ترکمانچای و فروختن ایران القا و همزمان امضای قرارداد ۲۷ ساله صادرات گاز بین چین و قطر و قراردادهای نفتی پکن- ریاض را یک دستاورد و از دل آنها انزوای ایران را برجسته‌‌سازی می‌کردند، یکی از توافقات سعودی‌ها در این قراردادها پذیرش حذف دلار و جایگزینی یوآن بود، سیاستی که ایران از سال‌ها قبل آن را دنبال می‌کند. لذا هر گام برای حذف دلار از چرخه معادلات کشورها به معنی یک پیروزی برای ایران و همچنین دیگر کشورهای تحریم‌شده از جمله چین و یک شکست برای آمریکاست. مهم‌تر اینکه اعلام جایگزینی دلار با یوآن در قراردادهای پکن- ریاض به‌عنوان «زلزله در اجلاس داووس» تیتر رسانه‌های جهان شد! «عدو سبب خیر شود، اگر خدا بخواهد!»
۳- یکی از سوءمدیریت‌ها و سوءسیاست‌هایی که «موجب عقب‌ماندگی‌های یک دهه اخیر و تعطیلی اقتصاد کشور» شد، رویکرد متوهّمانه دولت گذشته در عرصه بین‌الملل با نگاه به آمریکایی‌ها و دشمنان ملت ایران بود که موجب بی‌توجهی به ظرفیت‌های تعامل با کشورهای دوست از جمله چین شد، به‌طوری که چند سال قبل وقتی رئیس‌جمهور چین با پیشنهاد سرمایه‌گذاری ۵۰ میلیارد یورویی در ایران، به تهران آمد، با برخورد ضدمنافع ملی دولت روحانی و شخص وی مواجه شد! در حالی که دولت نهم و دهم با هدف‌گذاری ۳۰۰ میلیارد دلاری، حجم مبادلات تجاری ایران و چین را از ۶/۵ به بیش از ۴۵ میلیارد دلار رسانده بود، با روی کار آمدن حسن روحانی این حجم به کمتر از ۲۰ میلیارد دلار کاهش یافت و وی به تمسخر گفته بود که در حرف ما هم می‌خواهیم آن را به ۶۰۰ میلیارد دلار برسانیم! علی‌رغم آثار و پیامدهای این سیاست و مدیریت اجرایی مخرب دولت حسن روحانی، دولت سیزدهم توانسته در یک سال گذشته حجم مبادلات تجاری غیرنفتی دو کشور را به بیش از ۲۵ میلیارد دلار برساند به‌طوری که توازن حدود ۵/۱۲ میلیارد دلاری در صادرات و واردات هم نشان می‌دهد که نه ایران به چین فروخته شده و نه منافع ملی به یغما رفته است. علی‌رغم فضا‌سازی‌های غربی‌ها و جریان غربگرای اصلاح‌طلب در داخل به‌خصوص در سایه جنگ اوکراین، چینی‌ها خرید نفت از ایران را هم به حالت قبل از تحریم‌ها بازگردانده‌اند و همچنان به‌عنوان شریک اول تجاری ایران باقی مانده و با مذاکرات محرمانه صورت‌گرفته پول چینی در راه ایران است تا ازخط اعتباری برای پیشرفت طرح‌های کشور استفاده شود.
۴- اما همزمان با سفر آقای رئیسی به پکن و دستاوردها و پیامدهای اقتصادی- تجاری آن، علاوه‌بر اعلام خبر تکمیل شدن مراحل قانونی عضویت ایران در سازمان شانگهای، ده‌ها خبر مهم دیگر هم رسانه‌ای و تیتر رسانه‌های جهان شد که نشان می‌دهد جمهوری اسلامی توانسته با سیاست درست برای جبران عقب‌ماندگی‌های اقتصادی کشور در دهه نود، گام‌های اساسی در سال‌های۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بردارد،از جمله ورود محصولات کشاورزی و لبنی ایران به بازار یک میلیارد نفری چین و بازار ژاپن؛ دو قرارداد جمعا ۵۷۰ میلیون یورویی ایران برای باز‌سازی دو پالایشگاه در آمریکای لاتین با ظرفیت یک میلیون و صدهزار بشکه در روز و خرید دو نفتکش دیگر از ایران توسط ونزوئلا که طبق گزارش رویترز آغازی بر پایان اتکای ونزوئلا به فناوری پالایشگاه‌های آمریکا و مقصدی جدیدی برای صادرات نفت ایران و خنثی‌‌سازی تحریم‌ها است، پیشنهاد و سرمایه‌گذاری ایران برای کشت فراسرزمینی در تاجیکستان که منجر به استفاده دو کشور از مزایای اقتصادی این طرح شده است، اتصال سوئیفت بانکی بین ایران و روسیه و برقراری تبادلات مالی ایران با ۷۰۰ بانک روسی و ۱۰۶ بانک خارجی در ۱۳ کشور جهان بدون تاثیرپذیری از تحریم‌های غرب که در دولت حسن روحانی مانع آن می‌شدند و همچنین قرارداد جایگزینی توربین‌های برقی- آبی زیمنس آلمان در روسیه با توربین‌های ساخت ایران و نهایی شدن ایجاد منطقه آزاد تجاری میان ایران و اوراسیا و گسترش ورود کالاهای ایرانی به بازارهای این منطقه و...
۵- همزمان با سفر آقای رئیسی به چین رسانه‌های جهان از جمله غربی‌ها نتوانستند به موفقیت این سفر با وجود تحریم‌ها و بدون برجام و اف‌ای‌تی‌اف اذعان نکنند. نشریه فارن‌افرز نوشت: «سیاست آمریکا در قبال چین و ایران بازدهی ندارد و جهان به وضوح تغییر کرده و چین و ایران رهبرانی بسیار متفاوت و قاطعی، و اکنون توانایی‌های قوی‌تری برای دنبال کردن سیاست‌های ضد تحریمی آمریکا دارند». لذا فضا‌سازی و پروپاگاندای رسانه‌های غربی و اصلاح‌طلبان در داخل نسبت به سند ۲۵ ساله، نشان‌دهنده مفید بودن آن برای کشور است. خداوند به درجات حضرت امام(ره) بیفزاید که قریب به این مضمون می‌فرمود که هرجا آمریکایی‌ها و غربی‌ها اقدام به هیاهو و ابراز نگرانی کردند؛ معلوم می‌شود همان کار درست است و هرجا آنها از ما تعریف و تمجید کردند، بدانید آن کار به ضرر ملت ایران است!
منبع: بصیرت

ارسال نظرات