شاخص پیچیدگی اقتصادی به دنبال تبیین دانش انباشته شده در جمعیت یک کشور (شبکههایی که توسط مردم شکل میگیرند) است که نتیجهی آن را میتوان در ترکیب صنعتی کشورها مشاهده کرد. این شاخص توسط سزار هیدالگو از دانشگاه ماساچوست (MIT) و ریکاردو هاسمن از دانشگاه هاروارد مطرح شده است و آمارهای بینالمللی آن نیز توسط دانشگاه هاروارد منتشر میشود. شاخص پیچیدگی اقتصادی روی صادرات کالاهای با تکنولوژی پیچیده تمرکز دارد و نشان میدهد که اولاً آیا کشور توان ساخت کالاهایی با تکنولوژی بالا را دارد یا خیر!؟ در ثانی، آیا این کالاها در بازارهای جهانی نیز خریدار دارند!؟ ممکن است کشوری، کالای بهظاهر پیچیدهای مانند گوشی تلفن همراه را بسازد ولی آنقدر بیکیفیت باشد که عملاً در بازارهای جهانی، کسی آن را نخرد. بنابراین شاخص پیچیدگی اقتصادی را میتوان نمادی از دانشبنیانشدن واقعی یک اقتصاد دانست. در این گزارش، آمارهای پیچیدگی اقتصادی ایران بررسی شده است.
رویکرد پیچیدگی اقتصادی مبتنی بر این ایدئولوژی است که محصولات تولید شده در اقتصـاد مـیتواننـد معـرف میزان دانش و مهارت مورد نیاز جهت تولید آنها باشند و با این فرض که کشورها محصولی را تولید نمیکننـد مگـر آنکه دانش و مهارت تولید آن را داشته باشند، سعی در محاسبه میزان انباشت دانـش و مهـارت نهفتـه در اقتصـاد را خواهد داشت. دانشگاه هاروارد این آمار را از سال 2000 تا 2020 محاسبه کرده است. در این 20 سال ایران از رتبهی 107م دنیا در پیچیدگی اقتصادی، به رتبهی 85م رسیده است. بهترین رتبهی ما نیز مربوط به سال 2015 بود که رتبهی 68م را اخذ کرده بودیم. همچنین در سالهای 2008 و 2009 نیز بدترین رتبه را در پیچیدگی اقتصادی داشتیم؛ یعنی رتبهی 122م از 132 کشور. جالب آنکه در آن سالها به لحاظ درآمد سرانه، کشور تقریباً در مطلوبترین وضعیت قرار داشت. این بدان معناست که تحریمها باعث شدند برخی تولیدکنندگان ایرانی مجبور شوند کالاهای با پیچیدگی بالاتر را خودشان تولید کنند و بازارهای داخلی نیز این امکان را فراهم کردند که هزینهی تمامشدهی تولیداتِ در مقیاس بالا، کمتر شده و قدرت رقابت با کالاهای خارجی فراهم شود. بنابراین صادرات کالاهای پیچیدهتر، در این سالها بیشتر شد.
البته نباید کاهش صادرات نفت –به عنوان یک کالای بدون پیچیدگی اقتصادی- را نیز نادیده گرفت. همچنین میتوان اینطور برداشت کرد که در سالهای تحریم، اگر چه قدرت خرید کاهش یافته است، اما توان تولید کالاهای پیچیده در تولیدکنندگان ایرانی بیشتر شده است. در چنین شرایطی اگر پویایی سیاست خارجی بیشتر شده و امکان صادرات بیشتر برای کشورمان فراهم شود، میتوان از نتایج حاصل از سختی سالهای تحریم استفاده کرد و عقبافتادگی قدرت خرید را با سرعت بیشتری جبران کرد. بنابراین تحلیل برخی افراد که ادعا میکنند اگر همین امروز تحریمها رفع شوند، مثلاً یک دهه زمان میبرد تا به قدرت خرید سال 1390 برسیم، صحیح نیست. چون در این سالهای سختی، تولیدکنندهی داخلی توانی پیدا کرده که اگر موانع تحریمی نباشد، میتواند با استفاده از آن، مسیر رشد اقتصادی را با سرعت بیشتری بپیماید. در سال 2020 صادرات نفت خام ایران تنها تقریباً 10 درصد از کل صادارت کشور بود. این در حالی است که در سال 1996 این رقم به 80 درصد صادرات کشور میرسید. همین شاخص ساده نشان میدهد که تولیدات ایران از خامفروشی فاصله گرفته و پیشرفتهتر شده است.
البته باید در نظر داشت که محاسبات نشان میدهند افزایش پیچیدگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، موجب نابرابری و ناعادلانهتر شدن توزیع درآمد میشوند. نامتعادل شدن توزیع درآمد در این کشورها به دلیل وجود تمرکز داراییها، سرمایه و فعالیتهای تولید در دست گروه خاصی و همچنین وجود نابرابری های فرهنگی، اجتماعی، جنسیتی و غیره و رانت های ایجاد شده ناشی از این نابرابری است. بنابراین سیاست اقتصاد دانشبنیان خوب است، بهشرط اینکه به شرکتهایی کمک شود که میتوانند وضعیت اشتغال را بهبود ببخشند. وضعیت اشتغال در اقتصاد ما نیز مناسب نیست. در بهار امسال نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰.۹ درصد به ثبت رسیده است که نسبت به این عدد در بهار سال قبل نیم درصد کاهش داشته است. نرخ بیکاری از 8.8 درصد در بهار 1400 به 9.2 درصد در بهار سال جاری افزایش یافته است، بر این اساس تعداد کل بیکاران کشور در بهار امسال نسبت به بهار سال گذشته از 2 میلیون و 291 هزار نفر به 2 میلیون و 399 هزار نفر افزایش یافته است.
طبیعی است که هر چه اقتصاد پیچیدهتر شود، سرمایهبر تر نیز میشود. در یک اقتصاد با پیچیدگی بالا، در کارخانهها بیش از آنکه انسان کار کند، ربات در خط تولید نقش دارد؛ این اتفاق در کشورهای در حال توسعه شدیدتر میافتد. چون اقتصاد این کشورها معمولاً کاربر هستند ولی با دانشبنیان و پیچیدهتر شدن، نیاز به نیروی کار کاهش مییابد. بنابراین دو مساله در اقتصادهایی مانند ایران، اهمیت پیدا میکنند. نخست اینکه تمرکز حمایت از دانشبنیانها باید در بخشهایی باشند که اشتغال را افزایش میدهند. همچنین ضروری است به موازات رشد و پیچیدهشدن اقتصاد، نظام رفاهی حمایت از طبقات پایین (بهطور سنجاقشده با تورم) طراحی و اجرا شود. منظور از سنجاقشده با تورم، این است که اگر تورم افزایش پیدا کرد، مانند یارانههای فعلی، میزان حمایت از طبقات پایین ثابت نماند. چنین نظامهای حمایتیای در دنیا وجود دارد و میتوان از آنها الگو گرفت.
یکی دیگر از مولفههای پیچیدگی، تنوع محصولات صادراتی است. این شاخص در ایران نسبتاً مناسب است. همانطور که در تصویر مشاهده میشود، فضای تولیدات صادراتی ایران، بسیار متنوع است. در این تصویر، هر نقطه صادرات یک محصول در جهان را نشان میدهد و شبکههای متصل به هم نیز، کالاهای مرتبط با هم هستند که تولیدشان نزدیک به هم است. نقطههای رنگی، صادرات ایران را نشان میدهند. پراکندگی نقاط رنگی خوباند. بزرگترین نقطه (رنگ قهوهای)، صادرات نفت را نشان میدهد و نقاط رنگی نزدیک به آن، مشتقات نفتی هستند اما همانطور که در تصویر نیز میبینیم، تولیدات و صادرات ایران بسیار گستردهتر هستند؛ بهطوری که دیگر امروز نمیتوان اقتصاد ایران را صرفاً نفتی و تکمحصولی دانست. یک اقتصاد متنوع است که میتوان در برابر ده سال تحریم شدید، تاب بیاورد.
نتیجه آنکه اقتصاد ایران به سمت پیچیدگی در حرکت است. اما سرعت آن کند است. در شرایط تحریم، اگر چه قدرت خرید مردم ایران و درآمد ملی کل، کم شد اما پیچیدگی اقتصاد ایران بیشتر شد. این میتواند در آینده یک فرصت باشد؛ بهشرط آنکه وزارت خارجه (خصوصاً معاونت اقتصادی) بتواند مسیرهای تجارت بینالمللی را باز کند و معاملاتی با کشورهای بزرگ دارای دسترسی به ارز جهانروا (نظیر هند و چین) تنظیم شود تا امکان صادرات بیشتر فراهم آید. آنگاه وزارت صمت باید در تقویت تولید و صادرات این محصولات متنوع و پیچیده، فعال شده و وضعیت را بهنفع اقتصاد ایران تغییر دهد. بنابراین از یک سو میتوان گفت تنوع و پیچیده بودن اقتصاد ایران باعث شد که در سالهای تحریم شدید، اقتصاد ایران تاب بیاورد و در مقابل، اکنون اگر دیپلماسی اقتصادی دولت، فضا را برای صادرات روانتر کند، اینبار این اقتصاد است که میتواند با بهرهگیری از پیچیدگی، صادرات محصولات پیچیده را تقویت کند.
ارسال نظرات