21 آذر 1401 - 12:35

پایگاه رهنما:

 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز دوشنبه ۲۱ آذر

خطوطی که «منفعت‌گرایی چینی» باید پشت آن بایستد!

دکتر سیدرضا میرطاهر

پس از دیدار‌های رئیس‌جمهور چین با مقامات ارشد سعودی، چین و عربستان سعودی روز جمعه بیانیه‌ای مشترک را منتشر کردند که در بخشی از آن ادعا‌هایی علیه ایران طرح و خواسته‌هایی مطرح شده است. در این بیانیه مشترک، دو طرف چینی و سعودی بدون اشاره به کارشکنی‌های غرب در احیای مذاکرات هسته‌ای، بر لزوم تقویت همکاری‌های مشترک پکن و ریاض برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران تأکید کردند. دو طرف همچنین از ایران خواستند با آژانس همکاری کند و به معاهده منع تسلیحات هسته‌ای پایبند باشد. آن‌ها در بخش دیگری از بیانیه بر اهمیت احترام ایران به اصول حسن همجواری و عدم دخالت این کشور در امور داخلی کشور‌ها تأکید کردند.
ماجرا به بیانیه مشترک ریاض و پکن منتهی نشد. بعد از انتشار بیانیه، رئیس‌جمهور چین در جلسه مشترک با سران شورای همکاری خلیج فارس بیانیه‌ای امضا کرد که در آن از ایران انتقاد و تأکید شده که روابط کشور‌های عرب خلیج فارس و ایران باید بر اساس پیروی از اصول حسن همجواری و عدم مداخله، احترام به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور‌ها و حل و فصل مناقشات با ابزار‌های مسالمت‌آمیز، بر اساس منشور ملل متحد و قوانین بین‌المللی و عدم استفاده از زور یا تهدید به آن و حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی باشد. در بند ۱۲ بیانیه مشترک آمده است: «رهبران از تمامی تلاش‌های مسالمت‌آمیز شامل ابتکارها، پیشنهاد‌های امارات برای رسیدن به راهکار صلح آمیز برای حل مسئله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از راه مذاکرات دوجانبه بر مبنای قوانین بین‌المللی حمایت می‌کنند.»
حمایت چین از ادعا‌های دیرینه کشور‌های جنوب خلیج فارس آن هم در جریان سفر رئیس‌جمهور چین به ریاض تداعی‌کننده سیاست دیرینه پکن یعنی عمل‌گرایی و منفعت‌گرایی در عرصه سیاست خارجی و تجاری چین است. درواقع چینی‌ها که به گفته شی جین‌پینگ ظرف ۱۰ سال گذشته ۳۰۰ میلیارد دلار تعامل تجاری با کشور‌های عرب داشته‌اند با توجه به سیاست «یک کمربند یک راه» و در راستای تلاش برای افزایش حضور و نفوذ اقتصادی و تجاری و سیاسی در خلیج فارس، مواضعی همسو با شورای همکاری خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی گرفته‌اند.

با این حال، این امر به معنای تغییر بنیادی سیاست چین در قبال ایران نیست. این مسئله در خلال پاسخ سفیر چین در جریان دیدار او با دستیار آسیای وزیر خارجه ایران نمود پیدا کرده که به موضع چین در قبال جزایر سه‌گانه اعتراض کرد. سفیر چین در پاسخ گفت که ما به تمامیت ارضی ایران احترام می‌گذاریم و سفر رئیس‌جمهورمان به ریاض هم برای کمک به صلح و ثبات منطقه بوده و در روز‌های آینده معاون نخست‌وزیرمان به ایران سفر خواهد کرد. این نشان می‌دهد پکن در راستای جلب رضایت کشور‌های عرب جنوب خلیج فارس مواضعی همسو با آن‌ها اتخاذ کرده است. با این حال، موضع‌گیری در قبال جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس به منزله عبور از خط قرمز ایران در زمینه حفظ تمامیت ارضی خود است. به ویژه اینکه چینی‌ها خود درباره تایوان و تعلق آن به چین حساسیت زیادی داشته و اگر ایران موضعی برخلاف آن اتخاذ کند مسلماً با اعتراض شدید پکن مواجه خواهد شد.
البته ادعا‌های مطرح شده در بیانیه‌های مشترک چین و عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس موارد دیگری را نیز شامل می‌شود که برخلاف واقعیت‌های غیرقابل انکار است. درباره ادعا‌های هسته‌ای علیه ایران باید گفت که ایران به اذعان آژانس و گزارش‌های مختلف آن‌ها هیچ‌گونه انحرافی به سمت نظامی کردن برنامه صلح آمیز هسته‌ای خود نداشته است. این مسئله اخیراً بار دیگر از سوی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس نیز مورد تأکید قرار گرفته است. ضمن اینکه «آوریل هینز» مدیر اطلاعات ملی امریکا چند روز قبل صراحتاً اعلام کرد هیچ اطلاعاتی که نشان دهد، ایران برای ساخت سلاح اتمی تصمیمی گرفته است، وجود ندارد. این‌ها نشان می‌دهد برخلاف ادعای مطرح شده در بیانیه پکن و ریاض، اساساً تهران قصدی برای نظامی کردن برنامه هسته‌ای خود ندارد تا تضمینی برای صلح آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران مورد نیاز باشد. ضمن اینکه چین به عنوان یکی از اعضای گروه ۱+۴ همواره تا پیش از این از صلح آمیز بودن برنامه ایران سخن گفته و از آن حمایت کرده بود.
مسئله مهم دیگر در بیانیه مشترک پکن - ریاض، متهم کردن غیرمستقیم ایران به دخالت در امور داخلی همسایگان و به نوعی نداشتن سیاست حسن همجواری است. این مسئله نیز از اساس نادرست است. در واقع عربستان سعودی در کنار برخی از دیگر کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس پس از آغاز ناآرامی‌ها در سوریه در سال ۲۰۱۱ در قالب ائتلاف غربی- عربی و با همراهی ترکیه به تجهیز و تسلیح انواع گروه‌های تروریستی در سوریه پرداختند و جنگی طولانی و البته ناکام را به مدت چندین سال به مردم سوریه تحمیل کردند. در حالی که ایران در کنار متحدانش همان‌گونه که جمشیدی، معاون سیاسی رئیس‌جمهور گفته با قوت تمام با تروریسم مورد حمایت سعودی‌ها و ارتجاع عرب در سوریه و عراق جنگید و آن را شکست داد. همچنین رژیم سعودی به همراه امارات از مارس ۲۰۱۵ جنگی خونین را علیه یمن به راه انداخته که حاصل آن کشته و مجروح شدن ده‌ها هزار نفر از مردم یمن و نابودی زیرساخت‌های این کشور بوده است. این امر نشانگر سیاست منطقه‌ای مداخله‌جویانه و جنگ‌طلبانه ریاض است. همه این‌ها نشان می‌دهد اقدامات ایران چه در مسئله هسته‌ای و چه سیاست‌های منطقه‌ای، بر مبنایی صحیح و منطقی استوار بوده و ادعا‌های مطرح شده علیه تهران کاملاً بی‌اساس است.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز دوشنبه ۲۱ آذر

پیام‌های ابهامات داخلی و چرخش‌های خارجی برای اقتصاد ایران
مهدی حسن‌زاده
با گذشت پنج روز از رای اعتماد مجلس به وزیر جدید راه و شهرسازی همچنان بحث بر سر چالش پیش روی وزیر جدید با طرح بر زمین مانده نهضت ملی مسکن پابرجاست. طرحی که به گفته مهرداد بذرپاش به 2800 هزار میلیارد تومان (2 برابر کل بودجه عمومی امسال) منابع نیاز دارد و در نخستین اظهارنظر از سوی سکاندار بخش مسکن، نوعی تردید و ابهام درباره چگونگی تحقق این رقم مطرح شد و البته راهکار دقیقی برای خروج تامین مالی طرح نهضت ملی مسکن از ابهام مطرح نشد. البته باید منتظر ماند و دید راهکارهای جایگزین در این باره چیست، ولی در هر صورت حجم بالای منابع لازم، افت شدید قدرت خرید متقاضیان و دیگر چالش ها از جمله تامین مصالح مورد نیاز با توجه به کمبود برق و گاز مسائلی است که محدودیت های اجتناب ناپذیری را پیش روی سیاست گذار قرار می دهد.واقعیت این است که ما در برهه ای مهم و حساس از جهت تعیین چارچوب های توسعه ای قرار داریم.
با گذشت یک دهه از رشد اقتصادی نزدیک به صفر در دهه 90، چهار سال متوالی تورم بیش از 40 درصد و وضعیت نامناسب برخی دیگر از شاخص ها در سال های اخیر، نیاز به تغییر رویکرد در اقتصاد ایران جدی است. همزمان فرارسیدن موعد تدوین، تصویب و اجرای برنامه هفتم توسعه نیز بهانه خوبی است که تجدیدنظر جدی در برخی ساختارها و روندهای تصمیم گیری در اقتصاد صورت گیرد. علاوه بر این، اغتشاشات اخیر نیز نشان داد که اگرچه بهانه ماجرا و بخشی از دلایل وقوع این رویداد ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی است، اما حتما بستر اقتصادی سال های اخیر زمینه مهمی را برای تشدید نارضایتی ها در حوزه های دیگر ایجاد کرده است. بنابراین از این منظر نیز فرصت اصلاح در روندهای تصمیم گیری در اقتصاد کشور ایجاد شده است و باید از این فرصت استفاده کرد و با ترسیم چشم اندازی از اصلاحات اقتصادی، زمینه شکل گیری و تشدید نارضایتی های اجتماعی را از بین برد یا کاهش داد.
تجربه ناکام سیاست گذاری در حوزه مسکن چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی و ناکامی در طراحی بسیاری از برنامه ها نشان می دهد که اقتصاد کشور در سال های اخیر به اصلاحات ساختاری در سطح تصمیم سازی و تصمیم گیری نیاز دارد به نحوی که هماهنگی و تمرکز در اجرا را افزایش دهد. واضح است که در ساختار کشور، قوه مجریه و شخص رئیس جمهور اختیارات قابل توجهی دارد و می تواند محور تصمیم گیری و تصمیم سازی باشد. از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم، رئیس جمهور سعی کرد با معرفی معاون اول به عنوان محور و فرمانده تیم اقتصادی، از تشتت و چندگانگی احتمالی در تیم اقتصادی بکاهد. در کنار این مسئله ظرفیت شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا نیز در اتخاذ تصمیمات فوری به تمرکز در تصمیم گیری کمک می کند.
با این حال همچنان شاهد تحول چشمگیری در تصمیم سازی های مرتبط با اقتصاد نیستیم. پرونده هایی نظیر همکاری 25 ساله ایران و چین بدون نتیجه مشخص سپری شده است و این روزها روی دیگر چینی ها را در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد دیده ایم. مسئله طرح نهضت ملی مسکن همچنان با ابهام جدی مواجه است. بازار ارز باز هم دچار نوسانات شده است و در نهایت در برنامه هفتم توسعه شاهد گفتمان اقتصادی واضح و روشنی نیستیم.
به نظر می رسد تجدید‌نظرهایی در تیم اقتصادی و تصمیم سازان اقتصادی دولت با هدف  درک دقیق تر و  استفاده  بهتر از مناسبات حاکم  بر مناسبات بین الملل  موضوعات اقتصادی و شکل گیری تیمی منسجم و غیرائتلافی ضروری است. اتفاقات ماه های اخیر در پیشرفت کریدورهای رقیب منطقه ای ، توافقات اقتصادی مهم در کشورهای رقیب و چرخش های معنادار در سیاست های برخی دوستان خارجی نشان می دهد که پنجره های بیرونی اقتصاد در حال محدود شدن است و ایران نیاز دارد برای استفاده از فرصت هایی که در حال محدود شدن است، تصمیماتی سریع تر و کارآمدتر در حوزه اقتصاد بین الملل و مسائل داخلی اقتصاد خود بگیرد.
عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز دوشنبه ۲۱ آذر

سفر شی‌جین‌ پینگ و بیانیه ریاض 

سعدالله زارعی

سفر رئیس‌جمهور چین به عربستان سعودی که با حضور تعدادی از رؤسا و مقامات دولت‌های عربی به مذاکرات بین چین و اعراب تبدیل شد، حاوی نکاتی است. در ایران بیش از مذاکرات و راهبردی که چین را به ریاض کشانده، نکات مطرح شده در مورد ایران در دو بیانیه ریاض برجسته شد و البته حق هم همین بود چرا که آنچه درباره کشور ما مطرح شده، نیاز به واکنش سطح ملی داشته است. اما واقعاً در بیانیه مشترک ریاض - پکن درباره ایران چه چیزی آمده است و آنچه بیان شده از تغییر در مواضع چین نسبت به حقوق و منافع ایران حکایت می‌کند یا خیر.

درخصوص سفر شی‌جین‌پینگ و توافقات چین و کشورهای عرب شرکت‌کننده در ملاقات ریاض و معانی خاص این سفر و آنچه درباره ایران گفته شده است، نکات زیر اهمیت دارند:
1- آنچه ریاض در دو بیانیه کشورهای عربی و چین در مورد ایران ذکر کرده که البته با آنچه در بیانیه وزارت خارجه چین و خبرگزاری چینی شینهوا آمده متفاوت می‌باشد، حاوی سه نکته است، اول؛ ایران و امارات در مورد جزایر سه‌گانه از گفت‌وگو و راه‌حل مسالمت‌آمیز پیروی کنند. دوم؛ ایران با آژانس همکاری کند و به رژیم عدم اشاعه پایبند باشد. سوم؛ از دخالت در امور همسایگان پرهیز شود. این سه گزاره آشنا و مکرر دولت‌های عربی طی حدود سه دهه گذشته است که هر بار در بیانیه‌هایی که به نام کشورهای عربی صادر شده، ذکر گردیده و هر بار هم ایران جواب داده است کما اینکه این بار هم وزیر امور خارجه ایران پاسخ محکم و همیشگی ایران را تکرار کرد. در مورد جزایر سه‌گانه، موضع بیانیه صادرشده کشورهای عربی که امضای چین هم پای آن دارد، از موارد قبلی ضعیف‌تر است چرا که در بیانیه‌های قبلی کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و کشورهای عضو اتحادیه عرب و گاهی بیانیه‌های یک کشور عربی عضو شورای همکاری خلیج‌فارس با صراحت از اماراتی بودن این جزایر صحبت به میان آمده است و اینک به‌طور کلی گفته شده این اختلاف از طریق گفت‌وگوی ایران و امارات حل‌وفصل شود.
البته این موضوع در همین اندازه هم غیرقابل پذیرش است؛ چرا که جمهوری اسلامی هیچ خدشه‌ای به حاکمیت خود بر این جزایر را برنمی‌تابد و اصولاً قایل به هیچ گفت‌وگویی در این زمینه نیست و به همین جهت هم ما موضع مطرح شده در این بیانیه و به‌طور خاص امضای رئیس‌جمهور چین پای آن را غیرمسئولانه تلقی می‌کنیم و جا دارد به همین علت به‌طور رسمی از دولت چین توضیح خواسته شود. از آنجا که گفته می‌شود معاون نخست‌وزیر چین طی روزهای آینده به تهران می‌آید جا دارد ما پذیرش سفر او را به بعد از بیانیه ریاض موکول نمائیم. مسئولین چینی به یاد دارند که ایران در جریان سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان سفر وی را فتنه‌انگیزانه دانست و آن را محکوم کرد.
نکته دیگر بیانیه در مورد همکاری ایران با آژانس و پایبند بودن کشورمان به رژیم عدم اشاعه است. در جریان قطعنامه اخیر آژانس علیه ایران خود چینی‌ها با آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها همراهی نکردند و در مورد عدم اشاعه هم خود بارها اعلام کرده‌اند، ایران تلاشی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای نداشته است. بنابراین در اینجا آنچه در بیانیه ریاض آمده و حاوی توصیه‌ای است که خود آن را تحصیل حاصل می‌دانند، و حاوی نکته تازه‌ای نیست. درباره نکته سوم هم آنچه در بیانیه ریاض آمده اگرچه تصریح به دخالت ایران در امور همسایگان ندارد و عبارت بیانیه انشایی است، ولی این تاکید در بیانیه سمت و سوی قابل اعتراضی دارد و گویی ایران را به دخالت در امور دیگران متهم می‌کند! کاملاً معلوم است که ایران در امور همسایگان دخالتی ندارد و هیچ‌‌گاه سیاست ایران مبتنی بر آن نبوده و اصولاً همان‌طور که در قانون اساسی ایران آمده، دخالت کشوری در امور کشور دیگر را مردود و مذموم شمرده است. بنابراین، این بخش از بیانیه اگرچه ادبیات منصفانه‌ای ندارد اما همین مقدار هم زیاده‌گویی، غیرقابل پذیرش و در خور انتقاد و اعتراض است.
2- سفر رئیس‌جمهور چین به ریاض و تبدیل گفت‌وگوی دوجانبه به گفت‌وگوی بلوک عربی و چین، برای غربی‌ها و به‌ویژه آمریکا بسیار گزنده بود، توافقات نسبتاً گسترده - 34 قرارداد - اقتصادی بین این دولت‌ها، وضع واشنگتن در عرصه بین‌الملل را نشان داد. جهان در شرایط تحول به‌سر می‌برد و آمریکایی‌ها با چین چالش اقتصادی و امنیتی دارند و از سوی دیگر اکثر نزدیک به همه کشورهای عربی شرکت‌کننده در مذاکرات با رئیس‌جمهور چین، به‌طور سنتی در بلوک آمریکا قرار دارند و شرکت‌ مانورگونه آنان در مذاکرات ریاض نشان‌دهنده بروز ناامیدی از واشنگتن در بلوک آمریکاست. به همین جهت مقامات وزارت خارجه آمریکا به این مذاکرات واکنش نشان دادند و از چین به‌عنوان یک خطر برای منطقه غرب آسیا یاد کردند. یکی از مقاله‌نویسان روزنامه نیویورک‌تایمز نوشت در حالی که آمریکا در حال شناسایی‌ جای پاهایی در شرق آسیاست، چین در حال انعقاد قراردادهای متعدد اقتصادی با غرب آسیاست. البته در مورد نفوذ آمریکا در شرق آسیا که بعضی محافل ایرانی طی سال‌های اخیر روی آن مانور کرده‌اند، باید گفت فعلاً که نه به بار است و نه به دار. حداقل چهل سال است که ما با واژه «پیمان پاسیفیک» آشنا شده‌ایم و در این چهل سال شاهد هیچ پیشرفتی در موقعیت آمریکا در شرق آسیا نبوده‌ایم. در همین سال‌های اخیر و به‌خصوص در دو سال گذشته حتی نشانه‌هایی از فاصله گرفتن ژاپن و کره جنوبی از آمریکا بروز کرده است. بنابراین برخلاف آنچه در ایران تصور و تبلیغ شده است، آمریکا و چین در حال تغییر موقعیت مکانی در آسیا نیستند، کشوری در حال افول و کشور دیگر در حال ظهور است. سرمقاله‌نویس نیویورک‌تایمز هم کنایه درستی زده یکی در پی جای پا و دیگری در حال عقد قراردادهای پیاپی!
البته در مورد اینکه آیا کنسرت متنوع ریاض می‌تواند صدای واحدی تولید کند یا نه، بحث زیادی وجود دارد. بن سلمان‌ها، ژنرال سیسی‌ها، بن‌زایدها، شیخ تمیم‌ها، برهان و... در طول 77 سال گذشته - از زمان تأسیس اتحادیه عرب - هیچ‌گاه نتوانسته‌اند تولید‌کننده صدای واحدی باشند. از آنان نه امتی عربی تولید شده، نه جبهه‌ای عربی پدید آمده و نه شورایی کارآمد و نه اتحادیه‌ای مؤثر به وجود آمده است. همین الان شورای همکاری خلیج‌فارس به دل و جگر زلیخا شبیه‌تر است تا به یک شورای هماهنگ‌ و اتحادیه عرب به افتراقیه شبیه‌تر است. این دولت‌های عربی در طول ده‌ها سال گذشته که متحد غرب شناخته می‌شدند، از روابط با دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان طرفی نبستند و همواره در برابر دشمنان خود هزیمت کردند. حالا هم رابطه با چین نمی‌تواند گره تفرقه آنان را باز کند و همان‌گونه که قراردادهای اقتصادی با غرب، آنان را به کشورهایی صنعتی و پیشرفته تبدیل نکرده است، قراردادهای اقتصادی با چین هم کمکی به تغییر موقعیت ضعیف کنونی‌شان نمی‌کند. بعضی از آنان کماکان در جایگاه فروشنده نفت و بعضی دیگر در جایگاه دریافت‌کننده کمک‌های بلاعوض باقی می‌مانند.
3- بعضی گفته‌اند ریاض می‌تواند روی روابط ایران و چین تأثیر منفی بگذارد. واقعیت این است که ایران در طول سال‌های گذشته، در ادبیات مقامات چینی، کشوری غیرقابل جایگزین در غرب آسیا معرفی شده است. در سطح بین‌المللی هم ایران با کشورهایی نظیر عربستان، مصر و... مقایسه نمی‌شود. در ادبیات غربی‌ها هم وقتی صحبت از قدرت‌های آسیایی می‌شود، نام ایران کنار نام چین و روسیه می‌نشیند. بنابراین روابط چین با دولت‌های عرب خلیج‌فارس حتی اگر با عدد و رقم‌های اقتصادی درشتی همراه باشد، روابطی یکطرفه و یک‌بعدی است چرا که عرب‌های شرکت‌کننده در دیدار ریاض به غیر از نفت چیزی برای عرضه ندارند و حداقل فعلاً نمی‌توانند در عرصه‌های سیاست بین‌المللی نقشی برعهده بگیرند. کشورهای عربی در کارزار امنیتی و اقتصادی میان چین و آ‌مریکا موقعیتی ندارند تا پکن به آنان چشم بدوزد. در حوزه امنیتی نیز دولت‌های عربی واجد موقعیتی نیستند. این دولت‌ها به‌خصوص در شرایط متحول جهانی حرفی برای گفتن ندارند. در طول سال‌های گذشته، سعودی‌ها حداکثر کاری که کرده‌اند در عرصه مدنی دست به آزادی‌هایی از نوع غربی‌ زده‌اند که نه تنها برای چین جاذبه‌ای ندارد بلکه در مقابل آن هم قرار دارد. بنابراین ما باید موقعیت تاریخی و بی‌بدیل کنونی خود را درک کرده و براساس آن به ایفای نقش کلان در عرصه بین‌الملل بپردازیم. «ایران تاریخی» با «اسلام بالنده» پیوند جهش‌آمیزی دارد؛ جمهوری اسلامی باید در این عرصه میدان‌داری کرده و شرکای واقعی خود را بشناسد.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات