16 آذر 1401 - 21:52
افول آمریکا، آغاز نظم نوین جهانی

نگاهی به نظم نوین جهانی از منظر تاریخی

با توجه به تحلیل‌ها و همچنین مطالعه روند تاریخی و مقایسه تطبیقی آن با زمان حال و از سوی دیگر حرکت فرسایشی آمریکا و اروپا؛ این‌طور به نظر می‌رسد که نظم نوین جهانی شکل گرفته است و با تکثر قدرت و رقابت بین آن‌ها سرعت فرسایشی و سقوط آمریکا را شدت بخشیده است
کد خبر : 13146

پایگاه رهنما:

با بررسی روند‌های تاریخی در مسائل و رخداد‌های مرتبط با حکمرانی جهان، می‌توان نقاط متشابه و هم‌چنین نقاط مهم متفاوت را شناسایی و با روزآمد نمودن مسائل و اتفاقات؛ سناریو‌های جدیدی را طراحی و پیش‌بینی نمود. همان‌گونه که می‌دانیم در جنگ جهانی دوم به دلیل عدم حضور آمریکا در آن جنگ و از طرفی از بین رفتن بیشتر زیرساخت‌های کشور‌های درگیر در آن جنگ از جمله کشور‌های آلمان، فرانسه، ژاپن و...؛ ایالات متحده آمریکا به تنهایی به دلیل نیاز شدید کشور‌ها یکباره در عرصه جهانی ظهور نمود و با ایجاد راهبرد‌های اقتصادی از جمله «انس جهانی طلا» و «قرار دادن پایه پولی دلار در سطح بین‌الملل» موفق به تولید بیش از پنجاه درصد از سهم اقتصادی جهان و ایجاد وابستگی شدید کشور‌ها و در نهایت به قدرت برتر اقتصادی، سیاسی و سپس نظامی تبدیل شد.

در اواخر سال‌های ۱۹۶۰ و اوائل سال‌های ۱۹۷۰ چالش‌هایی برای آمریکا در سطح جهانی به وجود آمد که مجموعه این عوامل می‌توانست آمریکا را از هژمون جهانی خارج نماید که آن عوامل عبارتند از:

۱- ورود آمریکا به جنگ ویتنام و ایجاد هزینه‌های بسیار سنگین که فشار مضاعفی را برای آمریکا به همراه داشت.

۲- حمله رژیم غاصب صهیونیستی به کرانه باختری رود اردن و تشکیل ائتلاف تحریم نفتی کشور‌های عربی برای کشور‌های حامی رژیم صهیونیستی که موجب افزایش قیمت نفت در جهان گردید.

نتایج حاصل از این دو رخداد و سایر موارد مرتبط، آغاز اجتماعات و اعتراضات اجتماعی گسترده به دلیل مشکلات معیشتی توسط مردم در آمریکا و اروپا بود که در آن زمان برای حل این مشکلات، کشور‌های اروپایی و آمریکایی برای مبارزه تحریم نفتی اعراب تلاش‌های فراوانی نمودند؛ اما به دلیل اختلافات در بین آن کشور‌ها موفق به جلوگیری از تحریم نفتی برای کشور‌های حامی رژیم صهیونیستی نگردید و اختلافات بین کشور‌های آمریکایی و اروپایی بیشتر نیز گردید.

بطور کلی موارد فوق و همچنین سایر متغیر‌ها می‌توانست موجب افول آمریکا گردد که دو مؤلفه مهم مانع از افول و از طرفی موجب نجات کشور‌های اروپایی گردید که عبارت‌اند از:

۱- خلق دلار؛ (با توجه به افزایش هزینه‌های آمریکا در جنگ ویتنام و مشکلات جدی آن‌ها در حوزه‌های مختلف ازجمله اقتصادی، ایالات متحده با خلق دلار و ارزپاشی مشکلات خود را حل و فصل نمود که علت اصلی موفقت، ساسیت وابستگی کشور‌ها به پایه پولی دلار بوده که می‌توان گفت که آمریکا ریسک اداره ایالات خود را با تسهیم و تقسیم با سایر کشور‌ها خصوصاً کشور‌های اروپایی به میزان مطلوبی کاهش داده و به تعبیری هزینه‌های سیاست جنگ‌طلبانه آمریکا (در آن زمان وییتنام) را سایر کشور‌ها پرداخت نمودند.)

۲ ـ فشار سیاسی آمریکایی‌ها به کشور‌های عربی با هدف کاهش قیمت جهانی نفت از جمله فشار به عربستان سعودی؛ (که با توجه به نقش عربستان سعودی در کاهش قیمت نفت در آن دوره چشمگیر و تأثیرگذار و برای آمریکا موفق بوده است.)

با بررسی چالش‌های موضوع عوامل تهدید افول با مؤلفه‌های فرصت خروج آمریکا از بحران افول و همچنین نجات کشور‌های اروپایی در آن مقطع از تاریخ و مقایسه آن‌ها با زمان حال موارد ذیل قابل توجه می‌باشد:

الف- اساساً آمریکایی‌ها به طور کلی پرهزینه می‌باشد و هزینه حضور آن‌ها در منطقه غرب آسیا خصوصاً افغانستان و عراق هزینه‌های آن‌ها را بسیار افزایش داده است و در حال حاضر آمریکا با کسری بودجه مواجه بوده و دیگر نمی‌تواند همانند دهه‌های گذشته مورد اشاره با خلق پول دلار و ارز پاشی مشکلات خود را خصوصاً در بحث اقتصادی حل و فصل نماید؛ بویژه که در وضعیت فعلی برخی از بازیگران بزرگ براساس پایه پولی خود تبادلات و معاملات را انجام داده و نتیجه اقدامات این راهبرد و مناسبات تجاری غیردلاری موجب کاهش ارزش و تاثیر دلار نسبت به دهه‌های گذشته گردیده و به تعبیری هر گونه خلق دلار با ریسک بالا همراه بوده که مشکلات داخلی آمریکا را افزایش خواهد داد.

ب- در مورد قیمت انرژی نفت و گاز در حال حاضر به دلایل مختلف ازجمله جنگ اوکراین و حوادث ناشی از آن مانند انفجارخط لوله‌های نورداستریم، اساساً انرژی که بتواند مشکلات آمریکا و اروپا را حل و فصل نماید وجود ندارد و توافقات و معاهدات منعقد شده نیز نمی‌تواند مشکل انرژی را بصورت اساسی برطرف نماید؛ لذا روند قیمت انرژی در جهان رو به افزایش خواهد بود و از طرفی میزان مصرف بالای انرژی نسبت به دوره تاریخی مورد بحث قابل مقایسه نیست.

ج- با توجه به عدم توانایی آمریکا و اروپا در حل مسائل مختلف در سطح داخلی و بین‌المللی، در حال حاضر شاهد اختلاف مابین دولت‌های اروپایی با یکدیگر با اتحادیه اروپا و همچنین با ایالات متحده آمریکا می‌باشیم که بخش عمده‌ای از این اختلاف‌ها هنوز علنی نگردیده، اما با توجه به اعتراضات مردمی به دلیل مشکلات معیشتی و... در اروپا و آمریکا و عدم تاب‌آوری جامعه مورد بحث، این شکاف‌ها بیشتر از گذشته خود را نشان خواهد داد.

د- آمریکا در قبل از ورود به جنگ عراق دارای یک انضباط مالی خوبی بود که با مازادگی بودجه حاصل از سیاست‌های دوره‌های قبلی ریاست‌جمهوری آمریکا وارد جنگ عراق گردید که این اشتباه راهبردی آن‌ها موجب گردید تا آمریکا در باتلاق جنگ عراق و افغانستان گیر کرده و با «فرسایشی شدن جنگ» و حضور پر هزینه نظامی آمریکا در اشغال عراق و افغانستان که نهایتاً شاهد خروج مفتضحانه آنان بودیم؛ که این اقدام اشتباه راهبردی آمریکا به طور غیرمستقیم بهره‌وری را در سطح جهانی خصوصاً کشور‌های اروپایی را کاهش داده و از طرف خود آمریکا را دچار کسری بودجه شدیدی نموده است.

ه- براساس مشاهدات و بررسی‌های میدانی علی‌رغم نفوذ سیاسی غرب بر دنیا، در حال حاضر میزان قدرت هژمونی آمریکا نسبت به دوره تاریخی مورد بحث تا حد زیادی کاهش پیدا کرده که با ایجاد این خلأ سایر کشور‌های جهان اعم از چین، روسیه، هند و ایران جایگزین قدرت به صورت منطقه‌ای گردیده‌اند و مصداق عینی این کاهش قدرت دست و پا زدن مقامات آمریکایی از جزایر فیلیپین تا آمریکای لاتین برای حل و فصل نمودن دغدغه و نگرانی‌های خود می‌باشد.



جمع‌بندی

با توجه به تحلیل‌ها و همچنین مطالعه روند تاریخی و مقایسه تطبیقی آن با زمان حال و از سوی دیگر حرکت فرسایشی آمریکا و اروپا؛ این‌طور به نظر می‌رسد که نظم نوین جهانی شکل گرفته است و جهان امروز دیگر شاهد نظام تک‌قطبی آمریکا نبوده؛ بلکه جهان با نظامات جدید به صورت چندقطبی در مناطق مختلف جغرافیایی از جمله برزیل، هند، چین، روسیه، ایران و آفریقای جنوبی تشکیل شده است و با تکثر قدرت و رقابت بین آن‌ها سرعت فرسایشی و سقوط آمریکا را شدت بخشیده است که از طرفی توجه به این نکته بسیار ضروری است که مهم‌ترین سهم‌ها و تأثیرگذارترین کشور‌ها در این نظم نوین حکمرانی کشور‌های روسیه، چین و ایران بوده که سایر کشور‌های قدرتمند نیز می‌توانند جهت تسهیم بودن در این نظم نوین به این حکمرانی بپیوندند، هر چند فضای مجازی کنونی داخلی ج. ا. ایران حالت غیرطبیعی را داراست، اما این متغیر‌های مجازی موثر نبوده و با برطرف شدن آن‌ها انضباط جدید در عرصه بین‌المللی بهتر ظهور خواهد نمود و ایران یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پایه‌های این نظم نوین حکمرانی در جهان بوده و آینده پیشِ‌روی کشور جمهوری اسلامی ایران ایده‌آل می‌باشد واز سوی دیگر آمریکا برای خروج از بحران حاصل از نظم نوین جهانی شکل گرفته، نیازمند شدید به انرژی نفت و گاز و همچنین جهت خروج از فروپاشی اقتصادی در سال ۲۰۲۳ میلادی نیازمند کنترل مولفه‌های اقتصادی خویش می‌باشد؛ بر این اساس توجه به دو دو نکته مهم ضروری به نظر می‌رسد؛ اول تداوم مناسبات اقتصادی بر پایه غیر دلاری توسط کشور‌ها و دوم اقدامات مورد نیاز در مورد بالا نگه داشتن قیمت جهانی انرژی و بصورت کلی و اشاره‌ای، توجه به کشور‌های صادرکننده و تاثیر گذار ازجمله عربستان سعودی و آمریکای لاتین.



جواد معصومی

منبع: الوقت

ارسال نظرات