09 آذر 1401 - 15:48

پایگاه رهنما:

 
 

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۹ آذر

شجره‌ای که پاک بود و پاک ماند

هادی محمدی

رهبرحکیم انقلاب در دیدار بسیجیان در حسینیه امام خمینی (ره) برای چندمین بار بسیج را از نگاه پیر روشن ضمیر جماران تعریف کرد. این از برکات این انقلاب و سابقه و پشتوانه محکم و درخشان آن است که رهبری انقلاب با گذشت سه دهه و نیم سکان اداره کشور بعد از امام (ره)، برای تبیین و توصیف یک پدیده به خالق آن پدیده رجوع می‌کنند. رهبر انقلاب وقتی می‌خواهند انقلاب و حرکت رو به جلوی آن را بازشناسی کنند هیچ شخصیتی را سزاوارتر از امام برای اینکه ثابت شود انقلاب چه بود و چه کرد، نمی‌شناسند. از همین رو است که در مراسم‌های مختلف سالانه هفته بسیج بار‌ها و بار‌ها دیده‌ایم که رهبری بسیج را با پیام ۵ آذر ۱۳۶۷ حضرت امام (ره) به جامعه معرفی می‌کنند.
خیلی‌ها به غلط تصور می‌کنند که شاه بیت سخنان امام راحل فقط مربوط به سال‌های اولیه انقلاب بوده و با گذشت زمان و دیدن برخی اشتباهات که طبیعت هر نظام تازه شکل گرفته‌ای است امام در بیان تعریف‌ها و حتی آمال و آرزو‌های خود تعدیل مواضع داده‌اند که بعضاً در مواجهه با برخی افراد و یا مسائل شاهد آن بوده‌ایم. اما یکی دو سال پایانی عمر با برکت امام و تأکید ایشان روی برخی موارد و اصول لاینقطع و بلاشک انقلاب نشان می‌دهد امام سفر کرده ما نه تنها در این موارد کوچک‌ترین تغییری در مواضع شان در مقایسه با سال‌های اولیه انقلاب نداشته‌اند بلکه پافشاری بر حقانیت این موضوعات نشان از اهمیت و درستی مسیری است که در طول حیات امام و پس از آن طی می‌شده است. از جمله آن‌ها می‌توان به چهار پیام تاریخی امام راحل اشاره کرد.

پیام به گورباچف و دادن این هشدار که صدای شکستن استخوان‌های مارکسیست و نظام الحادی به گوش می‌رسد و نسبت به شکستن و فروپاشی نظام‌های سرمایه داری و مستکبر جهان غرب نیز هشدار دادند. پیام حج خونین سال ۶۶ که امام راحل حکومت‌های ارتجاعی و وابسته عربی منطقه را دست نشاندگان امریکا معرفی کردند و فرمودند: «اگر می‌خواستیم پرده از چهرۀ کریه‏‎ ‎‏دست نشاندگان امریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقی بین‏‎ ‎‏محمدرضاخان و صدام امریکایی و سران حکومت مرتجع‏‎ ‎‏عربستان در اسلام زدایی و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر‏‎ ‎‏امریکا هستند... باز به این زیبایی‏‎ ‎‏میسر نمی‌گردید».

سومین پیام «منشور روحانیت» بود که امام در سوم اسفند ۶۷ صادر کردند. امام در این پیام مهم تاریخی با تأکید بر کارکرد این نهاد مهم دین و خصوصیاتی از قبیل شجاعت، صبر، زهد، عدم وابستگی روحانیت به قدرت‌ها و از همه مهم‌تر احساس مسئولیت در برابر مردم از ویژگی بارز این طبقه جامعه یادکردند و پس از بیان این خصوصیات، به خطر تحجر گرایان و مقدس نما‌ها در این قشر پرداختند و ۳۴ سال پیش امروز را می‌دیدند که می‌فرمایند: «طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند.

آن‌ها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‌دادند، پشتیبان کسانی شده‌اند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته‌اند. غائله قم و تبریز با هماهنگی چپی‌ها و سلطنت طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است.» اشاره آن روز امام به افرادی مانند شریعتمداری و جریان منتسب به او بود که دست در دست دشمنان این ملت داده بودند تا نظام نوپای اسلامی را نابود کنند، ولی آن خطاب امام در منشور روحانیت امروز هم مصادیق خود را دارد. کسانی که در کسوت لباس روحانیت نامه به رهبری می‌نویسند و مویه کنان ازآشوب طلبان تجزیه‌طلب این روز‌ها در کردستان حمایت می‌کنند از همان جنسی هستند که امام در آن مقطع با آن‌ها مشکل داشت.
یکی از مهم‌ترین پیام‌ها در سال پایانی عمر با برکت امام راحل آخرین پیام حضرت به بسیج در سالروز تشکیل این نهاد مردمی بود. در این پیام رضایت از یک مجموعه موج می‌زند و امام از واژگانی در وصف بسیج استفاده کرده‌اند که به جرئت می‌توان گفت برای هیچ مجموعه‌ای از انقلاب چنین نبوده است. ذره‌ای در این پیام ناامیدی و نگرانی و یا دلخوری از عملکرد ۱۰ ساله این نهاد ارزشمند دیده نمی‌شود و سراسر پیام امیدواری به آینده به پشتوانه وجود چنین نهادی است که اگر چنین نبود امام که خود یک عارف الهی بود به خلوص و صفای بسیجیان غبطه نمی‌خوردند و از خدا نمی‌خو استند که او را با بسیجیانش محشور گرداند.

دست بسیجیان را بوسیدن که به تعبیر حکیم فرزانه انقلاب این بوسیدن دست بسیجیان که امام بر آن افتخار می‌کنند مربوط به دوره ۱۰ ساله حیات حضرت نبود و شامل همه اعصاری که آمده و رفته است و در آینده نیز خواهد آمد نیز می‌شود. پیام امام به بسیج در سال پایانی عمر امام تنها پیامی است که کوچک‌ترین انذاری از روی نگرانی از آینده با داشتن چنین نیرویی در آن دیده نمی‌شود. گویا امام عزیز سفر کرده ما می‌خواست با بیان «بسیج شجره طیبه» و آن جملات سراسر تمجید و امیدوارانه به حاضرین و آیندگان بگویند بسیج نه در آن عصر، بلکه در همه اعصار طیبه بوده و خواهد بود.

در طول این ۳۴ سال با آن اقدامات و رفتار‌هایی که در بسیج دیده شد ثابت گردید تشخیص امام در این تمجید‌ها بی حساب نبوده است. حضرت امام در آن مقطع زمانی تنها عمل بسیج در دوران جنگ و فعالیت سال‌های اولیه این مجموعه را دیده بودند و هنوز بسیج را در هزاران فعالیت دیگر از ریشه کنی فلج اطفال گرفته تادفع خطر داعش و گروه‌های تکفیری تا برقراری امنیت در کشور تا رساندن کشور به فناوری هسته ای، سلول‌های بنیادی و هزاران اقدام دیگر بسیج را ندیده بودندکه چنین قضاوتی را درباره حال و آینده بسیج داشتند.

امام می‌دانستند آنچه خلق کرده از چه ظرفیت بزرگی برخوردار است که همه امید و آرزو‌های خود را در این مجموعه با برکت تعریف می‌کردند. امام آن روز که چنین پیامی را در واپسین ماه‌های حیات خود برای بسیج دادند، سد پولادین بسیج را در مقابل دشمن مستکبر و عنود، نگاه مهربانانه بسیج را در مواجهه با مردم گرفتار سیل، زلزله، کرونا در ده‌ها سال بعد با چشم معنوی خویش می‌دیدند که فرمودند «اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین ‏انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.»

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۹ آذر

فصل جدید روابط تهران -بغداد

دکتر حامد رحیم‌پور

نخست وزیر عراق در سی و دومین روز حضورش در کاخ السلام و در اولین سفر خود به یک کشور غیرعربی بعد از رسیدن به پست نخست وزیری به تهران آمده است، سفری دو روزه که به نظر می‌رسد بیشتر با هدف حل مسائل امنیتی انجام می‌شود که در هفته‌های اخیر بزرگ ترین معضل در روابط دو کشور بوده است. حملات سپاه پاسداران به مقر گروهک‌های تجزیه‌طلب در اقلیم کردستان عراق در هفته‌های اخیر و درخواست مقامات ایرانی برای کنترل فعالیت این گروهک‌ها نگرانی های امنیتی را بین دولتمردان عراقی ایجاد کرده است و رهبران دو کشور سعی دارند این مشکل را حل و فصل کنند تا امنیت مرزهای مشترک بیش از پیش تضمین شود .دیروز نیز رهبر انقلاب خطاب به نخست وزیر عراق و هیئت همراه تاکید کردند: «اقتدارخود رابه مناطقی که از آن امنیت ایران برهم زده می شود، گسترش دهید.»

در این بین اقدامات نخست وزیر جدید عراق برای حل مسائل اقلیم  با ایران وارد بخش مهم خود شده است. ظاهرا السودانی و نچیروان بارزانی بر تشکیل یگان‌های مشترک از ارتش، مرزبانی و پیشمرگه و همچنین آغاز عملیات استقرار یگان ها در مرز در اسرع وقت علاوه بر ایجاد ده‌ها نقطه کنترل مرزی توافق کردند. به نظر می آید ‏این توافق شامل توقف هر گونه حمایت دولتی یا حزبی در اقلیم از گروه‌های کُرد مخالف ایران و بستن مقرهای سیاسی آن ها در سلیمانیه و اربیل علاوه بر بازرسی اردوگاه‌های پناهندگان کُرد و نظارت مستقیم بر مدیریت این اردوگاه‌ها تنها از سوی سازمان ملل است.

هر چند درعمل باید دید تا چه حد این موارد جنبه عملیاتی به خود خواهد گرفت.‏ بغداد امیدوار است با این اقدامات، احتمال مداخله زمینی ایران در مناطق مرزی عراق را دور کند. به نظر می‌رسد گذشته از موضوع مرز، این مسئله ابعاد گسترده‌تری نیز خواهد داشت. اقلیم کردستان عراق طی سال‌های اخیر در تلاش بوده به بازیگری قدرتمندتر در منطقه تبدیل شود. در همین راستا، در سال 1396 و زمانی که داعش کنترل بخش‌هایی از عراق را در اختیار داشت، مسعود بارزانی،رئیس وقت اقلیم کردستان عراق اعلام کرد که قصد برگزاری همه ‌پرسی استقلال از عراق را دارد.

این مسئله با مخالفت جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و دولت مرکزی عراق مواجه و همین موضوع موجب شکست پروژه مسعود بارزانی شد. از آن زمان به بعد روابط ایران با اقلیم کردستان عراق به سردی گرایید و حتی روابط دو طرف به امنیتی شدن سوق یافت. رژیم صهیونیستی نیز با استفاده از این فرصت، نفوذ خود را در اقلیم افزایش داد و از آن جا به عنوان مقری برای فعالیت‌های ضدایرانی خود استفاده کرد. علاوه بر صهیونیست‌ها، گروه‌های تروریستی کرد مخالف ایران و تجزیه طلب نیز از اقلیم به عنوان مأمنی برای فعالیت‌های خود استفاده می‌کنند و در واقع همین مسئله موجب حملات پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی ایران شده است.

در همین حال، حضور السودانی در تهران نشان‌دهنده پذیرش توافقات گذشته از سوی اوست، چرا که در چهار دور سفر الکاظمی نخست‌وزیر پیشین عراق به ایران، توافق هایی در حوزه مسائل اقتصادی، تجاری، بانکی و امنیتی شده بود که اکنون باید مورد تاکید و بازخوانی قرار گیرد.این نکته از آن نظر اهمیت دارد که بدانیم السودانی به شدت مصمم و دارای نظم اداری است و قصد دارد تحولات جدی در عراق ایجاد کند.  السودانی همچنین به دست پاک بودن معروف است و حتی یک اتهام فساد راجع به وی مطرح نشده است،به این دلیل تمام مؤلفه‌های یک نخست‌وزیر مقتدر را دارد.

افزون بر این عراق همواره دراولویت سیاست خارجی و سیاست همجواری ایران قرار داشته است و در دوره دولت سیزدهم با توجه به رویکرد منطقه ای آن، این اولویت بیشتر شده است.به بیان دقیق‌تر؛ اراده همزمان تهران و بغداد بر گسترش روابط دو کشور با توجه به درآمدهای نفتی عراق و نیازهای گوناگون این کشور به ایران، مرز ۱۴۰۰ کیلومتری و علایق تمدنی، فرهنگی و مذهبی مشترک، به دلیل اماکن مقدسی که در دو کشور وجود دارد،روابط تهران-بغداد را در مسیری متفاوت از گذشته قرار داده است. افزون بر این،دیپلماسی رسمی کشور به موازات جریان مقاومت نقش مهمی در «امنیت ملی» ایفا کرده است.

ادامه توفیقات این فرایند، نیاز مبرمی به شناسایی و باز تعریف نقاط قوت و ضعف یک دهه گذشته از عملکردها و بازخوردهای آن  به ویژه در کشور عراق دارد تا بتواند با هماهنگی و همکاری نزدیک تری با نیروی قدس سپاه پاسداران به‌ عنوان بازوی اصلی  پیشبرد عمق راهبردی جمهوری  اسلامی در منطقه غرب آسیا پیش رود.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۹ آذر 

گل مشترک ایران و عراق به آمریکا! 

جعفر بلوری

1- دیروز «محمد شیاع سودانی» نخست‌وزیر جدید عراق پس از سفر به اردن و کویت، وارد تهران شد. این سفر از هر بُعد و زاویه‌ای تحلیل شود «مهم» است. از بعد منطقه‌ای، چنین سفری یک پیروزی مهم، هم برای عراق و هم برای ایران است و از آن‌سو، یک شکست راهبردی برای آمریکا و تمام دشمنان مقاومت. نباید فراموش کنیم که «سودانی» یا به عبارت دقیق‌تر «نخست‌وزیر عراق» از دل یک بحران ساختگی عمیق و طولانی و برای عبور از همین بحران خارج شده است. این بحران همان «دولت بی‌سر» بود که بسیاری از دشمنان دو ملت، روی آن سرمایه‌گذاری ویژه کرده بودند. همان بحرانی که هنوز در لبنان حل نشده و این کشور را وارد یک فرآیند سیاسی پیچیده و فرسایشی کرده است. همان بحرانی که در دولت دوم آقای روحانی، در ایران هم دنبال شد و عده‌ای که نانشان در «بحران‌‌سازی» است و خود عامل به قدرت رسیدن ایشان بودند، خواستار استعفای او شدند تا در ایران نیز دولتی بی‌سر شکل بگیرد. سفر آقای سودانی به ایران در یک کلام، نمایش پیروزی این کشور بر این بحران‌سازی‌ها بود. این پیروزی می‌تواند مقدمه‌ای برای پیروزی ملت لبنان برای عبور از بحران هم مشابه باشد. شرایط سیاسی لبنان، پیچیده‌تر از شرایط سیاسی عراق نیست و به‌دلیل تشابه دو بحران، می‌توان امیدوار بود لبنان نیز از این بحران‌های ساختگی به سلامت عبور کند. 

2- از بُعد اقتصادی نیز این سفر قابل توجه و مهم محسوب می‌شود، اگرچه در اینجا نیز جزئیات زیادی منتشر نشده اما آنچه رسانه‌ای شده نیز به تنهایی قابل توجه است. بررسی سازوکارِ دریافت طلب‌های برقی و گازی ما از عراق که رقم آن چیزی نزدیک به 7 میلیارد دلار است در کنار تلاش دو طرف برای افزایش حجم مبادلات تجاری سالانه  از 10 میلیارد به 20 میلیارد دلار از نکات مهم اقتصادی مربوط به این سفر است که اگر صرفا همین یک مورد، دستاورد این سفر بود نیز می‌شد گفت، سفر سفر مهمی است. به نتیجه رسیدن این تلاش‌های اقتصادی به تنهایی می‌تواند، یک ضربه کاری دیگر به آمریکا و تحریم‌هایش باشد.

3- جدی شدن اجرای طرح مجلس عراق برای اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور، که پس از ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس به تصویب رسید، می‌تواند یکی دیگر از ابعاد مهم این انتخاب! و این سفر باشد. این شاید مهم‌ترین دلیل خشم آمریکایی‌ها از انتخاب آقای سودانی است. چند روز پس از تشکیل کابینه جدید عراق و رفتن دولت مشکوک مصطفی کاظمی، بایدن خشم خود را با جمله «با دولت سودانی همکاری نخواهیم کرد» نشان داد. اجرای طرح پارلمان عراق که با اکثریت قاطع نمایندگان این کشور تصویب شده است، معنایی جز گرفته شدن بخشی از آن «انتقام سخت» نخواهد داشت و در این سفر به این موضوع نیز به احتمال زیاد پرداخته شده است. ایران گفته موشکباران پایگاه آمریکایی عین‌الاسد صرفا یک سیلی بود و اخراج آمریکا از منطقه بخش بزرگ‌تری از انتقام خون این  دو شهید است که گرفته خواهد شد. آمریکا از افغانستان با خفت و خواری اخراج شد. اخراج این کشور از عراق می‌تواند به معنای پایان آمریکا در منطقه باشد. تردید نداشته باشید حملاتی که به نیروهای آمریکایی در سوریه می‌شود نیز در نهایت، دیر یا زود آنها را وادار به عقب‌نشینی از این کشور خواهد کرد تا دو پروسه «اخراج کامل آمریکا از منطقه» و «پیروزی‌های مقاومت» تکمیل شود. چرا پیروزی مقاومت؟! چون سودانی از هواداران پروپا قرص بسیج مردمی عراق است و...

4- یکی از ابعاد و اهداف مهم گفت‌و‌گوهای دو طرف در این سفر، بعد نظامی و امنیتی آن است. این را می‌شود از گزارش‌هایی که در رسانه‌های منطقه به‌ویژه عراق درباره این سفر منتشر شده فهمید: «برخی رسانه‌ها و کارشناسان عراقی می‌گویند او[سودانی] در راس هیئتی سیاسی- اقتصادی برای امضای برخی توافقات و یادداشت تفاهم‌ها عازم ایران می‌شود در حالی که برخی دیگر، بُعد امنیتی و نظامی سفر او را با توجه به تحولات اخیر در ارتباط با اقلیم کردستان عراق و حملات ایران به مقرهای گروه‌های تجزیه‌طلب ضدایرانی در اقلیم و نیز هماهنگی‌های دو کشور برای محافظت نیروهای عراقی از مرزهای مشترک جمهوری اسلامی با عراق را (با هدف جلوگیری از ورود تجزیه‌طلبان و براندازان به خاک ایران) پررنگ‌تر می‌بینند.» (دیروز ایرنا) همین‌طور از گفت‌و‌گوهای نخست‌وزیر عراق با رئیس‌جمهور و رهبر معظم انقلاب که به این ابعاد پرداخته شد و می‌توانید گزارش کامل آن را در این شماره روزنامه بخوانید. بنابراین، این سفر یک گام موثر در قلع و قمع گروه‌های تجزیه‌طلبی است که در کشور عراق لانه کرده‌اند. با این سفر می‌توان امیدوار بود دولت عراق نیز در کنار ایران، جدی‌تر از همیشه اقدام به خلع سلاح و ادب کردن چنین گروه‌های موذی و فرصت‌طلب نماید. سرکوب این گروه‌های مسلح وحشی یعنی، یک سیلی محکم و کاری دیگر به آمریکا و رژیم صهیونیستی... همین یک قلم دستاورد به تنهایی، به منزله گل مشترک ایران و عراق به آمریکاست! عراقی‌ها هم از این گروه‌های تجزیه‌طلب وابسته به اسرائیل و آمریکا و سعودی دل پُرخونی دارند،  ندارند؟!

5- صحبت از سیلی و گل زدن به آمریکا شد. فضای کشور هم کاملا فوتبالی است. این یادداشت نیز 4 ساعت مانده به بازی مهم ایران و آمریکا نوشته می‌شود و وقتی شما در حال مطالعه آن هستید، نتایج این بازی مشخص شده است. می‌خواهیم  وجه مشترک مرتبط با سفر آقای سودانی به تهران و این بازی فوتبال را «سیلی به آمریکا» بگیریم و بند پایانی یادداشت را که شاید زیاد مرتبط با این سفر به نظر نرسد به این بازی گره بزنیم. فضای این پاراگراف را فضای ساعاتی قبل از انجام این بازی ببینید و در آن فضا بخوانید:  می‌دانیم تیم ملی فوتبال کشورمان در بازی‌های جام‌جهانی، هیچ‌گاه نتوانسته به مرحله یک هشتم و حذفی سعود کند و همیشه در همین مرحله اول حذف شده است.

می‌دانیم روح جامعه  نجیب و مظلوم ایران از این همه ناملایمات و دشمنی‌های داخلی و خارجی مجروح است و شاید هیچ‌گاه به اندازه امروز نیاز به التیام و شادی و اتحاد نداشته است. این را هم می‌دانیم که، چون رقیب ما در این بازی آمریکاست، چشم‌های زیادی در غزه، لبنان، صنعا و بصره و الجزایر و کراچی و هرات و حتی کاراکاس و بوئنوس‌آیرس و عربستان به آن زمین چمن در قطر دوخته شده است. خلاصه اینکه، چشمان زیادی منتظرند- ولو در جهان وهمی فوتبال-  یک شکست بزرگ و سیلی محکم دیگر بر این امپریالیسم جهانی تحمیل شود آن هم از سوی تنها کشوری که این‌طور علیه نظم جهانی این امپریالیسم شوریده است.

ما چه خوش‌مان بیاید و چه خوش‌مان نیاید، ورزش‌هایی مثل فوتبال این توان را پیدا کرده‌اند که، انسجام و اتحاد یک ملت را بشکنند یا ترمیم کنند و در بازی ایران و ولز دیدیم که چگونه در عرض فقط چند دقیقه و با دو شوت، تمام آنچه برای انشقاق در جامعه ایران به صحنه آورده بودند، از هم فروپاشید و دود شد و هوا رفت. پیروزی در این بازی می‌تواند اتحاد و انسجام تمام شیاطین عالم را که در لندن جمع شده‌اند از هم فروبپاشد و بشود مصداق آیه مبارکه وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللهُ وَاللهُ خَيرُ الماكِرِينَ... اگرچه ما معتقدیم، نتیجه این بازی هرچه باشد، در یکپارچگی نه فقط ایران که  «امت اسلام» ذره‌ای خدشه وارد نخواهد کرد چرا که نفس همین تقابل  «خیر مطلق با شر مطلق» خود، این انسجام و اتحاد را تقویت کرده است. 

منبع: بصیرت

ارسال نظرات