میتوان چهرهای زشت و کریه را به زیباترین شکل ممکن وصف کرد و میتوان زیباییها را نادیده گرفت و تمام آنچه نمایان میشود را ناشایست نشان داد. این خاصیت معجزه قرن است. «رسانه!» پدیدهای که در گیر و دار دنیای امروز نمیتوانی از آن دور و بیاطلاع باشی. فرض کنید زمستان است و صبح زود از خواب بیدار میشوید. هوا تاریک است. به جز دسترسی به رسانه از چه مسیر دیگری میتوانیم تعطیلی مدارس و ادرات و یا باز بودن مسیرهای رفت و آمد برای گذر از شهر یا روستاها را باخبر شد؟
روزهای اول ظهور «اطلاعرسانی» مهمترین وظیفه رسانه بود. کمکم مهارتهای رسانهای بیشتر شد تا حدی که این روزها با ترفندهای تکنولوژی و رسانه، گنجشک که هیچ، «اسب را هم میتوان رنگ کرد و جای قناری فروخت!»
بره کُشان رسانه هم در وقایع مهمی است که برای بشریت اهمیت دارد. از ترفندهای بازتاب اخبار و اینکه میتوان از کاه کوه ساخت و در یک واقعه تصاویر را به صورت مغرضانه بزرگتر و یا کوچکتر از واقعیت نشان داد (کیفیت پرداخت به خبر) که بگذریم، تعداد اخبار و تولیدمحتواهای رسانه (کمیت پرداخت به خبر) پارامتر دیگری است که از نظر رسانهای همیشه مورد توجه بوده است. با نگاهی به بازتاب وقایع رخ داده در ایام گذشته در رسانههای غربی فارسی زبان، یعنی از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ که فوت مهسا امینی بهانه شروع تنشهای خیابانهای ایران بود تا امروز که ۱۷ مهر است و ۲۳ روز گذشته است، نتایج قابل تاملی به دست آمده است. فعالیت اغلب این رسانهها به صورت متمرکز روی موضوع اغتشاشات ایران بوده تا حدی که آمار ثابت میکند هر کدام از آنها در خروجیشان در محیط اینستاگرام (برای نمونه یک خروجی را انتخاب کردیم.) در ایام گذشته از تاریخ ۲۴ سپتامبر تا امروز (۱۵ روز اخیر) چند پست تولید کردهاند و چند درصد از این پستها تحریک مخاطب به اغتشاشات است. از کل صفحههای فعال -فارسی زبان مقیم خارج از ایران- در اینستاگرام آمار قابل تاملی رصد کردهایم که با جمعبندی در یک جدول آنها را در کنار هم میبینیم.
در نظر بگیرید هر کدام از اینها به صورت روزانه، میانگین چند پست را گذاشتهاند؟ تعداد استوریها را نمیتوانیم شمارش کنیم که قطعاً عدد قابل توجهی باید باشد ولی با تحلیل این آمار سوالی در ذهن پیش میآید که: «این افراد داخل ایران زندگی نمیکنند و وقایع داخل ایران را هم از نزدیک لمس نمیکنند و بابت این موضوعات درگیر چالش نیستند. پس چرا این قدر سنگ ایرانیها را به سینه میزنند؟
ایران اینترنشنال
شبکه ماهوارهای فارسی زبان ایران اینترنشنال از اردیبهشت ماه سال ۹۶ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پخش برنامههای خود را به صورت زنده آغاز کرد. برخی چهرههای رسانهای ایرانی که سالهاست خارج از کشور فعالیت میکنند نیز از همان ابتدا به این شبکه پیوستند. شاخصترین آنها علی اصغر رمضانپور از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران اصلاحات بود. محمد منظرپور از دبیران ارشد صدای آمریکا نیز از دبیران این شبکه است.
عربستان سعودی در راستای توسعه جنگ رسانهای علیه ایران، این شبکه را از را اندازی کرد و به سرعت عوامل سایر شبکههای ماهوارهای فارسی زبان نظیر منوتو و بی بی سی و برخی عوامل صداوسیمای ایران را جذب کرد و با هزینه بسیار کلان برای جذب سریع مخاطب تحرکاتی انجام داد. اسناد سرمایهگذاریهای عربستان در این رسانه در حدی زیاد است که با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان به بخش قابل توجهی از آنان دسترسی پیدا کرد.
تا امروز فردی به نام عادل عبدالکریم به عنوان تنها مدیر شرکت Volant Media شناخته میشد. اما بررسی دقیق مدارک بدست آمده از سازمان ثبت شرکتها در انگلستان نشان میدهد، فهد ابراهیم الدغیثر از ماه مه ۲۰۱۶ مالک و مدیر شرکت Volant Media بوده است. بنابراین طبق این مدارک، فهد ابراهیم الدغیثر موسس تلویزیون ایران اینترنشنال است. اما این چهره پنهان که هیچ رسانهای تا به حال ارتباطش با تلویزیون ایران اینترنشنال را بررسی نکرده است، دقیقاً کیست؟
فهد ابراهیم یکی از طرفداران سرسخت تجزیه خوزستان از ایران است. در جریان حمله تروریستی الاحوازیه، با انتشار عکسی از سربازی مجروح، ایران را پلنگی کاغذی خواند و نوشت: «عملیات شجاعانه که امروز در طول رژه نظامی در اهواز رخ داد منجر به کشته شدن ۲۴ تن از سربازان سپاه پاسداران ایران شد. عملیاتی که ترس از مقابله را از بین برد و سرآغاز جنگ با نیروهای سرکوبگر خواهد شد.»
این شبکه ماهوارهای تنها رسانهای بود که چند هفته پیش به پوشش همایش منافقین (که بیشترین جنایات را علیه مردم ایران انجام دادند) پرداخت. حتی ایران اینترنشنال در توئیتر هم سخنان مریم رجوی را به صورت لحظه به لحظه و با عنوان «فوری» توئیت میکرد!
در جریان الاحوازیه دکتر ویکتوریا طهماسبی، استاد دانشگاه تورنتو هم به نحوه خبررسانی تلویزیونهای ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی اعتراض کرد. وی در این باره نوشت: «به گروه تروریستی خوش آمد نمیگویند. حمله مسلحانه نبود، حمله تروریستی بود. حمله به «رژه نظامی» نبود، مراسم سالگرد حمله عراق به ایران بود. به نظامیها حمله نکردند، اکثر کشته شدهها سرباز وظیفه بودند که حتی خشاب در اسلحه نداشتند و مردم عادی. خجالت بکشید از این نحوه خبررسانی.»
ایران اینترنشنال عربستانی با صرف این هزینهها، هم اکنون در حال تبلیغ تجزیهطلبی، ترغیب به خشونت، تریبون دادن به سازمانهای تروریستی و انتشار اخبار جعلی (مخل امنیت داخلی)، تمامیت ارضی، حاکمیت ملی و حتی سلامت روانی جامعه ایران است. طبق جدول ارائه شده در ۱۵ روز اخیر به صورت میانگین روزانه ۸۰.۵ پست در پیج مربوط به این بنگاه در اینستاگرام بارگزاری میشده است. پستهایی که محتوای ۸۳% آنها دعوت مردم به آشوب و اغتشاش بوده است.
بیبیسی
چندی پیش حمید بعیدینژاد، سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن با استناد به گزارشی که سال ۲۰۰۶ از سوی کمیتهای در مجلس بریتانیا تهیه شده، شبکه بیبیسی فارسی را یک شبکه خبری «غیرمستقل» دانست که فعالیت آن «تحت نظارت دولت انگلیس» است. در واکنش به این توئیت، راب مککایر، سفیر انگلیس در توئیتی، بیبیسی را از نظر محتوای سردبیری شبکهای «کاملا مستقل» خوانده و نوشت: «بودجه شبکه بیبیسی فارسی همانند دیگر سرویسهای بیبیسی از طریق هزینه مجوزها و نه از طریق دولت تأمین میشود.» این در حالیست که به گزارش خبرگزاری مهر در تاریخ ۸ مهرماه ۱۴۰۱ سرویس جهانی بیبیسی در بیانیهای اعلام کرد که این در راستای بازسازی و دیجیتالی شدن و به دلیل بحران مالی رادیو بیسیسی عربی پس از ۸۴ سال فعالیت تعطیل میشود. حال این سوال پیش میآید که منبع مالی بیبیسی کجاست؟
با کمی بررسی و جستجو به راحتی میتوان یافت که بودجه بخش جهانی بیبیسی توسط دولت و وزارت خارجه انگلیس تامین میشود.
بخش فارسی رادیو بیبیسی از ۸ دی ۱۳۱۹ آغاز به کار کرد. بخش «وب سایت فارسی بیبیسی» نیز از سال ۱۳۷۹ در اولین سالهای گسترش اینترنت در ایران، آغاز به کار کرد. تلویزیون بیبیسی هم بخشی از سرویس جهانی بیبیسی است و سومین شبکه تلویزیونی بعد ازشبکه تلویزیونی انگلیسی و عربی به شمار میرود. شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی، فارسی زبانان آسیای مرکزی، خاورمیانه و اروپا را تحت پوشش خود قرار میدهد. خبر، بخش عمده و مهمی از برنامههای این تلویزیون است که طبق آمار ارائه شده در این گزارش طی ۱۵ روز اخیر روزانه ۱۲۳.۶ پست در اینستاگرام خود بارگزاری می کرده است که ۷۱% این پستها محتوای دعوت به اغتشاش را تشکیل میداده است.
من وتو
شبکه تلویزیونی «من و تو»، از ۲۸ اکتبر مقارن با ۶ آبان ۱۳۸۹ برنامههای خود را بر روی ماهواره هاتبرد شروع و با ارایه برنامههای تفریحی و سرگرمی با جهتگیری خلاف شئونات اخلاقی و بومی مردم ایران عملاً مکمل شبکههایی همچون «فارسی وان» بوده است. این شبکه متعلق به شرکت تلویزیونی مرجان است و از بریتانیا پخش میشود.
نکته ابتدایی انتخاب اسم برای این شبکه است، دستاندرکاران آن با انتخاب اسم «من و تو» عملاً خواستار تعامل و ارتباط با مردم ایران هستند و سیاست خود را پخش فیلم، سریال، اخبار و گزارشهای متنوع قرار دادهاند.
بدون شک در نگاه اول میتوان گفت که مخاطب هدف این شبکه، «مادران و زنان» جامعه ایران است. چرا؟ بررسی محتوای تولیدی این شبکه پاسخ سوال را خواهد داد. اغلب برنامهها با چاشنیهایی از جمله آشپزی، طنز و حتی رقص به جذب مخاطب هدف خود میپردازند. استفاده از خوانندگان خارجنشین و کپیبرداری از برنامههای شبکههای انگلستان دیگر استراتژی این شبکه است. تحمیل فرهنگ غرب و ارائه جذاب این فرهنگ در متن محتواهای منتشر شده این شبکه است.
در خصوص گروه هدف این رسانه دو نکته وجود دارد: یک نگاه معتقد است مخاطب هدف این شبکه مادران و زنان جامعه است و برای اثبات نگاه خود، به وجود و محبوبیت برنامههایی با چاشنیهای مختلف از جمله آشپزی، طنز و حتی رقص اشاره دارد. اما نگاه دیگر، غیر از زنان، بیشتر معتقد به توجه خاص شبکه به افراد دورههای سنی نوجوان و جوان است.
در بیشتر برنامههای شبکهی من و تو ناخودآگاه این نگاه القا میشود که «زندگی میتواند لذت بخشتر از آنی که هست باشد» و این نکته کلیدی و نهفته این برنامههاست. شاید به نوعی تمرکز خاص این شبکه بر مسایل تفریحی و سرگرمی، ناخودآگاه و طبیعتاً این چاشنی را به محتوای برنامهها بدهد، اما در حقیقت سرخوشی و سرزندگیای که در زندگی ایرانیان خارج از کشور نشان داده میشود، به نوعی متفاوت با بسیاری از برنامههای کانالهای ماهوارهای دیگر است. جنبش و سرخوشی کاذب جوانان لندننشین و تلاشی که برای شاد بودن، راحت بودن و رسیدن به موفقیت از خود نشان میدهند، عنصر بسیار تأثیرگذاری در جذابیت و محبوبیت این شبکه برای جوانان است.
به هرحال، نمیتوان این حقیقت را پنهان کرد که شبکههایی مثل «من وتو» فقط از خلأ سرگرم کنندگی و جذبیت آفرینی در رسانههای داخلی استفاده میکنند و گرنه به خودی خود محصولات جذاب و عجیب و غریبی ندارد.
من و تو هم در ۱۵ روز اخیر از فعالان رسانههای فارسی زبان غرب نشین بوده است. تولید روزانه ۱۳۲.۲ پست اینستاگرامی که از اتفاق ۱۰۰% آنها محتوای اغتشاشات و اعتراضات ایران را نشان میدهد موضوع را کمی قابل توجه میکند.
صدای امریکا
صدای آمریکا، قدیمیترین ابزار ایالات متحده در عرصه دیپلماسی عمومی است که در داخل آمریکا فعالیتی ندارد و تمرکز آن اعمال بر مرزهای خارجی آمریکاست. ریشه پیدایش این شبکه خبری به میانههای جنگ جهانی دوم یعنی آن زمان که زبان انگلیسی به منظور تحکیم روحیه محور پاریس- لندن در مقابل با هیتلر، مورد برنامه ریزی رسانهای قرار گرفته شده بود، برمیگردد.
بخش فارسی صدای آمریکا برای نخستین با در آذرماه سال ۱۳۵۸ هجری شمسی به صورت رادیویی برای روزی نیم ساعت پخش گردید. این هدایت رسانهای که متناسب با افزایش قدرت داخلی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی توسعه یافت، در نهایت در مهرماه سال ۱۳۷۵ هجری شمسی منجر به آغاز فعالیت رسمی بخش تلویزیون فارسی صدای آمریکا (VOA) گردید.
صدای آمریکا در طول عمر خود چهار مرحله سازمانی را پشت سر گذاشته است:
- از سال ۱۹۴۲-۱۹۴۵ میلادی: تحت کنترل و نظارت اداره اطلاعات نظامی آمریکا.
- از سال ۱۹۴۵-۱۹۵۳ میلادی: زیر مجموعه وزارت خارجه ایالات متحده.
- از سال ۱۹۵۳-۱۹۹۹ میلادی: تحت الامر آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا.
- از سال ۱۹۹۹ میلادی تا کنون: زیر مجموعه هیئت کارآفرمایان سخن پراکنی (BBG).
این رسانه هم از فعالهای روزهای اخیر بوده است تا ایی که با تولید روزانه ۷۸.۶ پست اینستاگرامی که محتوای ۸۷% آنها ترغیب به آشوب در ایران بوده است در معرکه باقی مانده است.
مسیح علینژاد
نام اصلی اش معصومه علینژاد متولد روستای قمی کلای بابل است، پدرش کشاور و مادرش خیاط است و دو برادر و دو خواهر بزرگتر از خود نیز دارد. در مجلس هفتم به عنوان خبرنگار پارلمانی ایلنا کار میکرد تا اینکه بهخاطر انتشار خبری در مورد پرداختی عیدی به نمایندگان در سال ۱۳۸۳ از حضور در مجلس اخراج شد. علینژاد در سال ۱۳۸۶ وقتی ۳۱ ساله بود از ایران راهی انگلستان شد تا اینکه سال ۱۳۸۸ موفق شدن با ویزای کار خبرنگاری وارد خاک آمریکا شود.
او یک سال بعد در سال ۸۹ سعی داشت با تعدادی از افراد بدنام سیاسی و ضد ایرانی تلویزیون ماهوارهای تاسیس کند که در نهایت با شکست مواجه شدند. با ظهور شبکههای اجتماعی از سال ۱۳۹۳ فعالیت خود را با فیسبوک شروع کرد و کمکم فعالیت خود را با نام آزادی یواشکی به اینستاگرام نیز کشاند. با شکست در این پروژه وارد تلویزیون صدای آمریکا شد که انتشار منابع مالی برنامهاش نشان میداد که برای هر ماه ۲۰۰۰۰ هزار دلار از دولت آمریکا حقوق میگرفته است.
مسیح علینژاد در دوران فعالیت مطبوعاتی خود همواره جنجال آفرین بود به طوری که همسرش به شدت با کارهای او مخالفت میکرد و زمانی که اختلاف آنها شدت گرفت در حالی که یک پسر داشت از وی جدا شد. پسری که قبل از ازدواج رسمیشان در شکم مادر بوده و به گفته خودش، این موضوع او را مایه خجالت خانوادهاش کرده بود.
علینژاد در برنامهای به اسم تبلت در شبکه ماهوارهای صدای آمریکا (VOA) کمپینهای دیگری به راه انداخت که در آن از زنانی که در ایران زندگی میکنند میخواست که در روزهای چهارشنبه با شال یا روسری سفید بیرون بیایند و یا در مواجهه با افرادی که نهی از منکر میکنند گوشیهایشان را به عنوان سلاح خود برای تصویربرداری و دفاع از بیحجابی استفاده کنند، از آنها فیلم بگیرند تا در دنیای مجازی و شبکههای ماهوارهای پخش شود.
اسنادِ موجود در وبسایتی که به انتشار اطلاعات درباره دولت آمریکا اختصاص دارد حاکی است «مسیح علینژاد»، فعال رسانهای ضدانقلاب چند قرارداد به ارزش بیش از ۲۳۱ هزار دلار با دولت آمریکا منعقد کرده است. مطابق اطلاعات منتشر شده در سایت www.insidegov.com مسیح علینژاد بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ سه قرارداد با «شورای مدیران خبررسانی» (مشهور به «BBG») وابسته به دولت آمریکا منعقد کرده است. شورای مدیران خبررسانی (BBG)، سازمانی مشتمل بر تمامی آژانسهای خبری دولت آمریکا است که «صدای آمریکا»، «رادیو فردا»، «رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی» زیر نظر آن فعالیت میکنند. این سه سند قراردادهایی هستند که بین «شورای مدیران خبررسانی» به عنوان کارفرما و «مسیح علینژاد» به عنوان کارپذیر منعقد شده است.
در اولین قرارداد، کارفرما (BBG) موظف به پرداخت ۶۱,۲۵۰ دلار به «مسیح علینژاد» در ازای ارائه خدمات به عنوان مجری، نویسنده و گزارشگر برای بخش فارسی «صدای آمریکا» در بازه زمانی «۲۷ مه ۲۰۱۵» تا «۳۰ سپتامبر ۲۰۱۶» (۶ خرداد ۱۳۹۴ تا ۹ مهر ۱۳۹۵) موظف شده است. قرارداد دوم، پرداخت ۸۵,۶۰۰ دلار به کارپذیر در ازای وظائف فوقالذکر را شامل میشود. مدت این قرارداد از ۳۰ ژوئن ۲۰۱۶ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ (۱۰ تیر ۱۳۹۵ تا ۹ تیر ۱۳۹۷) است. قرارداد سوم نیز با پرداخت ۸۵,۶۰۰ دلار به علینژاد در ازای کار از تاریخ ۱ جولای ۲۰۱۶ تا ۳۱ آگوست ۲۰۱۷ (۱۱ تیر ۱۳۹۵ تا ۹ شهریور ۱۳۹۶) موافقت شده است.
اخیراً هم فایل صوتی گفتگوی سالومه، مجری شبکه من و تو در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در این مکالمه تلفنی به شخصی که آن طرف مکالمه است میگوید: «بهخاطر فاکتور ۱۰ هزار دلاری که مسیح علینژاد برای «منوتو» کشیده تازه فهمیدم او چه کثافتی است، یادته یک مستندی از مادر پویا بختیاری میخواستیم پخش کنیم؟ البته ایشون (علینژاد) ۳۸ دقیقه پخش کرد، ولی ما قرار بود یک مستند درست و حسابی داشته باشیم. بعد که مادر پویا گفت پخش نکنید، خانم مسیح علینژاد به کیوان گفت پخش کن! کیوان گفت اگر آمدند او (مادر پویا) را بردند، تو جواب میدی؟! کیوان پخش نکرد. مسیح بیل (فاکتور) فرستاد ۱۰ هزار پوند بده. کیوان گفت من پول تو را میدهم فقط بدانم برای چی دارم پول میدهم و اونجا کیوان، مسیح را بلاک کرد. صدای کیوان میلرزیده وقتی داشته با مسیح حرف میزده. اونجا کیوانخان خورد توی سرش و فهمید این چه کثافتی است. بعد اگر دقت کنی مسیح الان بیشتر توی ایراناینترنشنال است و دیگه در «منوتو» نیست. مستند آبان ۹۸ را میخواست بکند مال خودش! همه گفتند با گریههای جلوی دوربین میخواست آبان ۹۸ را بکند مال خودش! هی گریه میکرد… خفهشو بابا!»
انتشار این فایل صوتی مهر تاییدی بود بر رسواییهای فساد مالی او که بارها و بارها با انتشار اسناد مختلف ثابت شده است. اما با تمام این مسائل تلاش او به عنوان یک فرد در رسانه اینستاگرام قابل توجه بوده است. در ۱۵ روز اخیر تعداد روزانه ۳۶.۴ پست اینستاگرامی بارگذاری کرده است که ۱۰۰% محتوای این پستها مربوط به اغتشاشات اخیر ایران و دعوت مردم به آشوب در خیابانها بوده است.
موضوع حضور پررنگ رسانهها در وقایع اخیر در ایران، موضوعی قابل بررسی است اما نکته قابل توجه، اعتماد برخی از اقشار مردم به محتواهای این رسانههاست که با تمام مدارکی که در این گزارش ارائه و توصیف شد و یا به آنها اشاره شد که با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان به آنها دست پیدا کرد، چطور رخ میدهد؟
ارسال نظرات