جستاری درباره تفاوتهای جنبش مشروطه با جریان حامی غرب در داخل
با کشته شدن ناصرالدین شاه وخامت اوضاع ایران تشدید شد و نهایتا به اعتراضات علنی مردم نسبت به سیاست حکمرانان قاجار کشیده شد و مظفرالدین شاه مجبور شد در سال ۱۲۸۵ فرمان مشروطه را امضاء کند و پس از آن مجلس شورای ملی تشکیل و نخستین قانون اساسی کشور تصویب شد.
پایگاه رهنما :
با کشته شدن ناصرالدین شاه وخامت اوضاع ایران تشدید شد و نهایتا به اعتراضات علنی مردم نسبت به سیاست حکمرانان قاجار کشیده شد و مظفرالدین شاه مجبور شد در سال ۱۲۸۵ فرمان مشروطه را امضاء کند و پس از آن مجلس شورای ملی تشکیل و نخستین قانون اساسی کشور تصویب شد. مشروطه علیرغم آنکه ابتر ماند، اما دستاوردهای بسیاری را برای جامعه ایران به همراه داشته است و مهمتر آنکه جنبش مشروطه دو هدف اساسی (اجتماعی و ملی) را درنظر داشت؛ از نظر اجتماعی تلاش داشت، قدرت مطلقه نظام فئودالی را متلاشی و حکومت پارلمانی را جانشین آن کند و از منظر ملی نیز تلاش کرد تا استعمارگران روسیه و انگلیس را از کشور طرد و از سرمایهداری ملی در برابر سیل تهاجمات سرمایهداران غرب حمایت کرده و در تقویت سرمایه داری دورن زا حرکت کند. بنابراین عنصر حیاتی و غیرقابل انکار جنبش مشروطه، مخالفت صریح و علنی با دخالتهای کشورهای بیگانه در امور داخلی کشور و تقویت استقلال ملی و روحیه خودباوری در جامعه ایرانی بود که به تعبیر امروز «استکبارستیزی» است. در حالی وجه ثابت و پایدار جنبش مشروطه (که بعدا به انحراف کشیده شد) مقابله با تواضع و نرمش مقامات داخلی در برابر کشورهای بیگانه و بویژه انگلیسیها بود که در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی یک جریان سیاسی در داخل کشور (جریان غرب زده داخلی که با برند اصلاح طلبی شناخته میشود) تلاش میکند، جنبش مشروطه را مصادره به مطلوب کرده و فعالیتهای براندازانه امروز خود را در امتداد جنبش مشروطه خواهی زمان قاجار معنا کند.
مصادره وقایع تاریخی و قلب رویدادهای تاریخ ساز
جریان تجدیدنظرطلب داخلی همواره تلاش میکنند تا «ملی شدن صنعت نفت» و «نهضت مشروطیت» را به نام خود ضرب کنند و در توجیه همانندی و ارتباط معنایی این وقایع با جریان متبوع خود همایش و میتینگهایی را برگزار کنند که از مهمترین آن میتوان به همایشی تحت عنوان «دوم خرداد؛ تلاقی جمهوریت و مشروطیت» اشاره کرد که توسط رهبران و تئوریسینهای این جریان برگزار شده است. در این گونه همایشها و یا همایشهایی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود تلاش میشود القاء شود تفکر اصلاحطلبی از مشروطیت سرچشمه میگیرد و اتفاق مهمی نظیر ملی شدن صنعت نفت در جهت تحرکاتی با همین محور روی داده است. این ادعای پرطمطراق در حالی است که وجه اصلی مشروطیت همانطور که اشاره شد مخالفت با دخالتهای بی حدوحصر بیگانه در امور داخلی کشور و ضرورت عدم وابستگی به خارج بود کمااینکه در عصر قاجار همه منابع ثروت ملی، به صورت امتیاز در اختیار استعمارگران قرار میگرفت، به عنوان نمونه اداره گمرکات ایران دست بلژیکیها بود، تنها پول نقدی که بیدرد سر به جیب شاه و دولتیان واریز میشد از درآمد خزانه گمرک بود مسیونوز بلژیکی رئیس گمرک ایران برای آنکه پول بیشتری از بازرگانان به دست آورد، به بهانههای گوناگون از آنان عوارض میگرفت. مالیات و عوارض راهداری که از تجار ایرانی گرفته میشد، در قیاس با بازرگانان خارجی بسیار زیاد بوده است. پرداخت مالیات ناچیز توسط بازرگانان خارجی در حالی بود که بازرگانان داخلی توقع داشتند دولت با تنظیم و تصویب قوانینی از منافع تجار داخلی در برابر سرمایهداران بیگانه حمایت کند. سرکنسول انگلیس در تبریز به نام ک. ای. ابوت در یکی از گزارشهای خود به کشورش مینویسد: «تجار و پیشهوران کاشان عرض مالی به حضور اعلیحضرت شاه تقدیم کردند و خواستار حمایت از تجارتشان شدند، که میگفتند: در نتیجه عرضه کالاهای اروپایی به کشورشان آسیبدیده است. درواقع با ادامه رشد تجارت اروپایی، فرستادگان بریتانیا در ایران پیوسته از جایگزینی کالاهای مصرفی ایرانی با کالاهای اروپایی و زوال سریع تولید، اصناف و بازرگانان ایران گزارش میدادند.» در نمونه دیگر آیت الله نایینی، در صفحه ۸۳ کتاب تنبیه الامة میگویند که اگر ما در کشور نهضت مشروطه را بر پا نکنیم؛ آزادی و نظام مدنی نگذاریم؛ چه میشود؟ توضیح داده و میگویند: «این سیل عظیم بنای تمدن بشری که از بلاد غرب به سمت ممالک اسلامیه سرازیر است، اگر ماها روسای اسلام جلوگیری نکنیم و تمدن اسلام را کاملا به موقع، اجرا نگذاریم، اساس مسلمانی، تدریجا از آثار آن سیل عظیم محو و نابود خواهد شد.» نمونههای فراوانی میتوان بدست آورد که بسیاری از بزرگان فکری ان روز جامعه ایرانی همانند آیت الله نایینی، معتقد باشند که برای ایستادگی در مقابل تمدن غرب باید اسلام را به معنای واقعی کلمه گسترش داد.
روحیه بیگانه ستیزی ایران محدود به دوران پساانقلاب نیست
این مصادیق نشان میدهد که روحیه استبدادستیزی و مبارزه با استعمار پیشینه غنی در فرهنگ ایران در ایران داشته و در نهضتهای مردمی فراوانی نظیر جنبش تنباکو و انقلاب مشروطیت این روحیه خود را نشان داده و در انقلاب اسلامی کشورمان در سال ۵۷ نیز به اوج خود رسیده است و انقلاب شکوهمند توانست زمینه بروز و ظهور چنین روحیهای را بوجود آورده و قدرت اثرگذاری آن در مناسبات سیاسی کشور را به شکل خیره کنندهای افزایش دهد. این درحالی است که یک جریان سیاسی از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون تلاش استکبارستیزی و بیگانه ستیزی مردم ایران را یک شعار تحمیلی از سوی نظام جمهوری اسلامی ایران القاء میکند آنهم در حالی که چنین ادعایی همانطور که اشاره شد خالی از واقعیت است. به بیان بهتر بیگانه ستیزی مردم ایران و مبارزه با دخالت بیگانه در امورات کشور تنها اختصاص به دوران پساانقلاب نداشته و مبارزه با استعمار و استکبار از اجزای لاینفک ماهیت انقلاب اسلامی به شمار آورد نه عنصری که بعداً به گفتمان انقلاب اسلامی راه پیدا کرده باشد.
تمایز جنبش مشروطه با جریان حامی غرب در داخل
آنچه در این میان مهم میباشد این مسئله میباشد که باید مرزی پررنگ میان جنبشهای نظیر مشروطیت (که عنصر محوری آن بیگانه سیتزی است) با سایر تحرکات براندازنه جماعت تجدیدنظرطلب داخلی قائل شویم چرا که با رجوع به کتب تاریخی معتبر میتوان دریافت که هدف و انگیزه مبرهن رهبران مشروطیت یا فعالان مدنی آن، مبارزه با بیگانه و تلاش برای بیرون راندن آنها برای حفظ استقلال کشور و بازگرداندن روحیه خودباوری ملی به جامعه ایران بوده است در حالی تمام تمرکز جریان غربگرای داخلی به گواه اسناد و مدارک متقن، تلاش برای توسعه وابسته گرایی در کشور و تزریق روحیه خودکوچک بینی ملی به جامعه بوده است. بدون شک مرز فاحشی میان «اصلاحات» به معنای تغییرات ذیل گفتمان انقلاب اسلامی با هدف تقویت ساختارهای نظام اسلامی و تغییر مثبت با مقتضیات روز با رفرمیسم به معنای استحاله و فروپاشی حاکمیت سیاسی است؛ به طوری که تحرکات و اهداف جریان تجدیدنظرطلب داخلی با محوریت استحاله نظام اسلامی شکل گرفته نه اصلاح امور در جهت تقویت و رشد و بالندگی نظام اسلامی. عملکرد این طیف سیاسی در سالهای ۷۸ و ۸۸ نشان میدهد که اصلاح امور هیچ گاه هدف نهایی این جماعت نبوده است و «فروپاشی نظام» با محوریت «تسلط بیگانه بر کشور» همواره یک اولویت بوده، مولفهای که اساسا نمیتوان در نهضت مشروطه رد و نشانی از آن گرفت.
ارسال نظرات