حاشیههای اخیر مربوط به مسئله «حجاب و عفاف» در فضای مجازی و حقیقی جامعه، نشان داد که این داستان تمامی ندارد و همچنان به عنوان یک مسئله فرهنگی اجتماعی زنده است. واقعیت هم همین است که مسئله حجاب یا بیحجابی، یک مسئله مهم و سرنوشتساز در همه جوامع، به ویژه یک جامعه دینی مانند ایران است و پذیرفتن هرکدام از این دو حالت، اثرات عمیق و غیرقابل انکاری بر سرنوشت جامعه خواهد گذاشت.
سابقه موضوع حجاب و عفاف و چالشهای آن در جامعه ما، عمدتا به 3 دهه پیش و سالهای بعد از جنگ تحمیلی برمیگردد که متاثر از فضای جدید سیاسی و مدیریتی شکل گرفته در کشور، زمزمههای پیدا و پنهانی درباره تساحل و تسامح در برخی مسائل فرهنگی از جمله حجاب و عفاف، در برخی محافل شروع شد و کمکم گفتمانی – هرچند ضعیف – حول و حوش آن در بین برخی مدیران و سیاسیون شکل گرفت. از آن زمان تاکنون که بیش از سه دهه میگذرد، این چالش همچنان در جامعه ما زنده است و روز به روز هم سنگینتر و پیچیدهتر میشود؛ در این میان، یک چیز پای ثابت همه دولتها بوده و احتمالا هنوز هم هست و آن هم، بیعملی و انفعال در باب حل مسائل و چالشهای حوزه عفاف و حجاب و در عوض، بار و هزینهای که همچنان بر دوش نیروی انتظامی مانده است.
در تمام این سالها هم صدها همایش و جلسه و ده ها جلد کتاب و چندین مستند و فیلم درباره مسئله حجاب ساخته شده، اما به نظر میرسد بیشتر به تیراندازیهای پراکنده و بیهدف شباهت داشته تا یک عملیات دقیق و هماهنگ و پیشرونده! دلیل آن هم، همین وضعیت امروز حجاب و عفاف در جامعه ما و سنگینتر شدن چالشهای آن است که با وجود متدین بودن بخش عمده جامعه ایرانی و تقید عمیق آن به باورهای معرفتی اسلامی و حدود شرعی، اما این چالشها همچنان ادامه دارد و وصله ناجور و بدقوارهای بر پیکره فرهنگ عمومی جامعه ایرانی است.
در باب اینکه چرا در یک جامعه ایرانی با صبغه و سابقه تمدنی چند هزار ساله که حتی در سنگنگارههای تخت جمشیدش هم تصاویری از حجاب زنان در دوران پیش از اسلام به چشم میخورد، چالشی به اسم «حجاب و عفاف» مطرح میشود و اینقدر سنگین و پیچیده میشود، دلایل مختلفی میتوان ذکر کرد، اما همه این علل و ریشهها در دو بخش قابل خلاصه است؛ نخست، حرکت تبلیغی و تهاجمی دشمن و دوم، حرکت انفعالی و ضعیف ما!
تکلیف عامل اول و ماهیت آن کاملا روشن است؛ دشمنی که نتوانسته با تهاجم سخت، این کشور را اشغال کند و ذخایر مادی آن را به غارت ببرد، حالا تلاش میکند تا در یک تهاجم نرم و تدریجی، اول سرمایههای معنوی این سرزمین را که همان ایمان و باور و عفت مردم است، نابود کند و بعد، بدون آنکه مقاومتی سر راهش بشود، ذخایر مادی و خدادادی آن را تصاحب کند؛ کما اینکه، تمدن بزرگی مانند «اندلس» را با همین روش (ترویج ابتذال و بیبند و باری، همراه با اعتیاد و شرابخواری) نابود کرد!
اما درباره عامل دوم کمتر صحبت و تأمل شده است! در مقابل تهاجم ترکیبی و همهجانبه دشمن به مرزهای ایمان و عفت فرزندان این مردم، ما در جبهه خودی یا انفعالی – و نه فعالانه – عمل میکنیم و یا اگر هم بخواهیم ابتکار عمل را در دست بگیریم و زودتر وارد میدان شویم، معمولا ضعیف و غیرجذاب اقدام میکنیم.
وقتی هدف دشمن از ترویج بیحجابی و بیبند و باری، نابودی شخصیت انسانی و الهی «زن» و در محله بعد، زدن ریشه «خانواده» به عنوان هسته مرکزی و الهامبخش جامعه و در نهایت، نابودی کل جامعه ایرانی است، پس مهمترین و اولین پاتک به تهاجم دشمن، تبیین دقیق، عمیق و هنرمندانه همین خطر است. فلسفه حجاب و عفاف در اسلام، ابتدا حفظ شخصیت و کرامت زن به عنوان یک انسان ممتاز است تا به او، به چشم یک ابزار برای هرزگی مردان بیماردل نگاه نشود و در ادامه، هدف از تاکید بر حجاب، حفظ سلامتی اجتماعی است تا جامعه فقط محیط کار و همکاری باشد، نه فضای آلودگی و شهوترانی. اما واقعیت این است که این فلسفه و هدف مترقی برای حجاب، کمتر در قالب فیلم، سریال، پویانمایی (انیمیشن) و دیگر قالبهای هنری تبیین شده است.
همچنین ساماندهی بازار مد و لباس و اجرای قانون مصوب این حوزه – برای دسترسی جامعه به پوشاک مناسب – و نیز فرهنگسازی از سنین دبستان و راهنمایی، اقدام مهم دیگری است که باید بطور همزمان انجام شود.
البته این راههای ایجابی، به معنای کوتاه آمدن در مقابل هجارشکنیهای عمدی و سازمانیافته که از آن طرف مرزها هدایت میشود، نیست و دستگاههای انتظامی و امنیتی باید سرپلهای این طراحی خطرناک را رصد و منهدم کنند.
ارسال نظرات