- بسیج تمدنساز، نفس آخر استکبار
- دومین شب مراسم عزاداری شهادت حضرت فاطمه(س) با حضور رهبر انقلاب
- انصارالله: جنگافروزی عربستان علیه یمن عواقب سنگینی دارد
- منظور: برنامه هفتم با کار کارشناسی کمسابقه تدوین شد/ بخش بزرگ برنامه قابل اجراست
- ۶۵۶ میلیون دلار صادرات با «مجوزهای رد شده» /بازهم پای کارتهای اجارهای در میان است؟
- نصراللهی، استاد ارتباطات: مستند عبری تسنیم آغاز عصر جدیدی از حرکت رسانهای ایران است
- ایران لولای ژئوپلیتیک جهان
- یادداشت / کد حیفا
- حل مسائل ایران را از کنیسههای آمریکا طلب نکنید
- چرا رسیدگی به پرونده شهید آرمان علیوردی طولانی شده است؟ / نقش هر یک از متهمان در وقوع قتل باید مشخص شود
- جنگ بیشتر؛ سفره کوچکتر | تاثیرات اقتصادی تنش افغانستان و پاکستان
- فراز و فرود بانک آینده؛ از ایرانمال تا بدهی ۵۰۰ هزار میلیاردی
- راز محبوبیت آیتالله اشرفی اصفهانی/ چرا مردم کرمانشاه هیچگاه شهید محراب را فراموش نکردند؟
- بدهیهای ارزی عراق؛ میراث سنگین و چالشهای پیشروی دولت السودانی
- ایران: به همین خیال باش!
سهشنبه ؛ 04 آذر 1404 روزنامه کیهان**
از سواد اینستاگرامی تا علم شوفری!/ جعفر بلوری
1- ماکس پلانک (Max Planck) پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به یک تور علمی در آلمان رفت. او هر جا دعوت میشد یک سخنرانی مشابه درباره «مکانیک جدید کوانتوم» ایراد میکرد. پس از مدتی شوفِر او که متن سخنرانی را از حفظ شده بود گفت: «آقای پلانک! نظرت چیست در مونیخ، من بهجای تو سخنرانی کنم.
تو ردیف جلو بنشین و کلاه شوفری مرا به سر کن. من هم سخنرانی تو را برای حاضرین از حفظ بخوانم. برای هر دوی ما تنوع خواهد بود.» پلانک خوشش آمد و قبول کرد! آن روز عصر راننده «پلانک» یک سخنرانی طولانی و عالی راجع به مکانیک کوانتوم برای حضار ایراد کرد. پس از پایان سخنرانی یک استاد فیزیک از جا بلند شد و سؤالی پرسید. شوفِر خود را عقب کشید و گفت: «هرگز تصورش را هم نمیکردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سؤال ساده و پیش پا افتادهای بپرسد.
شوفر من همین حالا به اینجا آمده و جواب سؤال شما را خواهد داد.»(!)
به قول «چارلی مانگر» (سرمایهگذار معروف آمریکایی) ما دو نوع علم داریم: علم واقعی و علم شوفِری. «علم واقعی»، دانشی است که فرد برای فهم آن، زمان و تلاش فراوانی صرف میکند.
در حوزهای مشخص سالها تلاش میکند، کتابها میخواند، تمایل دارد مقالههای طولانی و دقیق بنویسد و... «علم شوفِری» اما دانشی است که مال فرد نیست و فرد صرفا یاد گرفته با یک جستوجوی ساده گوگلی آن را تهیه و طوطیوار تکرار کند.
در واقع جمعآوری بدون تفکر و زحمت یکسری اطلاعات است. مطالب این عده، یکطرفه، کوتاه، و در اکثر مواقع بهدلیل تلاقی دانش ناقصشان، مضمونی انتقادآمیز و خودپسندانه دارد. آنها بیش از هر چیز، شبیه یک هنرپیشهاند. مثل گویندگان خبر، معمولا ظاهری آراسته و بزککرده دارند و...(برگرفته از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی) البته از نگاه ما تمام مشاغلی که اینجا نام بردیم بهویژه همین شغل شوفری مورد احترام هستند و اینجا صرفا برای تبیین یک نکته مهم جامعهشناختی، این مطالب را عینا از یک کتاب نقلقول کردیم.
2- در جامعهشناسی علم میخوانیم، «رسانه» یک تکنولوژی است و هر تکنولوژی نیز بهطور طبیعی دارای فواید و مضراتی است. اینکه صاحبان و سازندگان تکنولوژی در زمان کار بر روی ساخت آن، از همان ابتدا صرفا بهدنبال فواید آن بودهاند یا بعضا بهدنبال بهرهبرداری از مضرات آن هم بودهاند یا خیر، موضوعی است که روی آن بحثهای کارشناسی زیادی شده و ما اینجا قصد پرداختن به آن را نداریم.
آنچه ما در این نوشتار بهدنبال بررسی آن هستیم این است: «هر تکنولوژی در کنار فواید زیاد آن، میتواند مضراتی نیز داشته باشد.» شما به هر تکنولوژی تأکید میشود هر تکنولوژی نگاه کنید، میتوانید مضرات آن را در کنار فوایدش ببینید.
مثال دمدست و امروزی آن، همین فضای مجازی و اینترنت است که در دوران همهگیری کرونا و تعطیلی حضوری کلاسهای درس در دانشگاه و مدارس، توانست تا اندازه قابل قبولی از بروز بحران تحصیلی و علمی دانشآموزان و دانشجویان جلوگیری کند.
اما اُفت تحصیلی، اعتیاد دانشآموزان کمسن و سال به فضای مجازی و بعضا حتی بروز عارضههای جسمی از جمله مضرات چنین تکنولوژی است که خانوادههای دانشآموزان، بهتر از هر کسی با این معضلات آشنا هستند چرا که با آن دست به گریبانند. یکی از مهمترین و امروزیترین مضرات این فضا و این تکنولوژی، تربیت آدمهای «همهچیز دان هیچچیز ندان» است. همینطور ترویج «سواد شوفری»!
شاید یکی از تلخترین و مشمئزکنندهترین تجربیاتی که بسیاری از ما شاهد آن بودهایم، مواجهه با چنین افرادی است. ذهنهایشان مملو از اطلاعات سطحی و ناقص در همه زمینههاست. از علم سیاست و اقتصاد بگیر تا تاریخ و جغرافیا و حتی زیستشناسی و پزشکی. راجع به همهچیز اظهارنظر میکنند.
ریشه «عدم توسعهیافتگی» یک کشور را برایت در کسری از ثانیه یافته و بلافاصله راهحلی نیز برای آن ارائه میدهد در حالی که چیزی نزدیک به 300 سال است که بزرگترین اندیشمندان حوزه «اقتصاد و توسعه» بهدنبال این ریشهها هستند و در این زمینه شاید صدها نظریه و کتاب نوشتهاند و با این حال هنوز مدعی نیستند، راهحلی که ارائه کردهاند، بتواند صددرصد راهگشا باشد.
ذهنهای مسخشده، رسوبیافته و شکلگرفتهای که دیگر نمیتوانند حتی فکر کند. فضای مجازی بهجایشان فکر میکند، بهجایشان تحلیل میکند، بهجایشان تصمیم میگیرد، بهجایشان رای میدهد، بهجایشان خرید میکند و بهجایشان راهحل ارائه میدهد و این در حالی است که او فکر میکند، خودش در حال انجام این کارهاست. بدیهیترین مسائل را «کج» میفهمد و سادهترین امور را بد!
3- راهحل چیست؟ آیا باید مثل جنبشهای مخالفان علم (Ant iscience Movement)، استفاده از علم و تکنولوژیهای اینچنینی را تعطیل کرد؟ پاسخ روشن است: خیر. امروزه بدون علم و تکنولوژی زندگی ممکن نیست. اندیشمندان این حوزه، همواره تلاش کردهاند در کنار تولید این علوم با نوشتن قوانین و راهحلهایی، از میزان خسارات آن بکاهند.
در حوزه تکنولوژی رسانه نیز همینطور است. همین چند روز پیش اینستاگرام یکی از مطالبم را با این توضیح که «این مطلب با قوانین ما همخوانی نداشت» حذف کرد. این یعنی، فضای مجازی مثل فضای غیرمجازی، یله و رها نیست.
وقتی صاحبان ارزشهایی مثل«آزادی بیان» برای مشخص شدن اندازه همین بیان، قانون وضع میکنند و در صورت نقض این قانون، ضمن حذف یا سانسور مطلب، متخلف را با جریمههای سنگین، نقرهداغ میکنند، یعنی نگران معضلاتی هستند که در کنار خلق یک تکنولوژی، به آن فکر کرده و آن را پیشبینی کردهاند.
رجوع کنید به قوانین «هادویی» و «لوپسی» در فرانسه مصوب سال ۲۰۰۹ یا جریمه سنگینی که فیسبوک اخیرا بهخاطر نقض همین قوانین فضای مجازی متحمل شد. فیسبوک بهدلیل تخطی از یکی از این قوانین مجبور شد بهعنوان جریمه در یک پرونده قضایی، به بیش از یک میلیون شهروند ایالت ایلینوی آمریکا، هر نفر 397 دلار خسارت پرداخت کند!
4- نتیجه فقدان چنین قوانینی چیست؟ نتیجه این میشود که یک رسانه صرفا با انگیزه جذب مخاطب تصاویر مردی را نشان میدهد که سر بریده زنش را به دست گرفته و در خیابانها میچرخاند! وقتی هم اعتراض میکنی میشنوی: آزادی بیان چه میشود؟! آیا روی نقشه جغرافیایی جهان جایی را سراغ دارید که استفاده از چنین تکنولوژیهای نوینی بدون هیچ قانون و مدیریتی، اینطور یله و رها رواج داشته باشد؟
بنده یک مورد سراغ دارم: ایران! به جرأت میتوان گفت ایران جزو آن معدود کشورهایی است که از این تکنولوژی پُرفایده و ضروری شاید حتی بیش از هر کشور دیگری استفاده میکند اما کمترین مدیریت روی آن وجود دارد. نه اینکه قانون نوشته نشده باشد نه، قوانینی هست اما در اجرای همان قوانین نصفه و نیمه تعلل میشود. با استفاده از همین فضای رها شده، مانع از سروسامان یافتن فضای مجازی و رسانه میشوند!
5- آقای سید ابراهیم رئیسی حدود 9 ماه است وسط چنین فضای رسانهای رهاشدهای در حال اداره امور کشور است و عملاً (نه در حرف) نشان داده میشود طی 8 ماه به اندازه 8 سال برخی از این مدعیان کار کرد.
اما طرفداران «فضای رسانهای بیدر و پیکر» با استفاده از همین «فضای بیدر و پیکر»، سیاه را سفید، خوب را بد، باسواد را بیسواد و تلخ را شیرین نشان میدهند. چگونه؟ بخوانید.
تحت پوشش بیمه خدمات درمانی قرار دادن چند میلیون نفر از اقشار محروم کشور بهصورت رایگان را که حقیقتا کار بزرگی است، «سانسور» میکنند.
افزایش فروش نفت به روزی حدود یک و نیم میلیون بشکه، آن هم بدون برجام یا افایتیاف را «لطف آمریکا» به ایران جا میزنند. افزایش روابط تجاری با تقریبا تمام 15 کشور همسایه را هم به «لطف آمریکا به ایران» گره زدند.
عضویت در سازمان شانگهای را که بیش از دو دهه، دولتها برای رسیدن به این نقطه تلاش بینتیجه کرده بودند را، «به نتیجه رسیدن تلاشهای دولتهای قبل» تفسیر میکنند. طرح جهش مسکن برای ساخت 4 میلیون مسکن در 4 سال را «بیفایده» مینامند.
طرح لازم و ضروری اصلاح اقتصادی که هیچ کارشناسی، تأکید میشود هیچ کارشناسی با نفسِ این کار مخالفتی ندارد را با جمله «بدون احیای برجام بیفایده است» به لجن میکشند و سرود زیبا و محبوب «سلام فرمانده» را هم همنوا با دشمن، «ترویج خشونت» دانسته و انتشار آن را «غیرمجاز» میدانند. چه کسانی؟
همانهایی که برای جمع کردن فالوور، انتشار تصاویر سربریده یک زن در دستان شوهر قاتلش را «مجاز» میدانند! داشتن و طرفداری کردن از چنین فضایی به قول رهبر انقلاب، هیچ افتخاری ندارد: «همه کشورهای دنیا، برفضای مجازی اِعمال مدیریت میکنند اما در کشور ما، برخی به رها بودن فضای مجازی افتخار میکنند در حالی که این شیوه به هیچ وجه افتخار ندارد.»
***************
روزنامه وطن امروز**
**************
روزنامه خراسان**
سفر اخیر وزیر کشاورزی رژیم اسرائیل به منطقه «زنگلان» در قرهباغ که در هفت کیلومتری مرز ایران واقع شده، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
سفری که هدف آن ساخت «دهکده دیجیتال» در منطقهای از جمهوری آذربایجان اعلام شده که سالها به دست ارامنه افتاده بود و دولت باکو بر آن کنترلی نداشت. تلاش اخیر تل آویو برای به اشتراک گذاری فناوریهای خود از جمله در زمینه کشاورزی، بخشی از جنگ ترکیبی یا هیبریدی رژیم صهیونیستی در منطقه برای افزایش قدرت و نفوذ خود است.
چرا که از نگاه سردمدارانش هر چه نفوذ این رژیم به عنوان یک بازیگر در عرصههای مختلف افزایش یابد، میزان ضربهپذیری آن کاهش مییابد. خطری که باید توسعه آن را جدی گرفت و راههای مقابله با آن را بررسی کرد. تلاشهای این رژیم برای نفوذ خود در خاورمیانه و منطقه اوراسیا را میتوان به چند دسته تقسیم کرد.
بخش اول حوزه نظامی است که با موانع جدید مواجه شده است. شلیک موشک، بمباران پایگاههای نظامی رقیب، ترور رهبران گروههای مقاومت یا مقامات ارشد سیاسی، اجرایی و علمی، همواره بخشی از راهبرد اسرائیل برای ضربه زدن به رقبایش بوده است. جدیدترین این اقدامات موشکباران منطقه زینبیه دمشق، پایتخت سوریه بود.
بخش دیگری از حوزه نظامی نیز شامل کمک تسلیحاتی، آموزش نیروهای نظامی و فروش اسلحه است. انستیتو تحقیقات صلح استکهلم (SIPRI) پیشتر در گزارشی نوشته بود که ۶۰ درصد تسلیحات و تجهیزات وارداتی آذربایجان را اسرائیل تامین میکند. این رژیم هواپیماهای بدون سرنشین Harop را در طول جنگ قره باغ در اختیار ارتش جمهوری آذربایجان گذاشته بود.
البته حوزه نظامی اسرائیل با قدرتمندتر شدن مقاومت، به روزتر شدن موشکهای حزب ا... و حماس که به خوبی در جنگ اخیر غزه شاهد آن بودیم و همچنین تغییرات قوا در سوریه با تنش آلود شدن روابط مسکو و تل آویو بر سر اوکراین تا جایی که شاهد اولین شلیک سامانههای اس 300 روسیه به جنگندههای اسرائیلی در هفته قبل بودیم و همچنین جایگزین شدن نیروهای مقاومت با نیروهای روسی به خوبی نشان میدهد این رژیم عملا در این جبهه با مشکلات جدی مواجه است.
بخش دوم تلاشهای اسرائیل در افزایش روابط دیپلماتیک و پیگیری عادیسازی با کشورهای مسلمان منطقه است. بخشی از روابط با کشورهای مسلمان غیر عرب در سالهای گذشته آغاز شده که میتوان به آذربایجان و ترکیه اشاره کرد. اما بخش دیگر آن در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بر آمریکا و امضای پیمان صلح ابراهیم رقم خورد که در پی آن، بحرین و امارات روابط خود با تل آویو را به صورت آشکار پیگیری میکنند.
حتی اواخر ماه ژانویه سال جاری اسحاق هرتسوگ، به نخستین رئیس رژیم اسرائیل بدل شد که به امارات متحده عربی سفر رسمی کرد. چند هفته پیش از آن، رجب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در تماس تلفنی بی سابقه با همتای اسرائیلی خود روابط تیره خود با این رژیم طی هشت سال گذشته را کنار گذاشت. این تحولات در حالی است که قطار عادی سازی با این رژیم با چشم پوشی دولتها بر کشتار مردم فلسطین و اشغال سرزمینهای شان همچنان به پیش میرود.
بخش سوم راهبرد اسرائیل برای افزایش نفوذ خود، در حوزه انتقال فناوری و سرمایه گذاریهای اقتصادی قابل پیگیری است. نمونه اخیر آن ساخت دهکده دیجیتال در جمهوری آذربایجان است. رژیم صهیونیستی اما پیش از این به ازبکستان و تاجیکستان در حوزه کشاورزی، آبیاری و انتقال فناوریهای لازم کمک کرده بود. ترکمنستان از حیث ژئواستراتژیک برای رژیم صهیونیستی مهم است، طبق یک ضربالمثل در اورشلیم هر فرد از یک هتل در عشقآباد میتواند ایران را ببیند.
بدیهی است برای مقابله با تحرکات این رژیم در منطقه ابتدا باید شناخت دقیق تری از حوزهها و شیوههای عملکردی آن داشت. با وجود آن چه در بالا گفته شد، اسرائیل از نقطه ضعفهای قابل توجهی نیز برخوردار است. جنگی که بر سر محله شیخ جراح جرقه آن خورد و به مانور خیره کننده نیروهای مقاومت در به ستوه آوردن ارتش اسرائیل و آتش بس ختم شد یکی از نمونههای آن است.
حملات سال گذشته نیروهای مقاومت و شلیک صدها فروند موشک و خمپاره به سوی سرزمینهای اشغالی نشان داد که گنبد آهنین رویایی پوشالی برای امنیت این رژیم است.
از طرفی، اسرائیل میداند که با خروج نسبی روسیه از سوریه و جایگزینی نیروهای مقاومت در پایگاههای به جا مانده، خطری راهبردی علیه او شکل گرفته است.شاید مجموعه این تحولات باعث شده تا این رژیم بر سرعت تقلاهای هیبریدی خود برای تغییر موازنه در منطقه بیفزاید.
*************
روزنامه ایران**
سفر رئیس جمهور به آذربایجان غربی هر چند بیست و یکمین سفر استانی او طی 8 ماه اخیر به حساب میآمد، اما از یک جهت متفاوت از سفرهای پیشین بود.
در موضوع اول و در آبان 98 صبح روز جمعه 24 آبان، مردم در پمپ بنزینها متوجه افزایش یکباره قیمت بنزین شدند. خشم مردم از نادیده گرفته شدن از سوی دولت وقت، آنها را به خیابانها کشاند.
رئیس دولت اما ترجیح داد به جای گفتوگو و صحبت با مردم، سکوت اختیار کند و پس از 10 روز از آغاز اعتراضات درباره تصمیم دولت درباره افزایش قیمت بنزین با مردم سخن بگوید.
رئیس دولت با یک جمله که با خنده نیز بیان شد عملاً از خود سلب مسئولیت کرد و خواسته یا ناخواسته بنزین بر آتش ناراحتی و عصبانیت مردم ریخت. روحانی البته بعد از آن ماجرا تا پایان دولتش هیچگاه به میان مردم نیامد.
اما در ماجرای طرح مردمیسازی یارانهها که از سوی دولت سیزدهم به اجرا در آمد، شرایط متفاوت بود؛ رئیس دولت پیش از آغاز اجرای طرح، مردم را از تصمیم خود آگاه کرد.
برای همین است که فارغ از موافقتها یا مخالفتهای سیاسی، تصویر همه مردم از دولت فعلی با دولت قبل متفاوت است. تصویر برجامانده از دولت قبل، ناشی از تجربه زیسته مردم تحت مدیریت دولت روحانی است، تصویری که با بازیهای رسانهای فراموش نمیشود.
**************
روزنامه شرق**
گسترش ناتو، فرصتی برای باجگیری ترکیه/ اردوان امیراصلانی
روز پنجشنبه 29 اردیبهشت رهبران فنلاند و سوئد تحت شرایط خاص برای مذاکره درخصوص پیوستن کشورهای متبوع خود به ناتو به واشنگتن سفر کردند. یک روز قبل از این سفر، ترکیه دومین نیروی مسلح عضو ناتو، با رأی منفی به آغاز مذاکرات در بروکسل، رسما با ورود آنها مخالفت کرد.
با این حال، پذیرش درخواست هلسینکی و استکهلم مستلزم موافقت یکپارچه 30 کشور عضو پیمان آتلانتیک شمالی است و با وجود ماهیت تاریخی، با مشکلات غیرمنتظرهای روبهرو خواهد شد.
ارسال نظرات