رژیم مصرف رسانه ای یکی از اصطلاحاتی است که در سالهای اخیر به طور مکرر در رسانه ها شنیده میشود و کارشناسان رسانه آن را نسخه ای ضروری برای جامعه امروزی میدانند. افراد در جامعه امروز در رده های سنی مختلف تا حد زیادی با رسانه ها سروکار دارند و در چنین شرایطی لازم است یک الگوی مصرف صحیح برای بهره مندی مطلوب از رسانه ها تعریف گردد.
رژیم مصرف رسانه شباهت زیادی با رژیمهای تغذیه ای دارد که افراد برای داشتن یک زندگی سالم به دستورات آن توجه میکنند. در رژیمهای غذایی، میزان مصرف مواد غذایی، طریقه مصرف، زمان مصرف و... با توجه به اثرات مواد غذایی و ویژگیها و نیازهای مصرف کننده، در دستورات غذایی قرار میگیرد. در رژیم مصرف رسانه ای نیز شرایط مشابهی حکمفرما است. هر فردی با توجه شرایط سنی، شغلی، تحصیلی و... نیاز متفاوتی به رسانه ها دارد و بسته به این نیازها لازم است الگوی مصرف رسانه ای خود را تدوین کند. اخبار، بازی و سرگرمی، ارتباطات و... جزو مهمترین کارکردهای رسانهها هستند که اگر کاربران الگوی مصرف رسانه ای خود را به درستی تعریف نکرده باشند، این کارکردها میتوانند به کژکارکرد تبدیل شوند. بنابراین همه ما برای داشتن یک زندگی سالم در دنیایی که مملوء از رسانه ها شده است نیاز به این نسخه داریم. همانگونه که تهیه رژیم مصرف غذایی نیاز به تخصص و دانش مورد نیاز دارد و کارشناسان تغذیه در این خصوص مهارت دارند، برای تهیه رژیم مصرف رسانه ای نیز، نیاز به دانش و تخصصی به نام سواد رسانه ای داریم. سواد رسانه ای با ایجاد یک نوع درک متکی بر مهارت میتواند انواع رسانهها و انواع تولیدات آنها را شناسایی و از یکدیگر تفکیک کند. از نظر دکتر یونس شکرخواه؛ یکی از کارشناسان رسانه، سواد رسانهای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده و به معادله متقابل و فعالانهای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفرهی رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شویم.
حال که تاحدی با رژیم مصرف رسانهای آشنا شدهایم لازم است بخش ویژهای را نیز برای رسانه های مجازی در نظر بگیریم. از آنجا که در رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی کاربران نقش فعالتری نسبت به سایر رسانه ها دارند و از مخاطب به کنشگر و کاربر تبدیل میشوند، شبکه های اجتماعی و رسانه های مجازی بیشتر از سایر رسانه ها افراد را در معرض اعتیاد رسانه ای قرار میدهند.
در حال حاضر دهها نرمافزار و شبکه اجتماعی بر روی تلفنهای همراه افراد نصب است که هر کدام از آنها در کنار شباهتهای کلی، خدمات و ویژگیهای متمایزی دارند که باعث میشود کاربران مجموعه ای از آنها را برای مصرف روزانه خود انتخاب نمایند. هر کدام از این شبکه های اجتماعی و پیامرسانها نیز با میلیونها کانال و صفحه، روزانه در حال تولید انبوه اطلاعات هستند که پرسه زدن در آنها میتواند تمام زمان های خالی یک کاربر را به خود اختصاص دهد. بنابراین برای رهایی از این انبوه اطلاعات نیاز به مدیریت مصرف اطلاعات داریم. برای تنظیم رژیم مصرف رسانه ای در وهله نخست لازم است کاربران اهداف خود را از مصرف رسانه تعیین کنند و ناظر به این اهداف نیازسنجی رسانه ای صورت گیرد. ارتباطات و دسترسی به اخبار و اطلاعات یکی از مهمترین و شایعترین نیازهای افراد برای دسترسی به رسانه ها میباشد. بارها تجربه کرده ایم که برای انجام امری به سراغ تلفن همراهمان میرویم اما پس از ارتباط با شبکه، حجم پیامهای دریافتی به قدری بالا است که میتواند ساعتها ما را به سمت صفحات و کانالهای متعدد ببرد و به صورت کلی کنترل ما را به دست بگیرد و پس از ساعتها یادمان میآید که هدف اصلی را فراموش کردهایم. در چنین حالتی به جای آنکه کاربر، رسانه را مدیریت نماید، رسانه و انبوه اطلاعات، کاربر را تحت کنترل و مدیریت خود درآورده است و او را به هر سوی که میخواهد هدایت می کند. در صورتیکه اگر کاربر برای هر هدف خود یک منبع اصلی را تعیین کرده باشد، اطلاعات نمیتوانند او را تحت کنترل خود درآورند. به عنوان نمونه برای دسترسی به اخبار مهم و اطلاعات روز، نیازی نیست دهها کانال و صفحه خبری را دنبال نماییم و هر روز مجبور به مرور اطلاعات تکراری در آنها باشیم. یک کانال خبری معتبر میتواند منبعی کافی برای نیاز روزانه خبری ما در فضای مجازی باشد. در حوزه سرگرمی نیز همین قانون حکمفرما است. بلاگرهای اینستاگرامی روزانه دهها استوری و پست اینستاگرامی برای مخاطبانشان منتشر میکنند که بسیاری از کاربران به عمده آنها نیازی ندارند و لازم نیست تمام وقت خود را برای بررسی این محتوای بدون کاربرد صرف کنند. فروشگاههای آنلاین نیز جزو دامهای دیگری هستند که در فضای مجازی کاربران را به سمت خود میکشند و میتوانند در ساعات طولانی کاربران را بدون هدف خاصی تحت هدایت خود بگیرند.
اصطلاح اضافه بار اطلاعاتی اولین بار توسط برترام کراس در کالج هانتر آمریکا و در اثر تحقیقاتی اش با عنوان «مدیریت سازمان ها» مطرح شد. ولی توسط آلوین تافلر نویسنده و آینده پژوه آمریکایی در سال 1970 معروف گردید. آلوین تافلر در کتابش با عنوان "شوک آینده" پیش بینی کرده بود تولید و گسترش روز افزون اطلاعات در نهایت منجر به ایجاد آسیب هایی در زندگی کاری و اجتماعی افراد خواهد شود. اضافه بار اطلاعاتی موضوعی است که پس از پیدایش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به یک معضل بزرگ تبدیل شده است و به شرایطی اطلاق میشود که مقدار اطلاعات وارد شده به مغز بیشتر از توانایی مغز برای پردازش آن میباشد. همانگونه که در مرحله تصمیم گیری اطلاعات ناقص افراد را دچار سردرگمی میکند، اضافه بار اطلاعاتی نیز میتواند باعث سردرگمی افراد، خستگی و اختلال در تصمیم گیری شود. در چنین شرایطی رژیم مصرف رسانهای کمک میکند انبوه اطلاعات تحت کنترل کاربران در بیاید و با هدفمند کردن اطلاعات مصرفی، معضل اضافه بار اطلاعاتی برای کاربران ایجاد نگردد.
ارسال نظرات