به نقل از مشرق - در شرایط حساسی که تمام دشمنان مردم ایران در حال تمرکز نهایت زور و زر و تزویر خود هستند تا «ایران» به زعم آنها «ایرانستان» شود، تا ایران تبدیل به مجموعهای از دولتهای ضعیف و کوچک و تو سریخور شود و «بالکانیزاسیون» غرب آسیا از قلب آن رقم بخورد، جمع همه جمع است؛ سلطنتطلبان، رسانههای بریتانیای استعمارگر، منافقین خلق و ایادی فرقه رجوی و مزدوران اجارهای آنها در کاخ سفید (پومپئو، بولتون، جولیانی، هیلی و...)
این جمع، فقط فعالان سیاسی داخلی را کم داشت، که کمکم آنها هم به تمامی رخنمایی می کنند و به عیان و علن پرچم ترامپ را بالا می برند. البته این افراد سالهاست که بازیکن تعویضی تیم «براندازان» هستند و چهرههاشان بر همه شناخته شده است، همانها که دو قوه از سه قوه این کشور را در اختیار داشتند، ولی در جلسات محفلی و حزب خود از «خروج از حاکمیت» دم می زدند و نظام و کشور را از بابت خروج خود به «فروپاشی» تهدید می کردند.
معرکه عجیبی است؛ انگار نه انگار که کمی بیش از یک سال پیش، همین سرنگونی طلبان مخفی، با انواع شیوهها و تاکتیکها، طرفداران «خاکستری» خود را بسیج کردند تا به ابقای دولت مستقر رای بدهند و خود را «فدایی روحانی» خواندند. اما همین که پروژههایشان به واسطه اقدامات یک گاوچران به نام ترامپ بهم خورده و برنامه «برجامیزاسیون» همهجانبه کشور به واسطه سر برآوردن التهابات اقتصادی و مطالبهگریهای معیشتی مردم به هم ریخته و از سوی دیگر، رییس جمهور مورد حمایتشان دیگر هماهنگ حرکت نمیکند و نطقهای انقلابی میکند و از لزوم «مقاومت» در برابر اردوگاه «براندازان» خارجی میگوید، یک به یک نقاب «مدنیت» و «اصلاحطلبی» و همه شعارهایی که در همه این سالها به واسطه آن دستی در قدرت و پایی در اپوزیسیون داشتند، کنار می گذارند و طوطیوار سخنان دشمنترینِ دشمنان این آب و خاک را تکرار میکنند.
آن یکی که زمانی در پرونده فروش اطلاعات حساس کشور به بیگانگان در پرونده موسوم به «نظرسنجی»، در کنار دوستان «مشارکتی» خود یک پای قضیه بود و قسر در رفت، اخیرا در سلسله روزنامههای جریان خاص مطلب مینویسد که «مشکلات» نظام «بحران» شده و دیگر اصلاحات جواب نمی دهد و از سوی دیگر، در هماندیشیهای محفلی از تبدیل خیابان به «پارلمان» می گوید تا «شورش خیابانی» علیه حکومت را تئوریزه کند:
"اعتراضات خیابانی فراگیر شده است. انتخاب با حاکمیت است. یا به تفسیر اصلاحطلبان از این اعتراضات تن دهد و گام خود را از اقتصاد فراتر نهد، اصلاحات بنیادین در ساختارها را آغاز کند و خود را برای امتیازها و تصمیمات جسورانه آماده کند که در آن صورت خیابانها مبدل به پارلمان مردم شده میشود یا آنکه با امتداد سیاستهای غلط قبلی و انزوای اصلاحات خود را برای فروپاشی، تحرکات خشن و مسلحانه یا به تعبیری پادگانی شدن خیابانها آماده نماید."
آن دیگری که با مشارکت مظنون دیروز پرونده انفجار نخست وزیری و حقوقبگیر موسسه صهیونیستی «امریکن انترپرایز »، روزنامه «جامعه» را راه انداخته بود تا در کنار استحاله سیاسی که حزب متبوعش دنبال می کرد، استحاله فرهنگی جامعه را پیش ببرد، آن اندازه از بازداشت فرزند متهم خود عصبانی است که تعارفات را کنار گذاشته و چپ و راست با نشریات محفلی برای تسویه حساب با نظام مصاحبه می کند.
او اخیرا به طور تلویحی خواستار آن شده که «سپاه» و «شورای نگهبان» به واسطه انجام وظایف ذاتی و قانونی خود که همانا تقویت توان دفاعی، مقابله با نفوذ و جاسوسی و جلوگیری از راهیافتن عناصر مسالهدار و فتنهگر و برانداز به مناصب حکومتی است، «محاکمه» شوند!
اگر مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا که حقوقبگیر مریم رجوی است، فرضا در ایران سخنگوی فارسی زبان داشت، مطالبه دیگری میتوانست داشته باشد؟
اما شاهکار اخیر عناصر داخلی که علم اصلاحطلبی بر دوش می کشند، از زبان سخنگوی دولت اصلاحات رقم خورد. او که هنوز از بابت بر هم خوردن سناریوی آشوب و فتنه «مشارکت-مجاهدین» در سال ۸۸ توسط نیروهای انقلاب و دستگیری سرحلقههای اغتشاشات ۸۸ عصبانی است، اجازه نداد که کلام پمپئوی ضدایرانی و صهیونیست منعقد شود، تا کلام او را در اتهام زنی و لجن پراکنی تکرار کند.
ماجرا از این قرار است که مایک پمپئو، در ساعت ۶ بعداز ظهر ۳۱ تیرماه، در ساعت ۶ بعد از ظهر به وقت محلی در کتابخانه ریگان واقع در کالیفرنیا در جمع سلطنتطلبان و منافقین، به جای سخنرانی، مجموعه کیفرخواست مضحکی را که همه این سالها در «سیمای آزادی!!» منافقین و شبکههای لس انجلسی تکرار شده است، ارایه داد. سخنرانی پمپئو در مجموع ضدایرانیترین سخنرانی تاریخ آمریکا محسوب می شود که در آن به سبک فرقه رجوی و سلطنتخواهان، هر چه به ذهنش رسید، به عنوان اتهام علیه ایران ردیف کرد.
فاجعهبار آنجا بود که تنها چند ساعت بعد از صدور این کیفرخواست ضدایرانی، «سخنگوی دولت اصلاحات»، عین یکی از اتهامات او را به عنوان توئیت منتشر کرد.
مایک پمپئو، در ادعایی که مانند کل خطابه اش دروغ و لجن پراکنی بود، با اشاره به گزارشی جعلی از خبرگزاری «رویترز» (که اخیرا از لحاظ سطح ضدیت با ایران و انتشار گزارشهای زرد و مبتذل همتراز کانال «آمدنیوز» شده است)، مدعی شد که «ستاد اجرایی فرمان امام» که زیر نظر ولی فقیه است، «۹۵ میلیارد» دلار ثروت دارد؟!
البته همه سیاستمداران تبهکار، تروریست و شیاد دنیا، همچنان به آن قانون طلایی دکتر جوزف گوبلز، وزیر تبلیغات رژیم نازی، مومن و معتقد هستند که "دروغ هر چه بزرگتر باشد، باورپذیرتر است." و این اصل طلایی است که رسانههای فارسی زبان تحت حمایت سیا، MI۶، پنتاگون و موساد از قبیل بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا، من و تو، آمدنیوز و....... و اذناب و دنبالهروان داخلی آنها، پیرو دستورالعملهای اطلاعاتی عملیات روانی سالهاست که از آن استفاده می کنند.
اما تنها به فاصله چند ساعت، عبدالله رمضانزاده، از گردانندگان حزب منحلّه مشارکت، از سران آشوبهای ۸۸ و از رادیکالترین عناصر جریان خاص، عین همین اتهامات را توئیت کرد. او نوشت:
" ستاد اجرایی فرمان امام صدها میلیارد دلار ثروت دارد..حقوق های نجومی پرداخت می کند و به هیچکس پاسخگو نیست...."
یعنی او نه تنها به اتهام پمپئو استناد کرده، که آن را ارتقاء هم می دهد و از «صدها» میلیارد دلار بودجه ستاد اجرایی فرمان امام می گوید، یعنی پولی معادل کل فروش نفت کشور در عرض چند سال؟!
قطعا بعید است که «استاد» دانشگاه و دولتمرد سابق آن اندازه نداند که این حجم از نقدینگی دلاری، چه رقم هجو و دور از عقل و منطقی است و با هیچ حساب و کتابی جور درنمی آید، اما «اصل طلایی» دکتر گوبلز را که از اتاق فرمانهای پنتاگون و سیا و موساد برای «سرنگونی طلبان» داخلی تدوین می شود، فراموش نکنید: "دروغ هر چه بزرگتر، باورپذیرتر."
دشمنیهای ترامپ و بازگرداندن تحریمها، هر اندازه سختی و دشواری که برای مملکت رقم بزند، دستکم یک حسن بزرگ دارد و آن این که در ولوله درافتاده در اردوگاه «تسلیم طلبان»، «سرنگونی طلبان زیر ماسک اصلاح طلبی»، «خائنان اقتصادی»، «مافیای ضدایرانی لانه کرده در برخی دستگاههای حاکمیتی» با این تلاطمات بیشتر روی آب می آیند و چهرههایشان عیانتر می شود.
همصدا شدن با دشمنترین دشمنان ایران، کسانی که سالهاست از سازمان تروریستی منافقین (با رکورد قربانی کردن ۱۷۰۰۰ هموطن) جیره و مواجب می گیرند و به قول وزیر خارجه، دکتر ظریف، کارشان از این جناح و آن جناح گذشته و اصل ایران را هدف گرفتهاند، با هیچ منطق و استدلالی جز «خیانت» جور درنمی آید. ما در جبهه جنگ به سر می بریم و در این جبهه، همه آنها که به ستون پنجم دشمنان تبدیل شدهاند و حرف آنها را می زنند، تاکتیکهای آنها را به کار می گیرند و لحظهای در ایجاد آشوب در جبهه خودی توقف ندارند، در هر جای این کره خاکی و با هر معیاری، «خائن» محسوب میشوند.
ارسال نظرات