جمعه ؛ 30 شهريور 1403
16 فروردين 1401 - 12:09

بهانه سازی جدید آمریکا با اسم رمزتحریم سپاه

تمام روز‌های برگزاری نشست‌ها، دشمن القاء می‌کرد که ایران مقصر شکست مذاکرات است و شروع مجدد مذاکرات مستلزم تغییردر رویکرد تهران دارد. .....
کد خبر : 11445

پایگاه رهنما:

دور هشتم مذاکرات در هتل کوبورگ وین در قالب کمیسیون مشترک برجام در حالی برگزار شد که در تمام روز‌های برگزاری نشست‌ها، دشمن القاء می‌کرد که ایران مقصر شکست مذاکرات است و شروع مجدد مذاکرات مستلزم تغییردر رویکرد تهران دارد. این فضاسازی رسانه‌ای به دلیل تهی بودن از حقیقت و متعاقباً اعلام طرف‌های غربی به از سرگیری مذاکرات خیلی زود فروکش کرد.
برای تحلیل شرایط موجود و آینده مذاکرات، ابتدا نیازمند نگاه مجدد بهشکل مذاکرات در گذشته، روند پیش‌نویس مورد شور در گفتگو‌ها و دلایل توقف مذاکرات در آن دوره است. محرک اصلی آغاز مذاکرات در فروردین ۱۴۰۰ قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران توسط مجلس شورای اسلامی در آذر ماه ۹۹ و اولتیماتوم چهار ماهه آن بود که به طرف‌های غربی برجام هشدار داده شده بود که اگر همچنان به نقض برجام ادامه دهند، ایران براساس این مصوبه مجلس نظارت‌های فراپادمانی خود را از تاریخ سوم اسفند متوقف خواهد کرد.
• تغییر شکل مذاکرات از روحانی تا رئیسی
هشدار ایران در ابتدا جدی گرفته نشد، اما وقتی صورت عملی پیدا کرد، بایدن رئیس جمهور آمریکا و تیم او سکوت چند ماهه خود را شکستند و آمادگی این کشور را برای مذاکره در ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ اعلام کردند. نکته با اهمیت دیگر و درس‌آموز در آن زمان این است که آمریکایی‌ها پس از اعلام آمادگی و پیش از آغاز مذاکرات با فضاسازی رسانه‌ای تلاش می‌کردند تا با دست برتر وارد مذاکرات شوند. یکی از مباحث آن‌ها طرح تعهد در برابر تعهد و گام به گام در برابر طرح ایران مبنی بر لغو تحریم‌ها، تضمین و راستی‌آزمایی بود.
به عنوان مثال، جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا با موضع کاملاً طلب‌کارانه، می‌گفت: تا زمانی که از اقدام ایران اطمینان پیدا نکنیم کاری نخواهیم کرد. نکته دیگری که آمریکایی‌ها پیش از شروع مذاکرات در فروردین ماه و حتی پس از آن اصرار داشتند، کم و کیف رفع تحریم‌ها بود. آن‌ها تأکید داشتند که آمریکا همه تحریم‌ها را برنمی‌دارد.
با این وصف، مذاکرات به رغم شرط و شروط‌هایی که آمریکایی‌ها اعلام می‌کردند، برگزار شد. شاید دولت دوازدهم فکر می‌کرد که در حین مذاکرات دیدگاه‌های آمریکایی‌ها تعدیل خواهد شد، اما در عمل این اتفاق نیفتاد؛ وقتی مذاکرات شروع شد آمریکا تقریباً بخشی از مواضع اصلیخود که پیش از مذاکرات مطرح می‌کرد، پس از مذاکرات هم آن را حفظ نمود، به طوری که همان مواضع از عوامل اصلی پرانتز‌های نگارش پیش‌نویس مذاکرات و در نهایت قفل شدن آن بود.
پرواضح است که دیدگاه‌های غیرمنعطف آمریکا و اروپا در مذاکرات، علت اصلی کندی مذاکرات و سپس به بن‌بست کشاندن دور ششم مذاکرات بود. این در حالی است که دولت دوازدهم انعطاف‌های لازم را نشان داده بود. عدم انعطاف غربی‌ها و خواسته‌های فرابرجامیآن‌ها ناشی از علل متعددی بود که در حول موازنه قدرت قابل توضیح است؛ زیرا آمریکا و اروپا از چند جهت احساس می‌کردند که در مذاکرات دست برتر را دارند:
الف) فشار‌های حداکثری ترامپ.
یکی از این دلایل وجود فشار‌های حداکثری ترامپ و آثار آن بود. آن‌ها فکر می‌کردند که ایرانی‌ها برای برداشته شدن تحریم‌ها در موضع ضعف قرار داشته و آماده امتیازدهی در برابر رفع تحریم‌ها هستند؛ لذا طرح‌هایی مانند «کمتر در برابر کمتر» و «بیشتر در برابر بیشتر» را مطرح می‌ساختند و حاضر نبودند همه تحریم‌ها را تنها در قبال بازگشت به تعهدات برجامی بردارند، بلکه تلاش داشتند تا با اهرم تحریم‌های حداکثری ترامپ امتیاز بیشتری مانند برجام پلاس را بگیرند.
ب) ارسال پیام ضعف
مسئله‌ای که ایده فوق را در طول شش دور مذاکرات تقویت می‌کرد، مواضع دولت دوازدهم از یک سو و مواضع جریان حامی او از سوی دیگر بود. مخالفت دولت و رسانه‌های اصلاح‌طلب با طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» که می‌توانست تولید قدرت برای مذاکرات کند، پیام ضعف را به طرف‌های مقابل منتقل می‌کرد. یا طرح مباحثیمانند «اگر به عراقچی اختیار بدهیم، همین امروز تحریم می‌تواند برداشته شود.» «اگر بروکراسی پارلمانی نبود تحریم امروز تمام شده بود.» حاوی این پیام به طرف‌های غربی بود که ایران در وضعیت اضطرار و معذوریت زمانی قرار دارد و دستیابی هر چه سریع‌تر به نتایج مذاکرات در اولویت دولت ایران قرار دارد.
ج) اقدامات بی‌ثبات ساز
علاوه بر این، غربی‌ها به موازات امید بستن به اهرم تحریم‌های اعمال شده در دوره ترامپ، برنامه‌های دیگری را نیز در دستورکار داشتند که به آن‌ها احساس برتری در مذاکرات می‌داد و فکر می‌کردند در صورت اجرای آن می‌توانند موقعیت ایران را در مذاکرات تضعیف و موازنه را کاملاً به نفع خود نمایند. یکی از این برنامه‌ها، خرابکاری در سایت‌های هسته‌ای ایران بود که در طی مذاکرات اجرایی شد. یکی دیگر، ناامن‌سازی نفت‌کش‌های ایران و جلوگیری از صدور و فروش نفت ایران بود. این اقدام از سال ۱۳۹۹ شروع شد و در سال ۱۴۰۰ نیز ادامه یافت.
• گام‌های ایران برای تغییر موازنه
رهبر معظم انقلاب همواره به دستگاه دیپلماسی متذکر می‌شدند که دیپلماسی و مذاکره بدون پشتوانه قدرت، تأمین‌کننده منافع ملی نخواهد بود. معظم‌له رفتار آمریکایی‌ها در مذاکرات را نیز در همین چارچوب تحلیل کرده‌اند. از جمله فرمودند که آن‌ها در هر مذاکره به پشتوانه قدرت سیاسی، تبلیغاتی و مالی خود تلاش می‌کنند هرگونه مقاومت در مقابل تحقق اهدافشان را ناکام بگذارند. با وجود مواضع صریح رهبر معظم انقلاب، در مذاکرات هسته‌ای دو دیدگاه از ابتدا وجود داشت. یک دیدگاه بر این اعتقاد بود که اگر دست ایران پر نباشد در مذاکرات نمی‌تواند حق خود را بستاند و منافع ملت ایران را تأمین کند. دیدگاه دیگر بر این باور بود که اعتمادسازی با تنش‌زدایی حلال مشکل است و موفقیت در مذاکرات را به دنبال خواهد داشت. دولت سیزدهم برخلاف دولت سلف خود که تنش‌زدایی با غرب را پیشه کرد، اما نتیجه‌ای نگرفت، با تأسی از تدابیر رهبری، رویکرد فعال‌سازی «سازوکار‌های بازتولید موازنه قدرت» را در اولویت خود قرارداد.
• ارزیابی اهرم‌های طرف‌هایغربی برای حفظ موازنه
آمریکا و اروپا برای اینکه در مذاکرات دست برتر داشته باشند، از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم جنگ روانی و شناختی گسترده‌ای را علیه ایران به راه اندخته‌اند. آن‌ها در ذیل این سیاست اقدامات زیادی را دنبال کرده‌اند که برخی از آن‌ها عبارتند از: استفاده از اهرم تحریم‌ها، استفاده از برنامه‌های خرابکارانه، بهره‌گیری از اهرم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی واهرم رسانه و جنگ روانی از جمله اقداماتی است که در این مدت دشمن از آن استفاده کرده است. در برابر حربه کشور‌های غربی، خنثی‌سازی و رفع تحریم‌هایکی از برنامه‌های جدی دولت سیزدهم پس از استقرار در پاستور بود. خنثی‌سازی تحریم‌ها برای دولت سیزدهم از اصالت و اولویت برخورداراست، در عین حال رفع تحریم‌ها نیز در این دولت نادیده گرفته نشده و جزو پیگیری‌های جدی آن می‌باشد. یکی از برنامه‌های دولت سیزدهم برای رفع تحریم‌ها، فشار به غربی‌ها برای تن دادن به تعهدات برجامی به همراه راستی‌آزمایی و تضمین‌های محکم است؛ لذا برای این منظور دولت برخلاف همه فضاسازی‌ها، ابتدا تیم کارشناسی قوی را تشکیل داد و سپس این تیم، پیش‌نویس شش دور مذاکرات وین در زمان ظریف را با دقت بررسی کرد و پیش‌نویس جدیدی ارائه کرد.
• بازی روانی با نتایج مذاکرات
پس از سفر انریکه مورا به تهران، تقریباً مسائل باقی مانده روی میز به حداقل خود رسیده است، حالاتوپ در زمین آمریکا بود و آن‌ها باید تصمیم نهایی را می‌گرفتند، در این بازه یک اتفاق تازه سایه روی مذاکرات انداخت! خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست تحریم‌ها یکی از آخرین مسائل باقی مانده روی میز است. در دوره ترامپ؛ سپاه در اقدامی عجیب از سوی آمریکایی‌ها در لیست sdn قرار گرفت. ورود یک نیروی نظامی و رسمی به این لیست اقدامی خطرناک از جانب آمریکایی‌ها بود، بایدن که ادعا می‌کرد مسیر ترامپ اشتباه بوده و باید به پایان برسد، به جای جبران اشتباهات جنگ افروزان قدیمی همچنان روی مسیر هموار شده آن‌ها حرکت می‌کند. این اتفاق باعث شد تا رابرت مالی اعلام کند که امکان مذاکره بر سر سپاه پاسداران وجود ندارد. عدم خروج سپاه پاسداران از لیست آمریکایی می‌تواند کلیت مذاکرات در هشت دور گذشته را بر هم بزند. واشنگتن تنها یک راه حل برای ادامه مسیر دارد. آن‌ها نه تنها باید تگ FTO را بردارند، بلکه باید تگ SDGT را نیز حذف کنند. در دورانی که بایدن می‌خواهد نیرو‌های خود را از منطقه خارج کرده و شعاع آن را تا اردن کم کند؛ نیاز به دادن امتیاز‌های بیشتر دارد. امنیت سرباز‌های تروریست‌های سنتکام به انتخاب بایدن بستگی دارد!

ارسال نظرات