این روزها با اوجگیری تنش و جنگ میان روسیه و اوکراین (که زمانی سومین قدرت اتمی دنیا به شمار میرفت) سؤالات فراوانی مطرح است که چرا ارتش این کشور بسیار بیشتر از آنچه تصور میشد، تاب حمله نظامی روسیه را نیاورد و فروپاشید؟
این روزها با اوجگیری تنش و جنگ میان روسیه و اوکراین (که زمانی سومین قدرت اتمی دنیا به شمار میرفت) سؤالات فراوانی مطرح است که چرا ارتش این کشور بسیار بیشتر از آنچه تصور میشد، تاب حمله نظامی روسیه را نیاورد و فروپاشید؟ در مورد حمله نظامی روسیه به اوکراین و تعهدات پذیرفتهشده در معاهده ۱۹۹۴ بوداپست میان اوکراین با روسیه، انگلیس و امریکا رابطه مستقیمی وجود دارد. حمله روسیه به اوکراین تحلیلها و اظهارنظرهای مختلفی از سوی سیاستمداران و رسانههای بینالمللی داخلی را در پی داشته است. آنچه در این میان درباره حمله روسیه به اوکراین مهم مینماید و جماعت موسوم به غرب باور تلاش میکنند واقعیتها را در قالب عملیات روانی- رسانهای پنهان کنند، موضوع این است که چرا روسیه توانسته بدون هیچ نگرانی و واهمه نظامی و بینالمللی به اوکراین حمله کند و کمترین دلمشغولی از باب هزینههای نظامی متقابل نداشته باشد. جریان غربباور از طرح چنین پرسشهایی و پاسخ به آن به شدت طفره میرود و همانطور که اشاره شد با فرافکنی و «فرعی کردن مسائل اصلی» تلاش میکند آنچه دلخواه خود است به افکار عمومی داخلی القا کند، به عنوان نمونه این جریان در هفت سالی که از جنگ خانمانسوز عربستان علیه مردم یمن میگذرد، کمترین واکنشی نسبت به مظلومیت و هزینههای جانی و اقتصادی که مردم این خطه میدهند نداشته است و اصل حمله عربستان به یمن را به دلیل آنکه ایالات متحده و کشورهای اروپایی حمایتکنندگان اصلی هستند، زیر سؤال نبرده است، اما در مقابل رسانههای مکتوب و مجازی وابسته به این جریان، به صورت متراکم تصاویر و فیلمهایی از پناهگاههای اوکراینی و زخمی شدن برخی نیروهای نظامی اوکراینی با هدف تهییج احساسات عمومی منتشر میکنند. این دوگانگی در برخورد شاید به دلیل آن است که در نگاه جریان وابسته به غرب، مسلمانان کشورهایی مثل یمن و سوریه و عراق در مقابل اروپاییها شهروند درجه دوم هستند!
عواقب نادیده گرفتن قدرت دفاعی و نظامی به هر روی باید توجه داشت موضوع اولویتدار در بحث جنگ روسیه و اوکراین پاسخ به این سؤال است که چرا جامعه اوکراین باید به راحتی حمله یک کشور دیگر به کشور خود را ملاحظه کند و حکومت خود را عاجز و ناتوان در مواجهه با آن ببینند و علت آن برمیگردد به تعهدات بینالمللی که اوکراین به واسطه اعتماد به غرب و به ویژه امریکاییها تن به آن داد و امروز پیامدهای امنیتی نظامی و سیاسی آن را میپردازد. بعد از جنگ جهانی دوم یک رویه حقوقی- سیاسی تبدیل به یک قانون شده است و آن اینکه کشوری نمیتواند قدرتمند و مستقل باشد به ویژه از نظر نظامی و دفاعی مگر آنکه امتیازاتی را به غرب داده باشد و تا پای معامله کردن امنیت و استقلال خود با غرب وارد معامله شود که نمونه آن عراق زمان صدام حسین و لیبی زمان معمر قدافی است. نمونه مبرهن دیگری که میتوان نام برد کشور اوکراین است که بعد از استقلال از شوروی حاضر به پذیرش تعهدات دفاعی و نظامی شد؛ تعهداتی که بر اساس تئوریهای دستساز و ملتمسانه مانند «دنیای امروز، دنیای گفتوگوهاست، نه موشکها» صورت گرفت. چهار ماه پس از فروپاشی شوروی، اوکراین رسماً استقلال خود را اعلام کرد، این در شرایطی بود که بسیاری از صنایع سنگین نظامی و تجاری شوروی، نزدیک ۲ هزار کلاهک هستهای و تعداد زیادی از بمبافکنهای استراتژیک ارتش سرخ در خاک اوکراین باقی ماندند. باقی ماندن این حجم از ادوات جنگی به این دلیل بود که در دوران جنگ سرد و وجود اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین محل استقرار یکسوم از موشکهای اتمی بود و بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۷۰، اوکراین این حجم از سلاحهای هستهای و بهترین تجهیزات طراحی و ساخت سلاحهای هستهای را در اختیار داشت و سومین قدرت اتمی جهان به شمار میآمد که شامل ۱۳۰ موشک بالستیک قارهپیما با برد بین ۵ تا ۱۰ هزار کیلومتر بود که هر موشک دارای ۱۰ کلاهک هستهای بود که تاکنون در سطح موشکهای بالستیک بینظیر است. در مجموع هزارو ۷۰۰ کلاهک هستهای در خاک اوکراین وجود داشت. علاوه بر این، اوکراین دارای ۳۳ بمبافکن دورپرواز بود.
تعهدات سنگین اوکراین و تعهدات بیمبنای انگلیس و امریکا سه سال بعد اوکراین با امضای معاهده «بوداپست» به همراه امریکا، انگلیس و روسیه متعهد شد تمامی سلاحهای هستهای خود را تحویل دهد و در مقابل امریکا و انگلیس متعهد شدند از امنیت و تمامیت ارضی اوکراین در مقابل هرگونه تجاوز خارجی حمایت کنند. بر اساس مفاد معاهده بوداپست، اوکراین تمام مفاد تعهدات را اجرایی کرد، اما به دلیل تحویل ادوات و آلات جنگی خود همواره یک کشور آسیبپذیر به شمار میآمد. امریکا و انگلیس و سایر کشورهای غربی برای اجرای تعهدات خود مندرج در معاهده بوداپست تنها به وضع تحریمها علیه روسیه روی آوردهاند که مشخص نیست تا چه میزان قدرت اثرگذاری دارند یا در نمونهای دیگر جو بایدن، رئیسجمهور امریکا از کشورهای هممرز خواسته است پناهندگان اوکراینی را به کشور خود راه دهند و آنها در صورت تمایل میتوانند به کشور امریکا پناهنده شوند! سفیر اوکراین در انگلیس اخیراً در سخنانی قابل تأمل از تجربه تلخ اعتماد مقامات کشور خود به غرب و تعطیلی زرادخانه هستهای کشورش سخن به میان میآورد؛ سخنانی که شباهت فراوانی با رویارویی امریکا و اروپا با برخی کشورهای مستقل نظیر ایران دارد. وی در بخشی از سخنان خود بیان میکند: «ما دو برابر کل فرانسه، بریتانیا و چین زرداخانه هستهای داشتیم. حالا ما آن را در ازای وعده دریافت کمک واگذار کردهایم و نه تنها کمکی از هیچ یک به ما نرسید بلکه یکی از کسانی که با ما توافقنامه امضا کرده بود (روسیه) حالا ما را تهدید میکند. این درس بزرگی برای ماست و همچنین درس بزرگی برای ملتهای در آستانه هستهای مانند کرهشمالی و ایران است که تلاش میکنند از خود دفاع و سپر هستهای خود را تقویت کنند.» وی در ادامه میگوید: «اروپاییها و غربیها تلاش میکنند به آنان بگویند: شماها! این کار را نکنید. بیایید توان هستهای خود را کنار بگذارید. خود را غیرهستهای کنید و در ازای آن، ما از شما دفاع و محافظت و توافقنامهای را امضا خواهیم کرد.» در نمونهای دیگر میتوان به اظهارات «یوری کاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب «اوکراین و خلع سلاح هستهای» اشاره کرد که در بخشی از آن تأکید میکند: «همه ما (اوکراینیها) فریب خوردیم و به آن معاهده دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هستهای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانهای و تبلیغاتی انجام شد، اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابیها کاملاً اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بینالمللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکهتکه شدن و غرق شدن در بحرانهای گوناگون پیش میرود.» جالب این است که هفته قبل و با جدیتر شدن حمله روسیه به اوکراین زلنسکی، رئیسجمهور این کشور در کنفرانس امنیتی مونیخ گفت: «من پیشنهاد برگزاری رایزنیها در چارچوب تفاهمنامه بوداپست برای تأمین امنیت اوکراین را دارم و وزیر امور خارجه اوکراین مأمور سازماندهی این رایزنی شده است. اگر رایزنیها در چارچوب تفاهمنامه بوداپست بار دیگر برگزار نشود یا نتایج آن منجر به تأمین امنیت اوکراین نشود، کییف حق دارد اعلام کند این تفاهمنامه معتبر نیست و بسته تصمیمهای گرفته شده در سال ۱۹۹۴ زیر سؤال میرود.» سخنانی که پشیمانی مقامات سیاسی این کشور از پذیرش تعهدات بوداپست را نشان میداد.
پیامدهای وامداربودن استقلال و امنیت یک کشور به رغم آنکه حفظ زرادخانه هستهای برای اوکراین اندکی دشوار بود، اما باید پذیرفت نگه داشتن حتی کمترین سطح از چنین تکنولوژی و ظرفیتی قدرت بازدارندگی را برای این کشور به همراه میآورد که نه تنها کریمه و دونباس از خاک این کشور جدا نشوند بلکه روسیه نتواند با حمله چندروزه کییف، پایتخت این کشور را نیز تصرف کند و به راحتی تمامیت ارضی و امنیت آنها را به خطر بیندازد. پذیرش تعهدات حقوقی و نظامی در عرصه بینالملل که ترجمانی دیگر از «دنیای امروز، دنیای گفتوگوهاست، نه موشکها» است، نه تنها به معنای پایان دادن به مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست بلکه همانطور که تجربیات تلخ کشورهای عراق، لیبی و اوکراین اثبات کرده است، میتواند در چشم بههمزدنی امنیت و جان ساکنان آن سرزمین را نیز به خطر بیندازد.
ارسال نظرات