دوشنبه ؛ 26 شهريور 1403
23 بهمن 1400 - 10:49

وضعیت اقتصادی طبقات مختلف درآمدی در دولت‌های پس از انقلاب

هر گاه رشد اقتصادی، بیشتر به خاطر فروش نفت یا بخش‌های با ارزش افزوده‌ی بالا و اشتغال پایین اتفاق افتاد، سودش بیشتر به جیب ثروتمندان می‌رود و هر گاه بیشتر به خاطر تولیدات غیر نفتی و بخش‌های با اشتغال بالا بود، سودش عاید عموم مردم –خصوصاً طبقات پایین درآمدی- می‌شود.
نویسنده :
امیرحسین طالقانی
کد خبر : 11055

پایگاه رهنما:

شاید وقتی آمارها، رشد اقتصادی را نشان می‌دهند برخی خوشحال باشند و تصور کنند که همه‌ی مردم به یک اندازه از آن رشد، بهره‌مند خواهند شد. مثلاً نرخ رشد اقتصادی شش ماهه‌ی نخست سال جاری برابر با ۵.۹ درصد است و نرخ رشد اقتصادی بدون نفت در همین بازه‌ی زمانی نیز برابر با ۴.۱ درصد. اما آیا وقتی با اقشار مختلف صحبت می‌کنیم، همه همین تصور را دارند و تایید می‌کنند که وضع کسب‌و‌کارشان در شش ماه نخست سال جاری مقداری بهتر شده است؟! می‌دانیم که چنین نیست! چرا؟! پاسخ این است که وقتی رشد اقتصادی داریم، الزاماً این رشد به طور مساوی میان مشاغل مختلف و همین‌طور میان دهک‌های درآمدی مختلف، تقسیم نمی‌شود و افراد مختلف، بهره‌های متفاوتی از رشد اقتصادی می‌برند. اما چه عامل‌هایی باعث می‌شود که مثلاً دهک‌های فقیر، از رشد اقتصادی بیشتر بهره ببرند و چه سیاست‌هایی ممکن است باعث بشوند تا رشد اقتصادی، بیشترین سود را عاید ثروتمندان کند؟!

• اصل اساسی
برای پاسخ به پرسش بالا، لازم است ابتدا یک نکته‌ی مهم را بدانیم و سپس به سراغ آمار‌ها برویم. اصل کلی این است که هر گاه رشد اقتصادی، بیشتر به خاطر فروش نفت (چه افزایش مقدار صادرات و چه افزایش میزان مصرف) یا بخش‌های با ارزش افزوده‌ی بالا و اشتغال پایین اتفاق افتاد، سودش بیشتر به جیب ثروتمندان می‌رود و هر گاه بیشتر به خاطر تولیدات غیر نفتی و بخش‌های با اشتغال بالا بود، سودش عاید عموم مردم –خصوصاً طبقات پایین درآمدی- می‌شود. دکتر جواد صالحی اصفهانی –دانش‌آموخته‌ی اقتصاد دانشگاه هاروارد و استادتمام اقتصاد دانشگاه ویرجینیا تک- در محاسباتی، برندگان و بازندگان رشد اقتصادی در دولت‌های مختلف پس از انقلاب را محاسبه کرده است. البته با توجه به اینکه محاسبات، مبتنی به آمار‌های هزینه و درآمد خانوار است و این آمار‌ها نیز از سال ۱۳۶۲ به بعد موجود است، در بررسی دولت جنگ، از این سال تا ۱۳۶۶ بررسی شده است.

• سازندگی و اصلاحات
محاسبات نشان می‌دهند که اگر چه در دوران جنگ، به دلیل شرایط نامناسب جنگی، رشد اقتصادی منفی بوده، اما به دلیل سیاست‌های توزیعی مناسب جنگ (مثل کوپن و جیره‌بندی و ...)، فقرا از این رشد اقتصادی منفی کمتر آسیب دیدند، تا ثروتمندان. در دولت هاشمی رفسنجانی، اما ورق برگشت و توزیع رشد اقتصادی، متفاوت شد. در این دوره، رشد اقتصادی برای دهک دهم (ثروتمندترین)، برابر با ۱.۸ درصد بود، ولی مثلاً دهک سوم (که کمترین بهره از رشد اقتصادی این دوره را برد)، درآمدش تقریباً ۰.۵ درصد رشد کرد. همچنین دهک دوم نیز با ۱ درصد رشد و دهک اول با ۱.۲ درصد رشد مواجه بود. بدیهی است که سیاست‌های لیبرال و تکیه‌ی بیش از حد به بازار آزاد، در کنار این اعتقاد که شاید لازم است برخی زیر چرخ‌های توسعه له شوند، چنین مشکلی را پدید آورد. در ادامه، دولت اصلاحات سعی کرد موضع سوسیال‌دموکرات‌تری نسبت به دولت هاشمی رفسنجانی اتخاذ کند و برخی وزرایش، افرادی بودند که به سیاست‌های لیبرال هاشمی رفسنجانی منتقد بودند. در این دوره، اگر چه وضع دهک‌های ۵ تا ۱۰ درآمدی مشابه هم بود و همه از رشد اقتصادی، تقریباً به‌طور مشابه بهره می‌بردند، اما دهک‌های دوم و سوم همچنان کمترین بهره را از رشد اقتصادی داشتند.

• بهبود توزیع
در سال‌های مربوط به دولت‌های نهم و دهم، سیاست‌ها به نفع فقرا تغییر کرد. یکی از این سیاست‌ها، اعطای یارانه‌های نقدی بود. البته اگر دولت بخشی از درآمد حاصل از هدفمندی یارانه‌ها را صرف ایجاد اشتغال می‌کرد و بخشی از آن را به صورت نقدی به مردم می‌داد، بهتر بود. چون هم مجموع رشد اقتصادی افت نمی‌کرد و هم با اشتغالی که ایجاد می‌شد، نیاز مردم به یارانه نیز کمتر می‌شد. به هر حال، اما سیاست‌هایی مانند مسکن مهر و هدفمندی یارانه‌ها، توزیع درآمد را به‌طور کامل به نفع فقرا تغییر داد؛ به گونه‌ای که مثلاً بهره‌مندی دهک اول درآمدی از رشد اقتصادی برابر با ۲ درصد بود، اما دهک دهم (ثروتمندترین دهک)، منفی ۳ درصد! در مجموع، محاسبات نشان می‌دهند که وضع نیمه‌ی کم‌درآمد جامعه در دولت‌های نهم و دهم بهتر شد و وضعیت اقتصادی نیمه‌ی پر درآمد جامعه، نسبت به گذشته‌ی خودشان بدتر شد. شاید می‌شد سیاست‌های آن زمان را با مقداری جرح و تعدیل، به بهترین سیاست‌های ایجاد رشد اقتصادی عدالت‌محور تبدیل کرد.

• بی‌عدالتی در دولت اعتدال
دکتر صالحی اصفهانی دوران دولت اعتدال را به دو بخش تقسیم می‌کند؛ یک بخش قبل از تشدید تحریم‌ها و خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۷ و دیگری پس از آن. پیش از سال ۲۰۱۷، اگر چه دهک دهم و ثروتمند، رشد ۴ درصدی را تجربه کردند، اما دهک اول (فقیرترین) تقریباً با رشد منفی ۲ درصد مواجه بودند. در دولت حسن روحانی (حتی پس از آنکه برجام امضا شد و پیش از آنکه آمریکا از برجام خارج شود)، وضع سه دهک کم درآمد جامعه بدتر از گذشته شد، دهک ۴ تا ۸، رشد زیر ۲ درصد را شاهد بودند و فقط ۲۰ درصد ثروتمند جامعه، رشد بین ۲ تا ۴ درصدی را شاهد بودند. پس از تشدید تحریم‌ها توسط ترامپ، اما با شوکی که به اقتصاد وارد شد، در مجموع رشد اقتصادی منفی شد و از این رشد منفی، بیشترین آسیب را دهک‌های ۴ م. تا ۸ م. دیدند! جالب آنکه با تشدید تحریم‌ها دهک دهم (ثرومندترین‌ها)، کمترین آسیب را دید.

ارسال نظرات