یکی از دستاوردهای پر افتخار و ماندگار حیات نظام سیاسی جمهوری اسلامی، تحقق «مردمسالاری» است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوران تازهای از مشارکت سیاسی با تکیه بر نقش مردم آغاز شد که برگزاری رفراندوم انتخاب نظام جمهوری اسلامی نخستین تجربه در این فرآیند نظامسازی مردمسالاری بود.
پایگاه رهنما:
یکی از دستاوردهای پر افتخار و ماندگار حیات نظام سیاسی جمهوری اسلامی، تحقق «مردمسالاری» است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوران تازهای از مشارکت سیاسی با تکیه بر نقش مردم آغاز شد که برگزاری رفراندوم انتخاب نظام جمهوری اسلامی نخستین تجربه در این فرآیند نظامسازی مردمسالاری بود. درخصوص دخالت عمومی افراد جامعه در تعیین سرنوشت جامعه خود، نظریات مختلفی از سوی اندیشمندان اسلامی مطرح شده است.
بطور کلی در زمینه ارزش آرای عمومی در نظام مردمسالاری دینی دو نظریه مطرح است:
نظریه اول معتقد است: درچارچوب موازین اسلامی، مشارکت عمومی و استناد به آرای اکثریت برای تعیین تمام موارد و مصادیق سیاسی، تکلیفی دینی است و به مشارکت در برخی موارد و نفی مشارکت در برخی دیگر منحصر نمیشود. بر اساس این نظریه درموارد متعدّدی انتخاب مستقیم به انتخاب با واسطه تبدیل میشود؛ نظیر انتخاب رهبری که به دلیل اهمیت بسیار بالای آن و تضمین انتخاب مطمئن، از انتخاب مستقیم توسط مردم به شکل انتخاب خبرگان توسط مردم و انتخاب رهبر توسط خبرگان درآمده یا نظیر انتخاب وزرا و بسیاری از هیاتهای انتخابی نظام در امور سیاسی مختلف که برای پرهیز از مراجعه زود به زود به آرای عمومی، که تقریباً محال است، به انتخاب نمایندگان مجلس یا هیات دولت یا وزیران که خود منتخب مجلساند، واگذار شده است. نکته مهم این است که بر اساس این نظریه، تمام مصادیق رفتار سیاسی در نظام مردمسالاری دینی، به نوعی مستند به مشارکت عمومی و مبتنی بر آرای عمومی است که از مصادیق بارز و مهم توسعه سیاسی به شمار میرود.
نظریه دوم معتقد است که استناد به آرای اکثریت در گستره مشارکت سیاسی عمومی در نظام حاکمیت اسلامی، محدود به پارهای از موارد و مصادیق رفتار سیاسی است و بخش وسیعی از موارد مزبور را در بر نمیگیرد. طبق این نظریه، دینشناسان و متخصصان در موارد بسیاری میتوانند به خوبی از عهده تشخیص رفتار سیاسی صحیح و در چارچوب موازین اسلامی برآیند و لذا، نیازی به استفاده مکرر از مشارکت عمومی در موارد مذکور نیست. این نظریه، مشارکت سیاسی عمومی را محدود به موارد کاملاً عرفی و عادی نظیر انتخاب نمایندگان مجلس میداند و فرض نمایندگان انتصابی در کنار نمایندگان انتخابی را نیز کاملاً موجه میداند و در مواردی، نقش و مشارکت عمومی را ضروری نمیداند که البته این نظر با قانون اساسی جمهوری اسلامی ناسازگار است.
• تعریف حضرت امام خمینی (ره) از مردمسالاری دینی
مراجعه به اندیشهها، آرا و سیره امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به وضوح نشان میدهد که ایشان مطرح کننده نظریه اول بوده و بر مشارکت تمام عیار مردم مسلمان در مصادیق رفتار سیاسی، تصریح و تأکید کردهاند. حضرت امام خمینی (ه) به عنوان معمار اصلی جمهوری اسلامی، تعریف خود را از مردمسالاری دینی بر اساس اسلام به عنوان دین حداکثر و دموکراسی به عنوان حداقل بنا کرده است.
ایشان در پاسخ به سؤالی درخصوص اینکه هدف مبارزه ملت ایران کسب آزادی است یا تحقق اسلام میفرماید: «هدف اسلام بود و البته اسلام در برگیرنده همه معانی است که به آن دموکراسی میگویند.» از مفهوم این سخن میتوان نتیجه گرفت که مردمسالاری دینی و تشکیل حکومت اسلامی در متن دین اسلام قرار دارد. بطور خلاصه میتوان «حق همگان برای شرکت در تصمیمگیری در مورد امور همگانی جامعه» را محصول نهایی نظریه مردم سالاری دانست. این حق شامل تصمیمگیری در «اصل انتخاب» و تشکیل یک نوع خاص از نظام سیاسی و «اعطای مشروعیت و قدرت به آن»، «وضع قوانین و مقررات دلخواه» و همچنین «انتخاب حاکمان و مجریان» میشود.
ارسال نظرات