چرا اوکراین برای روسیه تا این میزان اهمیت دارد که دهها هزار نیروی نظامی و به میزان هنگفتی تجهیزات را در مرزهای خود با اوکراین مستقر کرده است؟
نویسنده :
محمد حسن رحمانی
کد خبر : 11011
پایگاه رهنما:
پس از حدود یک ماه که مسکو پیشنهادات امنیتی خود را درباره وضعیت ثبات امنیتی به اروپا و آمریکا ارائه داد، روز چهارشنبه گذشته واشنگتن و ناتو پاسخهای خود را به بسته پیشنهادی روسیه ارائه دادند، اما این پاسخ تاکنون نتوانسته جوابی برای کاهش تنشها در شرق اروپا باشد.
هرچند پاسخ آمریکا هنوز علنی نشده، اما گفته میشود آمریکا در پاسخ خود درخواست اصلی روسیه را برای خودداری از پیوستن اوکراین به پیمان نظامی ناتو را رد کرده و تأکید دارد «مسیر جدی دیپلماتیک» پیش پای روسیه گذاشته است.
«سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه یک روز بعد از پاسخ آمریکا گفت: «من به جای کسانی که این پاسخ را نوشتهاند، شرمندهام.» اوگفت: «پاسخ ناتو به پیشنهادات روسیه در مورد تضمینهای امنیتی در مقایسه با پاسخ آمریکا که تقریباً یک مدل دیپلماتیک داشت، بسیار ایدئولوژیک است.»
وزیر خارجه روسیه درباره احتمال وقوع جنگ نیز گفت: «اگر جنگ به روسیه بستگی داشته باشد، جنگی رخ نخواهد داد، اما مسکو اجازه نخواهد داد منافع امنیتیاش نادیده گرفته شود و ما اجازه نمیدهیم که به منافع ما حمله شود.»
این سوال مطرح است که چرا اوکراین برای روسیه تا این میزان اهمیت دارد که دهها هزار نیروی نظامی و به میزان هنگفتی تجهیزات را در مرزهای خود با اوکراین مستقر کرده است و در عین حال که تاکید میکند حاضر به جنگ و ورود به خاک اوکراین نیست، آرایش کاملا جنگی به خود گرفته است.
علت این اهمیت را در موارد زیر میتو ان جستجو کرد:
الف.) روسیه در موضوع اوکراین نمیتواند عقب نشینی کند، چون هر گونه عقب نشینی به معنای عقب نشینی از تضمین و حفظ امنیت و بقاء روسیه خواهد بود.
ب.) از سال ۲۰۰۸ تاکنون استراتژی روسیه در اوکراین، دارای یک حداقل به عنوان کف و یک حداکثر به عنوان سقف بوده است. سقف استراتژی روسیه در اوکراین، برخورداری از یک حکومت متحد در اوکراین و کف استراتژی روسیه در اوکراین، جلوگیری از اقتدار و استقرار دائمی یک حکومت متحد غرب در اوکراین و پیوستن این کشور به ناتو بوده است.
ج.) از سال ۲۰۱۴ روسیه با جداسازی شبه جزیره کریمه و مناطق شرقی دونتسک و لوهانسک؛ توانسته است الزامات و مقدمات بنیادین جلوگیری از اقتدار حکومت وابسته به غرب را در اوکراین پیاده و انجام دهد و در این استراتژی هم تاکنون موفق بوده است.
د.) پرسش مهم این است که روسیه که نه در سال ۲۰۰۸ و نه در سال ۲۰۱۴ تا به حال وارد فاز جدید تهاجم به سیاست و استراتژی آمریکا و انگلیس نشده بود، چه برآورد و اطلاعاتی از وضعیت سیاسی، اقتصادی و نظامی حریف مستقیم خود یعنی آمریکا و انگلیس و ناتو در اروپا دارد که با وجود آنکه میداند اروپا و آمریکا کمر همت بسته اند با فشار مضاعف تحریمی پشت روسها را به خاک بخوابانند، وارد فاز جدید تهاجمی با غرب شده است.
بنابراین، مجموعه عواملی که باعث اتخاذ رویکرد تهاجمی روسیه شده، شامل مواردی از قبیل: عوامل زیراست:
۱ - وضعیت افتراق و شکاف سیاسی داخلی دولت بایدن به خصوص بعد از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و نیز خروج تدریجی از غرب آسیا که نه تنها حاکی از آماده نبودن آمریکا برای مقابله نظامی و قشون کشی گسترده است، بلکه در عین حال تضعیف روحی نظامیان آمریکا را تشدید کرده است.
۲- موضوع بسیار مهم دیگر نوع رویکرد و نقش تاثیر گذار چین است. چینیها بر خلاف گذشته که علاقهای برای ورود به مسائل بین المللی و مناقشه روسیه با غرب نداشتند، امروز به جهت احساس تهدید جدی مجبور هستند یا تسلیم شوند یا با روسیه اتحاد راهبردی ایجاد نمایند که با در نظر گرفتن ساختارهای سازمان امنیت دسته جمعی و سازمان همکاری شانگهای عملا یک بلوک نانوشته ایجاد شده است. این مولفه برای روسیه بسیار مهم است و نگرانیها روسیه و چین را توامان برطرف میکند. سفر آتی پوتین به چین به بهانه شرکت رییس جمهور روسیه در مراسم افتتاحییه المپیک زمستانی با هدف علنی ساختن بلوک متحد روسیه و چین برای مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا برنامه ریزی شده است.
۳- زمینه سازی روسیه از سال ۲۰۱۴ تا به حال برای تقویت وابستگی اروپا به گاز و سرمایه گذاری و بازار روسیه و آسیب پذیر بودن بیشتر اروپا در مقایسه با آمریکا و انگلیس.
۴-پوتین طی ۳۰ سال گذشته به خوبی دریافته که درِ غرب به روی روسیه باز نخواهد شد؛ لذا اگر ۳۰ سال گذشته را به ۳ دهه تقسیم کنیم در دهه اول تثبیت پوتین در داخل بود. دهه دوم تلاش برای عادی سازی با غرب و مناسبات مسالمت آمیز بود که در همین دهه تهاجم غرب بستری برای غربی شدن مناطق پیرامونی و گسترش اتحادیه اروپا و ناتو بود. دهه سوم که اوج بلوغ و تجربه کردن غرب در تمام ابعاد بود، موجب شد روسیه ضمن تقویت نگاه به شرق، روابط مهندسی شدهای با اروپا و ایجاد وابستگی منافع متقابل را خزنده ایجاد نماید تا جایی که امروز دل کندن اروپا از روسیه به سادگی ممکن نیست. در آستانه دهه چهارم، پوتین زمان زیادی برای حفظ تمامیت روسیه و بقاء حاکمیت ندارد و شرایط ایجاب میکند از فرصتها برای اقتدار روسیه استفاده نماید. در موضوع اوکراین، روسیه با نمایش اقتدار فرصت سازی کلیدی کرده است که نشان دهنده اوج بلوغ پوتین را میرساند.
۵- مناقشه جمهوری اسلامی ایران با غرب به خصوص آمریکا که موجب ایجاد خاکریز جدی در برابر توسعه طلبی و شکستن راهبرد آمریکا و متحدینش در منطقه شده است، خیال روسیه را از مرزهای جنوبی خود راحت کرده است؛ لذا تمام همت خود را متوجه مرزهای غربی با اروپا کرده است.
در کنار عوامل اشاره شده بالا، ضروری است از نظر روسیه برخی ملاحظات غیر قابل انکاری که وجود دارد، نادیده گرفته نشود:
الف) باید برای همیشه تکلیف جلوگیری از گسترش ناتو گرفته شود تا مجددا چند سال بعد ساز پیوستن این جمهوری یا آن جمهوری به ناتو مطرح نشود.
ب) بدون عقب نشینی غرب، روسیه چارهای جز ادامه خط مشی کنونی برای رسیدن به اهداف راهبردی خود ندارد. ضمن آنکه روسیه فرصت دیگری هم پیش رو ندارد. برای روسیه با آن ضرب العجل و اولتیماتوم و این حجم بسیج نیروی نظامی و آماده سازی افکار عمومی و شرایط مساعد بین المللی و منطقهای و این حجم هزینه اقتصادی و. دیگر به سادگی ممکن نیست و بلکه شاید محال باشد که از مواضع خود نسبت به اوکراین و پیوستنش به ناتو عقب نشینی کند.
ج) شرایط سنی پوتین و تیم اطلاعاتی، نظامی و فرماندهان ضد غرب که جانشینان آینده او هستند، به نحوی است که تهدیدات غرب را تجربه نکرده اند و حالا فرصتی برای کسب تجربه عملیاتی در میدان است. دستاورد این رویکرد تهاجمی روسیه احیای روحیه ملی در جوانان به خصوص نظامیان و نیروهای اطلاعاتی روسیه است که درس مهمی است تا بیاموزند که غرب دشمن غیر قابل اعتماد است
ارسال نظرات