میگویند هرچه امروز بکاریم فردا درو میکنیم؛ در عرصه فرهنگ و اجتماع هر قدمی که امروز برداشته میشود، تاثیرش در فرداهای نه چندان دور دیده میشود.
نویسنده :
حامد کرمانیزاده
کد خبر : 1091
پایگاه رهنما :
میگویند هرچه امروز بکاریم فردا درو میکنیم؛ در عرصه فرهنگ و اجتماع هر قدمی که امروز برداشته میشود، تاثیرش در فرداهای نه چندان دور دیده میشود. به طور خاصتر، هر کاری برای بنیانهای فکری و فرهنگی کودکان و نوجوانان امروز انجام شود، رد پای آن در شخصیت، منش و رفتار بزرگسالان فردای جامعه دیده خواهد شد و این، تعبیر همان روایت امام اول شیعیان و مولای متقیان است که قلب کودک را مانند زمین خالی و آماده توصیف میکند که هرچه در آن پاشیده شود، میپذیرد. بسیاری از صاحبنظران حوزه فرهنگی و علوم تربیتی، هم الهام گرفته از این روایت معصوم (ع) و هم با بررسیها و تحقیقات علمی به این نتیجه رسیدهاند که هر خوراک فکری و فرهنگی که امروز به کودک و نوجوان داده شود، در ضمیر آگاه و ناخودآگاهش رشد خواهد کرد و شخصیت فردای او را شکل میدهد، تا جایی که در سنین جوانی، تغییر باورها و رفتارهای او به مراتب سختتر و در مواردی، غیرممکن خواهد بود. حالا که شخصیت آینده افراد و در واقع یک ملت، در دوران کودکی و نوجوانی انها به راحتی شکل میگیرد، چه باید کرد که برنامههای فکری و فرهنگی امروز، در آینده نه چندان دور پشیمانی به بار نیاورد و بتوان سر را بالا گرفت و به خروجیهای خانواده و مدرسه و کانونهای فرهنگی هنری و امثال آن افتخار کرد؟ به تعبیر دیگر، چطور باید نسل آینده را در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی کلامی و ادبی از تهاجمهای همهجانبه دشمن مصون و ایمن کرد؟
از تبادل فرهنگی تا تهاجم فرهنگی
رهبر معظم انقلاب از حدود سه دهه قبل – مشخصا از اوایل دهه هفتاد – خطر تهاجم و شبیخون فرهنگی را به مردم و به ویژه مسئولان کشور گوشزد کردند و در اشارهای صریح، «تهاجم فرهنگی» را متفاوت از «تبادل فرهنگی» خواندند؛ بر اساس رهنمودهای ایشان، «در تبادل فرهنگی، هدف، بارورکردن فرهنگ ملی و کامل کردن آن است. اما در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشهکن کردن فرهنگ ملی و ازبین بردن آن است». در حالت تبادل، انسان حق انتخاب دارد و فرآوردههای فرهنگی طرف مقابل را متناسب با فرهنگ و ذائقه خودش انتخاب و رشد میکند، اما در تهاجم، بدون آنکه حق انتخابی در کار باشد، انسان را مانند یک بیمار میخوابانند و هر آنچه را که خودشان میخواهند مانند یک آمپول به او تزریق میکنند، به طوری که اثر مرگبار این آمپول بعدا معلوم میشود. حالا وقتی صحبت از فرهنگسازی برای کودکان و نوجوانان باشد، این مسئله حساستر و حیاتیتر میشود. همین امروز باید معلوم شود که کودک و نوجوان امروز و فعال اجتماعی فردای این کشور، در عرصه سیاست چه باورهایی دارد؟ درحوزه فرهنگ عمومی و اخلاق اجتماعی چه حال و هوایی دارد؟ در مسائل اقتصادی، چه باورها و ایدههایی دارد؟ و حتی در زمینه زبان و ادبیات، با چه چیزهای خو گرفته و چقدر از زبان و ادب ملی خود که بستر انتقال فرهنگ است، دفاع میکند و نسبت به آن احساس تعصب میکند؟ شاید مثلا حوزه ادبیات کودک و نوجوان از نظر خیلیها به عنوان یک اولویت دسته چندم در زمینه تربیت شناخته شود، اما جالب است که رهبر انقلاب دقیقا بیست سال پیش یعنی در اردیبهشت ۱۳۷۷ و در دیداری که با مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشتند، اهمیت این حوزه را یادآور شدند و با تاکید بر ضرورت تقویت قصهگویی و داستاننویسی و آفرینشهای هنری برای کودکان و نوجوانان، هدف نهایی این فعالیتها را یک چیز خواندند؛ ایشان تاکید کردند: «سعی کنید در این قصّهگویی و در این کار هنری، اولین چیزی که در کودک ایجاد میکنید، ایمان باشد؛ اگر این بچهها با ایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسب خواهند بود».
از امروز شروع کنیم؛ فردا دیر است.
اما برای باور کردن مزرعه دل کودکان و نوجوانان و برداشت محصولات مفید در فرهنگ، سیاست و اجتماع آینده چه باید کرد که کمتر انجام شده است؟
به اعتقاد بسیاری ازکارشناسان، زیرساختهای ایمنسازی نسل آینده در مقابل خطرات فرهنگی دشمن، امروز در مهدهای کودک، پیشدبستانی و مدرسه ایجاد میشود و قطعا برای تربیت ملی و دینی نسل فردا، نباید به دوران دبیرستان و دانشگاه دل خوش کرد. لازمه تربیت بنیادی و متعهدانه در مهد و دبستان هم بکارگیری مربیان و معلمانی تربیتشده و باورمند به مبانی و فرصتهای فرهنگ ایرانی اسلامی است که احساس دردمندی کنند. از طرف دیگر، رسانهها و ابزارهای جدید فرهنگی نباید رشتههای مدرسه و خانواده را پنبه کنند؛ کار رسانهای هنرمندانه و خارج از کلیشههای رایج، مسیر را برای تربیت آرمانی نسل فردا هموارتر میکند.
ارسال نظرات