خبرها از وین حاکی از پیشرفت در مذاکرات هستهای مستقیم ایران با گروه ۱+۴ شامل روسیه، بریتانیا، چین، فرانسه و آلمان و غیرمستقیم با هیئت امریکایی است که با میانجیگری این گروه انجام میشود.
پایگاه رهنما:
خبرها از وین حاکی از پیشرفت در مذاکرات هستهای مستقیم ایران با گروه ۱+۴ شامل روسیه، بریتانیا، چین، فرانسه و آلمان و غیرمستقیم با هیئت امریکایی است که با میانجیگری این گروه انجام میشود. با وجود این که امریکا و شرکای اروپایی در این گروه مدام با شکایت از کندی روند مذاکرات سعی داشتهاند به نوعی بر ایران فشار بیاورند، اما اعترافهای آنها نشان میدهد که مذاکرات روند مثبت و رو به جلویی داشته و پیشرفتهایی به دست آمده؛ چنان که ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه، از قرار گرفتن مذاکرات در مسیر مثبت گفته و ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز از پیشرفت اندک در مذاکرات و لزوم شتاب بیشتر گفت. شکی نیست این پیشرفت به هر اندازه که باشد باعث نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی است که مدام مخالفت صریح خود را با مذاکرات وین و احیای برجام و حتی اقدام به حمله یکجانبه نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران گفتهاند، اما به نظر میرسد گزینههای واقعی آنها بسیار کمتر از چیزی است که ادعایش را دارند و همین نکته است که این پرسش را مطرح کرده: آیا تهدیدهای رژیم اسرائیل قابل باور است؟
سرکشتر از قبل
سخنرانی نفتالی بنت نخستوزیر رژیم صهیونیستی در ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱ و شش روز قبل از شروع دور هفتم مذاکرات حکایت از این داشت که او قصد دارد برای مقابله با مذاکرات و نتیجه احتمالی آن سرکشتر از سلف خود بنیامین نتانیاهو باشد. او این سخنرانی را در دانشگاه رایشمن انجام داد و اعلام کرد در صورت بازگشت به توافق هستهای، خود را نسبت به این توافق متعهد نمیداند و مدعی شد ایران را «آسیبپذیرتر از آنچه خیلیها فکر میکنند» میداند. او گفت: «ما باید فاصلهمان را با دشمنانمان بیشتر کنیم... و تا جایی خود را تقویت کنیم که برتریمان غیرقابل انکار شود و هر کسی را از رویارویی با ما بازدارد. ما به سمت روزهای پیچیده پیش میرویم. شاید با برخی از نزدیکترین متحدان خود اختلاف نظر داشته باشیم. این اولین بار نخواهد بود، اما اشتباهی را که در زمان امضای قرارداد قبلی در سال ٢٠١٥ مرتکب شدیم، تکرار نخواهیم کرد.» این سخنرانی در آن زمان نوعی تهدید جو بایدن، رئیسجمهور امریکا، ارزیابی شد به این معنا که اگر دولت بایدن در وین به توافقی با ایران برسد، او و دولتش نه تنها خود را متعهد به آن نمیدانند، بلکه برخلاف بنیامین نتانیاهو بعد از امضای برجام در ۲۰۱۵، علیه برنامه ایران دست به اقدام نظامی خواهد زد. گفته میشود که نتانیاهو بعد از امضای توافق هستهای، طرحهای ارتش رژیم اسرائیل برای حمله به ایران را کنار گذاشت و بنت با این حرف خود میخواست بگوید که دیگر مثل او عمل نخواهد کرد و حتی در صورت امضای امریکا پای هر توافقی در آینده، دست به حمله خواهد زد. این تهدید او بعداً، چه از سوی خودش و چه از سوی دیگر مقامات کابینهاش تکرار شد چنان که بنی گانتس، وزیر دفاع، از آمادگی ارتش و به خصوص نیروی هوایی آن برای حمله به تأسیسات هستهای ایران گفت و یائیر لاپید، وزیر خارجه، نیز در ۲۵ دسامبر از لزوم وجود یک گزینه نظامی معتبر گفت و حتی تأکید داشت که «اسرائیل میتواند بدون اطلاع دولت بایدن این کار را انجام دهد و برای دفاع از امنیت خود نیاز به اجازه کسی ندارد.»
بلوف یا واقعیت
با وجود تمام لفاظیهای صریحی که مقامات ارشد رژیم اسرائیل برای استفاده از گزینه نظامی و حمله هوایی تأسیسات هستهای ایران داشتند، اما میزان باورپذیری این لفاظیها همواره مورد شک و تردید بوده تا جایی که تحلیلگران این پرسش را مطرح میکردند که آیا تهدیدهای رژیم اسرائیل علیه تأسیسات هستهای ایران یک «بلوف» است یا «تهدیدی معنادار». برای مثال، یونا جرمی باب ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱ در نشریه جروزالم پست تحلیلی تحت عنوان «بلوف را فراموش کنید، اسرائیل بعد از توافق با ایران حمله نخواهد کرد»، را منتشر کرد. او برای اثبات ادعای خود به نحوه واکنش رژیم اسرائیل در گذشته اشاره میکند و این که رژیم اسرائیل بعد از ۲۰۱۵ و امضای برجام، اقدامات خرابکارانه خود را در ایران متوقف کرد و حتی وقتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا، در می ۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شد، رژیم اسرائیل باز دست به چنان عملیاتهایی نزد و عملیاتهای آن علیه تأسیسات هستهای نطنز بعد این بود که ایران گامهای خود را از می ۲۰۱۹ برای رفع محدودیتهای برجام برداشته بود. او نتیجه میگیرد: «تمامی حملات مهم دیگر اسرائیل که گزارش شدهاند، همگی بعد از این اتفاق افتادند و در زمانی انجام شدند که هیچ توافق کارآمدی وجود نداشت و گسست آشکار بین ایران و آژانس به وجود آمده بود.» بنابر این، میتوان گفت که نحوه واکنش تلآویو به توافق هستهای در گذشته نشان میدهد که لفاظیهای بنت، لاپید و گانتس چیزی بیشتر از یک بلوف نیست و در صورت دستیابی به توافقی در وین، آنها نیز به نوعی مجبور به تمکین در برابر آن خواهند بود.
واقعیتهای موجود
وجه دیگر مسئله به واقعیتهای موجود و تفاوت این واقعیتها با وضعیتی قبل از ۲۰۱۵ است. به نظر میرسد رژیم صهیونیستی در این زمینه با دو مشکل اساسی روبهرو است که باعث میشود تهدیدهای آن باورپذیر نباشد. نخستین مشکل، به ایران و توانمندیهای آن مربوط میشود. هیچ ناظر تحلیلگری نیست که در تفاوت قابل توجه توانمندیهای فعلی ایران نسبت به قبل از توافق ۲۰۱۵ شک و تردید داشته باشد. سیلون سیپل، تحلیلگر لوموند دیپلماتیک، در مقاله خود به نام «پرونده هستهای ایران: انزوای اسرائیل» در اول دسامبر ۲۰۲۱ به اظهار نظر متخصصان اسرائیلی اشاره میکند و مینویسد: «متخصصان اسرائیلی بر پیشرف ایرانیها در دفاع هوایی تأکید دارند و توانایی حمله سایبری آنها را که اگرچه در حد اسرائیلیها نیست، تعجبآور ارزیابی میکنند (تهران اخیراً اسرائیل را با چند حمله هدفمند متوجه این موضوع کرد).» واکنش احتمالی متحدین ایران در منطقه مشکل دیگر رژیم اسرائیل است که سیپل به آن اشاره میکند به خصوص این که به نظر او، توانایی حزبالله در ساخت «موشکهای بسیار دقیق افزایش یافته است.» گذشته از این، تأثیر حملات هوایی رژیم اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران همواره مورد شک و تردید بوده چراکه گذشته نشان داده تمام حملات و خرابکاریها در برنامه هستهای ایران نتیجه معکوس داشته است. سیپل به نتیجهگیری آژانس امنیت ملی امریکا و فرماندهی سایبری این کشور اشاره میکند که معتقدند بهرغم ترور سردار قاسم سلیمانی، ترور محسن فخریزاده و حملات متعدد سایبری و متعارف به مراکز هستهای و نظامی ایران در طی سه سال گذشته و افزایش تحریمهای اقتصادی علیه ایران، «امریکاییها و به خصوص اسرائیلیها تنها میتوانند مشاهده کنند که... ظرفیت هستهای نظامی ایران افزایشی چشمگیر یافته است. به عبارت دیگر نتیجهای معکوس هدف مورد نظر برای تمام این کارها.»
در مورد امریکا نیز باید گفت که شرایط دولت امریکا نسبت به ۲۰۱۵ تغییر قابل توجهی دارد و همین نیز باعث شده تا به نظر تحلیلگران، محدودیتهایی برای گزینههای واقعی رژیم اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران ایجاد کند. سیپل در این مورد به نگرانی رهبران تلآویو اشاره میکند که مشکلات فعلی آنها با واشنگتن فراتر از مسئله ایران و برنامه هستهای آن باشد چراکه امریکا به دنبال تعهدزدایی در قبال خاورمیانه است و این منطقه از نظر واشنگتن، «به یک منطقه درجه دوم تبدیل شده و میخواهد به مسائل اساسیتری رو آورد که اولین آنها رابطه امریکا با چین است.» بنابراین، هرگونه اقدام یکجانبه اسرائیلیها علیه ایران از نگاه واشنگتن ایجاد مزاحمت در این راهبرد واشنگتن تلقی میشود. گذشته از این، باید توجه داشت که واشنگتن حتی در شرایط فعلی نیز دردسرهایی بابت اقدامات رژیم اسرائیل دارد و تنها محدود به شهرکسازیها و دیگر اقدامات غیرقانونی این رژیم نمیشود بلکه اقداماتی نظیر پرونده پگاسوس خشم واشنگتن را به دنبال داشت تا جایی که امریکا تصمیم گرفت شرکت سازنده این بدافزار به نام شرکت نظارت سایبری اسرائیل (NSO) و یک شرکت دیگر اسرائیلی به نام کاندیرو (Candiru) را در فهرست سیاه تحریمهای خود قرار دهد. به این ترتیب، رژیم اسرائیل در مورد حمله به تأسیسات هستهای ایران نه تنها مطمئن از تأثیرگذاری آن نیست بلکه نگران واکنشهای احتمالی امریکا به آن خواهد بود و این مسائل باعث میشود تا تهدیدهای آن نتواند باورپذیر باشد و کسی این تهدیدها را جدی تلقی نمیکند.
ارسال نظرات