18 دی 1400 - 13:11

حاج‌قاسم مصداق یک شیعه واقعی بود

ناصر کاوه از رزمندگان دفاع مقدس پس از شهادت سپهبد سلیمانی جزو اولین نفراتی بود که فعالیت‌های فرهنگی‌اش را تشدید و کتابی درباره ایشان منتشر کرد. کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» در روز چهلم شهید سلیمانی میان مردم توزیع شد و در فضای مجازی در مدت کوتاهی حدود یک میلیون خواننده پیدا کرد.
کد خبر : 10667

پایگاه رهنما:

ناصر کاوه از رزمندگان دفاع مقدس پس از شهادت سپهبد سلیمانی جزو اولین نفراتی بود که فعالیت‌های فرهنگی‌اش را تشدید و کتابی درباره ایشان منتشر کرد. کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» در روز چهلم شهید سلیمانی میان مردم توزیع شد و در فضای مجازی در مدت کوتاهی حدود یک میلیون خواننده پیدا کرد. کاوه برادر شهید کاظم کاوه از شهدای عملیات بدر است و دغدغه‌های زیادی در زمینه‌های فرهنگی دارد. کاوه در گفتگو با «جوان» از جاذبه‌های شخصیتی شهید سلیمانی می‌گوید.

ایده کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» از کجا به ذهنتان رسید؟
من یکی دو بار حاج قاسم را در برنامه‌های مختلف دیده و در صحبت با ایشان گفته بودم اگر امکان دارد زندگینامه و شرح نبرد‌ها و کارهایتان را بنویسید و بازگو کنید. من از سال‌ها پیش در فضای مجازی در رابطه با خاطرات شهدا مشغول کار هستم و خاطرات سردار سلیمانی را هم از مدافعان حرم و رزمندگان دفاع مقدس می‌شنیدم و در اینترنت می‌گذاشتم. به همین دلیل از قبل شهادت حاج قاسم اطلاعات خوبی درباره‌شان داشتم، منش سیاسی ایشان را دنبال می‌کردم و پیگیر فعالیت‌های سیاسی و دیپلماسی شهید سلیمانی بودم. اطلاعات زیادی را از منابع مختلف جمع می‌کردم و شناخت خوبی از حاج قاسم داشتم. زمانی که سردار سلیمانی شهید شد کمتر از ۲۰ روز پس از شهادت‌شان ما کار کتاب را انجام دادیم و قبل از چهلم حاج قاسم که با ۲۲ بهمن مصادف می‌شد آن را منتشر کردیم. جمعی از افراد را هم بانی گرفتیم و مثل یک نذر فرهنگی ۵ هزار جلد کتاب را چاپ و ۲۲ بهمن بین مردم به صورت رایگان توزیع کردیم. همزمان نسخه الکترونیک کتاب را هم در فضای مجازی گذاشتیم. معمولاً کسی چنین کاری را انجام نمی‌دهد، چون برای نویسندگان نفع مالی ندارد، ولی برای ما چنین چیزی مهم نبود و پول نمی‌خواستیم. حتی ما از جیبمان هم برای حاج قاسم خرج کردیم و کارمان نوعی نذر فرهنگی بود.

از کجا به ایده نام «من قاسم سلیمانی هستم» رسیدید و کتاب به چه موضوعاتی درباره ایشان می‌پردازد؟
من موضوعی را شنیده بودم که دقیق نمی‌دانم صحت دارد یا شایعه است. می‌گویند وزیر دفاع امریکا پای مانیتورش می‌نشیند جمله «من قاسم سلیمانی هستم و می‌توانم از این نزدیک‌تر باشم» را روی صفحه مانیتورش می‌بیند. این ماجرا برایم خیلی جذابیت داشت و من نام کتاب را از این جمله برداشتم. کتاب شامل چند بخش می‌شود. در یک بخش به طور خلاصه زندگینامه حاج قاسم را آوردیم، بعد یکسری خاطراتشان را که تا آن زمان منتشر نشده بود چاپ کردیم. تا یکی دو هفته بعد از شهادت ایشان کسی این خاطرات را نشنیده بود و برای مردم تازگی داشت. بعد روی دو متن در داخل کتاب خیلی کار کردیم که مطالب خوبی شد. بعد‌ها وصیتنامه ایشان را به صورت تصویری در ۴۰ روایت به انتهای کتاب اضافه کردیم. مردم به حاج قاسم علاقه‌مند بودند، ولی مطلب کامل و جامعی را پیدا نمی‌کردند و وقتی نسخه الکترونیک کتاب را منتشر کردیم این کتاب جزو اولین کتاب‌ها درباره شهید سلیمانی در فضای مجازی بود و نسخ الکترونیک کتاب بالای یک میلیون بازدید داشت. چون تنها منبع موجود و رایگان درباره حاج قاسم بود همه جا حتی وزارتخانه‌ها از روی این کتاب مسابقه برگزار می‌کردند. در روستا‌ها و شهر‌های مختلف این مسابقات برگزار می‌شد و به همین دلیل کتاب توسط افراد زیادی خوانده شد.

چه بازخورد‌هایی از کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» گرفتید؟
فکر می‌کنم در ایران کتابی مثل این کتاب مورد استقبال قرار نگرفته باشد. هر کس این کتاب را خوانده است مسابقه گذاشته یا در مسابقه شرکت کرده است. به نوعی این کتاب استارت اولیه برای چاپ کتاب‌های دیگر درباره حاج قاسم را زد. همین الان هم چندین دانشگاه و وزارتخانه به من زنگ زدند و اجازه خواستند از این کتاب برای فعالیت‌های فرهنگی‌شان استفاده کنند. جریان خوانش کتاب هنوز هم ادامه دارد. امروز یک کار جدید برای حاج قاسم کردیم و نامه‌ای را که ایشان به دخترشان نوشته به صورت یک نریشن منتشر کردیم که کار خوبی هم شد. این فایل صوتی را تا الان چند هزار نفر دیده‌اند و بازخورد خوبی داشته است.

کتاب دیگری هم در رابطه با حاج قاسم دارید؟
کتاب جدیدی کار کرد‌یم، اما اسم حاج قاسم را در کتاب نزدیم. اسم کتاب «خاطرات دردناک» است و شامل دو قسمت می‌شود. می‌گویند اگر می‌خواهید نوری را معرفی کنید باید ضد و مخالفش را هم معرفی کنید. ما در قسمت اول به معرفی داعش و جنایت‌هایش پرداخته‌ایم و بعد به حاج قاسم رسیده و گفته‌ایم اگر این سردار ایرانی نبود تروریست‌ها سراغ ایران هم می‌آمدند. ارزش کار حاج قاسم اینجا بیشتر مشخص می‌شود.

آن زمان که حاج قاسم را می‌دیدید و بحث انتشار خاطرات را مطرح کردید واکنش ایشان چه بود؟
اینطوری برداشت نکنید که من خیلی با حاج قاسم رفیق بودم. من حاج قاسم را یکی، دو بار در برنامه‌های مختلف دیده بودم. وقتی این حرف را با ایشان مطرح کردم حاجی ایده انجام چنین کاری را دوست داشت ولی آنقدر کار داشت و زمانش کم بود که می‌گفت به بچه‌ها می‌گویم این کار‌ها را انجام دهند. سر ایشان خیلی شلوغ و دائم در سفر و کار بود. با وجود این باز خودشان هم کار‌های فرهنگی کرده‌اند. دست به قلم‌شان خوب بود و نامه‌ای که به دخترشان نوشته خیلی تاثیرگذار است. یا دستنوشته‌هایی که الان چاپ شده منبع خیلی خوبی است، اما به نظرم کافی نیست. کسانی که اطراف حاج قاسم بودند باید دائم از ایشان فیلم و صوت می‌گرفتند یا افرادی مثل راوی‌های زمان جنگ از حالات و کار‌های ایشان می‌نوشتند. مثلاً وقتی به نبرد آمرلی می‌رسیم اگر کسی اقدامات حاج قاسم را از کنار ایشان بگوید خیلی تأثیرگذار است تا اینکه کسی بخواهد از بیرون روایت کند. در مورد کار‌های دیگر ایشان هم همینطور است. نبرد حلب هم به همین شکل است و اگر کسی این‌ها را از نزدیک روایت کند تأثیرگذاری‌اش دو برابر می‌شود. هر کدام از این نبرد‌ها مثل یک فیلم سینمایی است و باید آدم‌های مطلعی بیایند و روی این مقاطع از زندگی سردار سلیمانی کار کنند.

می‌توان گفت یکی از حسرت‌های به‌جا مانده این است که کمتر از حاج قاسم فیلم، صوت و نوشته داریم؟
بله، باید کسی بود که پاپیچ سردار سلیمانی می‌شد و با ایشان می‌رفت و فیلم و صوت می‌گرفت و می‌نوشت. این‌ها برای ما میراث است و ما الان از حاج قاسم میراث خیلی کمی داریم. گفتن روایت و خاطرات خیلی خوب است، اما ساختن مستند یا نشان دادن فیلم‌هایی از شهید سلیمانی تأثیرگذاری‌اش خیلی بیشتر می‌شد.

شما در خاطراتی که از شهید سلیمانی کار کرده‌اید بیشتر کدام مشخصه از ایشان برایتان جالب بوده است؟
من به عنوان کسی که چندین سال روی شخصیت و کار‌های حاج قاسم کار کرده‌ام به چند تعبیر زیبا از ایشان رسیده‌ام. اولین تعبیر اینکه حاج قاسم اباالفضل انقلاب ما بود. شما ببینید حضرت اباالفضل چگونه برای امام حسین (ع) جنگید و در نبرد آخر چگونه با ایثار تمام آمد و از خودش گذشت. حاج قاسم نیز برای رهبر فداکاری‌های زیادی کرده و اباالفضل انقلاب بود. در مورد تعبیر دوم شاید چند سال دیگر به این حرف‌هایم برسیم، ولی ما از الان پیش‌بینی‌اش می‌کنیم. امام حسین (ع) پس از ۶۰ سال با شهادتش مکتب اسلام را زنده و حاج قاسم نیز با شهادتش پس از ۴۰ سال خون تازه‌ای در رگ‌های انقلاب جاری کرد. اگر اوایل انقلاب خون شهید بهشتی و شهید رجایی انقلاب را بیمه کرد الان خون شهید سلیمانی این کار را انجام داد و بیمه‌کننده انقلاب بود. نکته دیگر اینکه شهید سلیمانی نمونه یک شیعه واقعی بود امام زمان ۳۱۳ فرمانده و یل مثل حاج قاسم می‌خواهد. این خیلی مهم است کسی را بشناسیم که الگوی ظهور و شیعه واقعی باشد. شهید سلیمانی جمع اضداد بود. در میدان نبرد غرش و دلاوری می‌کرد و با ضعیفان در نهایت مهربانی و عطوفت بود. در نظر بگیرید ایشان مقابل داعشی که صغیر و کبیر را سر می‌برید با آسودگی روی خاکریز راه می‌رود و با این کار دشمن را تحقیر می‌کند. نظامی‌ها منظور این راه رفتن روی خاکریز را می‌فهمند. ایشان کنار این کارهایش می‌گوید برای آهو‌های منطقه در برف علوفه بگذارید و من به دعای حیوانات هم نیازمندم. این رقت در کنار شجاعت خیلی زیبایی دارد. مهربانی و شجاعت حاج قاسم بخش مهمی از شخصیت ایشان را شامل می‌شود. شهید سلیمانی همانطور که جلوی امریکا می‌ایستاد در سیل دست نیازمندان و آسیب‌دیدگان را می‌گرفت و با خود می‌برد. وقتی گفته‌اند حاج قاسم یک مکتب است یعنی فراتر از الگوست. حضرت آقا برای هیچ‌کس لفظ مکتب را نگفته‌اند، ولی برای حاج قاسم واژه مکتب را به کار بردند. شهید سلیمانی از الگو بالاتر است و مثل جریانی می‌ماند که راه افتاده است. ایشان از زمانی که یک نیروی ساده بود تا سال‌های حضور در دفاع مقدس و پس از آن نبرد با ضدانقلاب در جنوب کرمان و حضور در افغانستان و نیروی قدس این جریان را ادامه داده و همواره در محور ولایت و مردمداری حرکت کرده است.

کنار تمام این موارد باید جاذبه‌های شخصیتی ایشان برای جوانان را نیز اضافه کرد؟
بله، حاج قاسم خط‌کشی نمی‌کرد و می‌گفت این خط‌ها را نکشید، چون انقلاب شکست می‌خورد و کم می‌شویم. می‌گفت آن دختر بی‌حجاب هم دختر من و شماست و نباید طردش کنیم. جذابیت‌های شخصیتی حاج قاسم خیلی زیاد بود. شهید بهشتی می‌گفت ما باید جاذبه‌ای در حد نهایت داشته باشیم و دافعه‌ای در حد ضرورت. حاج قاسم این حرف را به خوبی اجرا کرده بود. جذب حداکثری و دفع حداقلی. حاج قاسم را همه دوست داشتند و برای کشورش یک قهرمان بود. سردار سلیمانی شخصیتی چند بُعدی داشت و مردم به همین خاطر دوستش داشتند. حاج قاسم اصلاً در بند گرفتن حق مأموریت نبود و حتی از جان و مالش هم می‌گذشت. حاج قاسم هیچ‌گاه به دنیا آلوده نشد. شهید سلیمانی درد امت، درد اسلام و درد انسانیت داشت.

ناصر کاوه از رزمندگان دفاع مقدس پس از شهادت سپهبد سلیمانی جزو اولین نفراتی بود که فعالیت‌های فرهنگی‌اش را تشدید و کتابی درباره ایشان منتشر کرد. کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» در روز چهلم شهید سلیمانی میان مردم توزیع شد و در فضای مجازی در مدت کوتاهی حدود یک میلیون خواننده پیدا کرد. کاوه برادر شهید کاظم کاوه از شهدای عملیات بدر است و دغدغه‌های زیادی در زمینه‌های فرهنگی دارد. کاوه در گفتگو با «جوان» از جاذبه‌های شخصیتی شهید سلیمانی می‌گوید.

ایده کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» از کجا به ذهنتان رسید؟
من یکی دو بار حاج قاسم را در برنامه‌های مختلف دیده و در صحبت با ایشان گفته بودم اگر امکان دارد زندگینامه و شرح نبرد‌ها و کارهایتان را بنویسید و بازگو کنید. من از سال‌ها پیش در فضای مجازی در رابطه با خاطرات شهدا مشغول کار هستم و خاطرات سردار سلیمانی را هم از مدافعان حرم و رزمندگان دفاع مقدس می‌شنیدم و در اینترنت می‌گذاشتم. به همین دلیل از قبل شهادت حاج قاسم اطلاعات خوبی درباره‌شان داشتم، منش سیاسی ایشان را دنبال می‌کردم و پیگیر فعالیت‌های سیاسی و دیپلماسی شهید سلیمانی بودم. اطلاعات زیادی را از منابع مختلف جمع می‌کردم و شناخت خوبی از حاج قاسم داشتم. زمانی که سردار سلیمانی شهید شد کمتر از ۲۰ روز پس از شهادت‌شان ما کار کتاب را انجام دادیم و قبل از چهلم حاج قاسم که با ۲۲ بهمن مصادف می‌شد آن را منتشر کردیم. جمعی از افراد را هم بانی گرفتیم و مثل یک نذر فرهنگی ۵ هزار جلد کتاب را چاپ و ۲۲ بهمن بین مردم به صورت رایگان توزیع کردیم. همزمان نسخه الکترونیک کتاب را هم در فضای مجازی گذاشتیم. معمولاً کسی چنین کاری را انجام نمی‌دهد، چون برای نویسندگان نفع مالی ندارد، ولی برای ما چنین چیزی مهم نبود و پول نمی‌خواستیم. حتی ما از جیبمان هم برای حاج قاسم خرج کردیم و کارمان نوعی نذر فرهنگی بود.

از کجا به ایده نام «من قاسم سلیمانی هستم» رسیدید و کتاب به چه موضوعاتی درباره ایشان می‌پردازد؟
من موضوعی را شنیده بودم که دقیق نمی‌دانم صحت دارد یا شایعه است. می‌گویند وزیر دفاع امریکا پای مانیتورش می‌نشیند جمله «من قاسم سلیمانی هستم و می‌توانم از این نزدیک‌تر باشم» را روی صفحه مانیتورش می‌بیند. این ماجرا برایم خیلی جذابیت داشت و من نام کتاب را از این جمله برداشتم. کتاب شامل چند بخش می‌شود. در یک بخش به طور خلاصه زندگینامه حاج قاسم را آوردیم، بعد یکسری خاطراتشان را که تا آن زمان منتشر نشده بود چاپ کردیم. تا یکی دو هفته بعد از شهادت ایشان کسی این خاطرات را نشنیده بود و برای مردم تازگی داشت. بعد روی دو متن در داخل کتاب خیلی کار کردیم که مطالب خوبی شد. بعد‌ها وصیتنامه ایشان را به صورت تصویری در ۴۰ روایت به انتهای کتاب اضافه کردیم. مردم به حاج قاسم علاقه‌مند بودند، ولی مطلب کامل و جامعی را پیدا نمی‌کردند و وقتی نسخه الکترونیک کتاب را منتشر کردیم این کتاب جزو اولین کتاب‌ها درباره شهید سلیمانی در فضای مجازی بود و نسخ الکترونیک کتاب بالای یک میلیون بازدید داشت. چون تنها منبع موجود و رایگان درباره حاج قاسم بود همه جا حتی وزارتخانه‌ها از روی این کتاب مسابقه برگزار می‌کردند. در روستا‌ها و شهر‌های مختلف این مسابقات برگزار می‌شد و به همین دلیل کتاب توسط افراد زیادی خوانده شد.

چه بازخورد‌هایی از کتاب «من قاسم سلیمانی هستم» گرفتید؟
فکر می‌کنم در ایران کتابی مثل این کتاب مورد استقبال قرار نگرفته باشد. هر کس این کتاب را خوانده است مسابقه گذاشته یا در مسابقه شرکت کرده است. به نوعی این کتاب استارت اولیه برای چاپ کتاب‌های دیگر درباره حاج قاسم را زد. همین الان هم چندین دانشگاه و وزارتخانه به من زنگ زدند و اجازه خواستند از این کتاب برای فعالیت‌های فرهنگی‌شان استفاده کنند. جریان خوانش کتاب هنوز هم ادامه دارد. امروز یک کار جدید برای حاج قاسم کردیم و نامه‌ای را که ایشان به دخترشان نوشته به صورت یک نریشن منتشر کردیم که کار خوبی هم شد. این فایل صوتی را تا الان چند هزار نفر دیده‌اند و بازخورد خوبی داشته است.

کتاب دیگری هم در رابطه با حاج قاسم دارید؟
کتاب جدیدی کار کرد‌یم، اما اسم حاج قاسم را در کتاب نزدیم. اسم کتاب «خاطرات دردناک» است و شامل دو قسمت می‌شود. می‌گویند اگر می‌خواهید نوری را معرفی کنید باید ضد و مخالفش را هم معرفی کنید. ما در قسمت اول به معرفی داعش و جنایت‌هایش پرداخته‌ایم و بعد به حاج قاسم رسیده و گفته‌ایم اگر این سردار ایرانی نبود تروریست‌ها سراغ ایران هم می‌آمدند. ارزش کار حاج قاسم اینجا بیشتر مشخص می‌شود.

آن زمان که حاج قاسم را می‌دیدید و بحث انتشار خاطرات را مطرح کردید واکنش ایشان چه بود؟
اینطوری برداشت نکنید که من خیلی با حاج قاسم رفیق بودم. من حاج قاسم را یکی، دو بار در برنامه‌های مختلف دیده بودم. وقتی این حرف را با ایشان مطرح کردم حاجی ایده انجام چنین کاری را دوست داشت، ولی آنقدر کار داشت و زمانش کم بود که می‌گفت: به بچه‌ها می‌گویم این کار‌ها را انجام دهند. سر ایشان خیلی شلوغ و دائم در سفر و کار بود. با وجود این باز خودشان هم کار‌های فرهنگی کرده‌اند. دست به قلم‌شان خوب بود و نامه‌ای که به دخترشان نوشته خیلی تاثیرگذار است. یا دستنوشته‌هایی که الان چاپ شده منبع خیلی خوبی است، اما به نظرم کافی نیست. کسانی که اطراف حاج قاسم بودند باید دائم از ایشان فیلم و صوت می‌گرفتند یا افرادی مثل راوی‌های زمان جنگ از حالات و کار‌های ایشان می‌نوشتند. مثلاً وقتی به نبرد آمرلی می‌رسیم اگر کسی اقدامات حاج قاسم را از کنار ایشان بگوید خیلی تأثیرگذار است تا اینکه کسی بخواهد از بیرون روایت کند. در مورد کار‌های دیگر ایشان هم همینطور است. نبرد حلب هم به همین شکل است و اگر کسی این‌ها را از نزدیک روایت کند تأثیرگذاری‌اش دو برابر می‌شود. هر کدام از این نبرد‌ها مثل یک فیلم سینمایی است و باید آدم‌های مطلعی بیایند و روی این مقاطع از زندگی سردار سلیمانی کار کنند.

می‌توان گفت: یکی از حسرت‌های به‌جا مانده این است که کمتر از حاج قاسم فیلم، صوت و نوشته داریم؟
بله، باید کسی بود که پاپیچ سردار سلیمانی می‌شد و با ایشان می‌رفت و فیلم و صوت می‌گرفت و می‌نوشت. این‌ها برای ما میراث است و ما الان از حاج قاسم میراث خیلی کمی داریم. گفتن روایت و خاطرات خیلی خوب است، اما ساختن مستند یا نشان دادن فیلم‌هایی از شهید سلیمانی تأثیرگذاری‌اش خیلی بیشتر می‌شد.

شما در خاطراتی که از شهید سلیمانی کار کرده‌اید بیشتر کدام مشخصه از ایشان برایتان جالب بوده است؟
من به عنوان کسی که چندین سال روی شخصیت و کار‌های حاج قاسم کار کرده‌ام به چند تعبیر زیبا از ایشان رسیده‌ام. اولین تعبیر اینکه حاج قاسم اباالفضل انقلاب ما بود. شما ببینید حضرت اباالفضل چگونه برای امام حسین (ع) جنگید و در نبرد آخر چگونه با ایثار تمام آمد و از خودش گذشت. حاج قاسم نیز برای رهبر فداکاری‌های زیادی کرده و اباالفضل انقلاب بود. در مورد تعبیر دوم شاید چند سال دیگر به این حرف‌هایم برسیم، ولی ما از الان پیش‌بینی‌اش می‌کنیم. امام حسین (ع) پس از ۶۰ سال با شهادتش مکتب اسلام را زنده و حاج قاسم نیز با شهادتش پس از ۴۰ سال خون تازه‌ای در رگ‌های انقلاب جاری کرد. اگر اوایل انقلاب خون شهید بهشتی و شهید رجایی انقلاب را بیمه کرد الان خون شهید سلیمانی این کار را انجام داد و بیمه‌کننده انقلاب بود. نکته دیگر اینکه شهید سلیمانی نمونه یک شیعه واقعی بود امام زمان ۳۱۳ فرمانده و یل مثل حاج قاسم می‌خواهد. این خیلی مهم است کسی را بشناسیم که الگوی ظهور و شیعه واقعی باشد. شهید سلیمانی جمع اضداد بود. در میدان نبرد غرش و دلاوری می‌کرد و با ضعیفان در نهایت مهربانی و عطوفت بود. در نظر بگیرید ایشان مقابل داعشی که صغیر و کبیر را سر می‌برید با آسودگی روی خاکریز راه می‌رود و با این کار دشمن را تحقیر می‌کند. نظامی‌ها منظور این راه رفتن روی خاکریز را می‌فهمند. ایشان کنار این کارهایش می‌گوید برای آهو‌های منطقه در برف علوفه بگذارید و من به دعای حیوانات هم نیازمندم. این رقت در کنار شجاعت خیلی زیبایی دارد. مهربانی و شجاعت حاج قاسم بخش مهمی از شخصیت ایشان را شامل می‌شود. شهید سلیمانی همانطور که جلوی امریکا می‌ایستاد در سیل دست نیازمندان و آسیب‌دیدگان را می‌گرفت و با خود می‌برد. وقتی گفته‌اند حاج قاسم یک مکتب است یعنی فراتر از الگوست. حضرت آقا برای هیچ‌کس لفظ مکتب را نگفته‌اند، ولی برای حاج قاسم واژه مکتب را به کار بردند. شهید سلیمانی از الگو بالاتر است و مثل جریانی می‌ماند که راه افتاده است. ایشان از زمانی که یک نیروی ساده بود تا سال‌های حضور در دفاع مقدس و پس از آن نبرد با ضدانقلاب در جنوب کرمان و حضور در افغانستان و نیروی قدس این جریان را ادامه داده و همواره در محور ولایت و مردمداری حرکت کرده است.

کنار تمام این موارد باید جاذبه‌های شخصیتی ایشان برای جوانان را نیز اضافه کرد؟
بله، حاج قاسم خط‌کشی نمی‌کرد و می‌گفت: این خط‌ها را نکشید، چون انقلاب شکست می‌خورد و کم می‌شویم. می‌گفت: آن دختر بی‌حجاب هم دختر من و شماست و نباید طردش کنیم. جذابیت‌های شخصیتی حاج قاسم خیلی زیاد بود. شهید بهشتی می‌گفت: ما باید جاذبه‌ای در حد نهایت داشته باشیم و دافعه‌ای در حد ضرورت. حاج قاسم این حرف را به خوبی اجرا کرده بود. جذب حداکثری و دفع حداقلی. حاج قاسم را همه دوست داشتند و برای کشورش یک قهرمان بود. سردار سلیمانی شخصیتی چند بُعدی داشت و مردم به همین خاطر دوستش داشتند. حاج قاسم اصلاً در بند گرفتن حق مأموریت نبود و حتی از جان و مالش هم می‌گذشت. حاج قاسم هیچ‌گاه به دنیا آلوده نشد. شهید سلیمانی درد امت، درد اسلام و درد انسانیت داشت.

ارسال نظرات