29 آذر 1400 - 11:34

پرده جدید جنگ روایت‌ها

همه چیز با یک دروغ شروع می‌شود و در ادامه، با صدها دروغ و تحلیل‌ها و تفسیرهای نادرست دیگر، ‌نظام اسلامی مظلوم اما مقتدر، به رفتاری خشونت‌بار و سرکوب‌گرایانه، آن هم نسبت به یک زن سالخورده و منتقد ‌متهم می‌شود!
نویسنده :
یدالله جوانی
کد خبر : 10501

پایگاه رهنما:

 

همه چیز با یک دروغ شروع می‌شود و در ادامه، با صدها دروغ و تحلیل‌ها و تفسیرهای نادرست دیگر، ‌نظام اسلامی مظلوم اما مقتدر، به رفتاری خشونت‌بار و سرکوب‌گرایانه، آن هم نسبت به یک زن سالخورده و منتقد ‌متهم می‌شود!

این دروغ را فردی سالخورده با چهره‌ای آسیب دیده، به گونه‌ای بیان می‌کند که در نگاه اول،‌کمتر کسی در صحت روایت او دچار شک و تردید می‌شود. همین امر موجب می‌شود تا بر اساس این روایت دروغ، یک جنگ روانی تمام‌عیار از سوی شبکه‌های ماهواره‌ای،‌ شبکه‌های اجتماعی و برخی عناصر داخلی علیه جمهوری اسلامی پدید آید. دلیل اصلی پرداختن به این موضوع در یادداشت حاضر، آن است که دشمنان جمهوری اسلامی و ملت ایران،‌ در سال‌های اخیر،‌ به دلیل شکست در حوزه‌های گوناگون، ‌هم‌اکنون در حوزه جنگ شناختی و جنگ روایت‌ها تمرکز راهبردی پیدا کرده، تلاش می‌کنند از این طریق در جامعه نسبت به نظام و جریان انقلابی و دستگاه‌ها و نهادهای اطلاعاتی‌ـ امنیتی، بدبینی و بی‌اعتمادی ایجاد کنند و از نظام اسلامی یک چهره خشن و سرکوب‌گر بسازند.

متأسفانه در این سال‌های پرفراز و فرود پشت سر گذاشته شده،‌ موارد بسیاری از این نوع روایت‌های دروغ وجود دارد که هر یک با طراحی قبلی، یک فضای سنگین تبلیغاتی را علیه جمهوری اسلامی شکل داده و گاهی فتنه‌هایی را پدید آورده است. حوادث کوی دانشگاه در تیر ماه 1378، فتنه آمریکایی‌ـ صهیونیستی سال 1388 که با یک دروغ بزرگ رقم خورد و در درون این فتنه بزرگ، ‌روایت‌های غلط دیگری همانند مرگ ندا آقاسلطان، ‌نمونه‌هایی از این نوع جنگ نرم و جنگ روایت‌ها علیه جمهوری اسلامی است.

در جنگ تبلیغاتی و جنجال اخیر رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی،‌ مادر ستار بهشتی در حالی که پیشانی‌اش پانسمان دارد و زیر چشمانش کبود است، آنچه را که برایش در روز پنج‌شنبه 18 آذرماه 1400 پیش آمده است، این‌گونه روایت می‌کند:

«در راه رفتن به امام‌زاده بودم که از یک موتور که 2 نفر سوار آن بودند،‌ یکی پیاده شد و من را بر زمین زد... وقتی چشم باز کردم، دیدم در بیمارستان هستم.»

به دنبال این حادثه و این روایت،‌ تفسیرها و تحلیل‌ها شروع می‌شود که نمونه‌هایی از این تیترهای انتشار یافته در این خصوص عبارتند از:

ـ حمله وحشیانه دو موتورسوار به گوهر عشقی،‌ مادر ستار بهشتی(دویچه وله فارسی)؛

ـ‌ ضرب و شتم مادر ستار بهشتی در راه مزار فرزندش (رادیو فردا)؛

ـ‌حمله به خانم گوهر عشقی سه حالت دارد(عباس عبدی)؛

ـ حمله به گوهر عشقی... علامت خطرناکی در شرایط امروز ایران است(احمد زیدآبادی).

ـ توئیت‌های آذر منصوری،‌ رمضان عبدالله‌زاده، صادق زیباکلام، ‌مصطفی تاج‌زاده و... همگی نظام و جریان انقلابی را نشانه می‌روند.

در تمامی واکنش‌ها و بازتاب‌ها دو نکته قابل توجه است:

ضرب و شتم و مورد حمله قرار گرفتن خانم گوهر عشقی قطعی پنداشته می‌شود.

شبکه‌های ماهواره‌ای و تمامی رسانه‌های وابسته به بیگانگان و جریان ضد انقلاب، تلاش می‌کنند این ضرب و شتم و حمله را اولاً به حکومت نسبت داده، ثانیاً گاهی با ادبیاتی تحریک‌آمیز ‌سعی می‌کنند در مخاطب نسبت به نظام تنفر ایجاد کنند.

اما در این میان، فردی چون علی مطهری هم که سال‌هاست با عینک بدبینی به نظام نگاه می‌کند، ‌با انتشار توئیتی در جنگ روایت‌ها علیه جمهوری اسلامی مشارکت کرده و می‌نویسد: «حمله به مادر مرحوم ستار بهشتی، پیرزنی که شاید چهل کیلو بیشتر وزن ندارد و فرزندش به خاطر یک انتقاد از نظام در بازجویی نیروی انتظامی به قتل رسیده و داغدار است چه مفهومی دارد؟ آیا برای حفظ نظام بوده؟! قطعاً نهادهای اطلاعاتی می‌توانند ضاربان را پیدا کنند. قوه قضائیه مسئولیت سنگینی دارد.»

این همه هیاهو و جنجال و به راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی علیه نظام، در حالی انجام شد که با بررسی‌های به عمل آمده و بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته در محل و گفت‌وگو با شاهدان در صحنه،مشخص شد ‌نه حمله‌ای در کار بوده و نه ضرب و شتمی انجام شده است و نه حتی این خانم در راه رفتن به مزار فرزندش بوده، بلکه او در حین عبور از کوچه به دلیل سرگیجه روی زمین و میل‌گردهای کنار جاده افتاده و آسیب دیده است. این حادثه و حواشی آن به ویژه رفتار کینه‌توزانه رسانه‌های غربی و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان،‌ نشان داد که مسئولان و مردم، بیش از پیش باید جنگ شناختی و جنگ روایت‌ها را جدی بگیرند.

منبع: بصیرت

ارسال نظرات