وقتی اردیبهشت سال ۹۷ دولت آمریکا از برجام خارج شد، گمان میکرد جمهوری اسلامی ۳ تا حداکثر ۶ ماه قادر به مقاومت خواهد بود و پس از آن ناچار به تسلیم شدن است.
پایگاه رهنما:
وقتی اردیبهشت سال ۹۷ دولت آمریکا از برجام خارج شد، گمان میکرد جمهوری اسلامی ۳ تا حداکثر ۶ ماه قادر به مقاومت خواهد بود و پس از آن ناچار به تسلیم شدن است. آمریکا با همین محاسبه سیاست فشار حداکثری را در دستور کار خود قرار داد، اما این سیاست نه تنها به نتیجه مطلوب واشنگتن ختم نشد بلکه کمانه نیز کرد!
در همین زمینه نشریه اکونومیست در تحلیلی ضمن اعتراف به اینکه سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران شکست خورده است، خاطرنشان کرده است: دولت جدید آمریکا به ریاست «جو بایدن»، علیرغم وعدههایش برای بازگشت به برجام در حال اجرای همین سیاست است.
نشریه آمریکایی در این مقاله ضمن اشاره به اظهارات «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور سابق آمریکا که برجام را «بدترین توافق تاریخ» توصیف کرده بود، یادآوری کرده است تحریمهایی که او بعد از خروج از توافق هستهای علیه ایران بهکار گرفت قرار بود جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار حداکثری قرار دهد.
اکونومیست مینویسد: «بروز بحران [میان ایران و آمریکا]از همان روزی که ترامپ برجام را "بدترین توافق تاریخ" خواند و از آن خارج شد قابل پیشبینی بود. این توافق، قرار بود بهازای رفع بسیاری از تحریمها ـ. و البته نه همه آنها ـ. محدودیتهایی را در برنامه هستهای ایران به وجود بیاورد.»
در ادامه آمده است: «هدف مجموعه تحریمهای جدید ترامپ اعمال "فشار حداکثری" علیه ایران بود، اما این سیاست در وادار کردن ایران به پذیرش مفاد سختگیرانهتر ناکام ماند، علاوه بر این، فشار حداکثری نتوانست مانع توسعه موشکهای بالیستیک ایران و یا حمایت این کشور از نیروهای نیابتیاش در سراسر خاورمیانه شود.»
اکونومیست در ادامه این مطلب به توضیح درباره سیاست جو بایدن که عملاً ادامه سیاستهای رئیسجمهور سابق آمریکا است، پرداخته، اما بهنقل از یک کارشناس مسائل بینالمللی تصریح کرده است که اکنون این جمهوری اسلامی ایران است که آمریکا را تحت فشار حداکثری قرار داده است.
نشریه آمریکایی تأکید میکند: «آقای بایدن در تبلیعات انتخاباتی وعده بازگشت به برجام را مطرح کرد. با وجود این او عملا برای افزایش قدرت چانهزنی آمریکا اکثر تحریمهای ترامپ را پابرجا نگاه داشته است. اما بهگفته مارک فیتزپاتریک، کارشناسان اندیشکده مطالعات راهبری بینالمللی، اکنون که برنامه هستهای ایران در حال پیشرفت است این تهران است که بایدن را تحت فشار حداکثری قرار داده است.»
آمریکاییها که در صفر کردن فروش نفت ایران هم شکست خورده اند، به دزدی دریایی روی آورده و سعی دارند از طرق آشکار و پنهان، منابع مالی ایران را تحت فشار قرار دهند. تقابلی که از مدتها قبل شروع شده و ماجرای تنش در دریای عمان نمونه اخیر آن است که به صحنه سرافکندگی آمریکا و نمایش اقتدار ایران مبدل شد.
آمریکا در ماجرای نفتکش و نفت دزدی، دو نوبت سیلی خورد؛ اول اینکه مغلوب نقشه هوشمندانه و مهارت و اقتدار (عقلانیت انقلابی) سپاه پاسداران شد؛ و نوبت دوم، در مقابل عملیات رسانهای گرفتار آمد و مجبور شد مقابل دیدگان افکار عمومی دنیا، در میان باتلاق خود ساخته دست و پا بزند.
اقدام سپاه به یک معنا، تلافی هوشمندانه گستاخی چند ماه قبل آمریکاییها در دست درازی به محموله نفتی فروخته شده ایران به ونزوئلا بود. آمریکا، اما این بار در دریای عمان، خود در دام افتاد و ناوگانش مجبور شد در برابر قدرت نمایی سپاه تسلیم شود.
ناوگان آمریکا، به مدت شش ساعت با نیروی دریایی سپاه دست و پنجه نرم کرده و سرانجام در وضعیتی تحقیر آمیز، مجبور شده نفت و نفتکش را برای ایران بگذارد و عقب نشینی کند؛ بی آن که صدایش را دربیاورد. خزیدن به تاریکی و پنهان داشتن فاجعه!
اما وقتی که ماجرا با روشن شدن نور افکنها و انتشار تصاویر غیر قابل انکار رو شده، آمریکایی ها، تغییر فاز داده و روایتهای بامزهای منتشر کردند؛ نیوزویک به نقل از یک مقام پنتاگون خبر میدهد «نیروهای ایرانی هفته گذشته یک نفتکش را در دریای عمان توقیف کردهاند و نیروهای آمریکایی، فقط حادثه را تماشا نموده و با نیروهای سپاه پاسداران مقابله نکرده اند».
شش ساعت حضور در مجاورت نیروهای ایرانی برای تماشای چی؟! بخوانید وضعیت دزد شوکه و میخکوب، پس از گرفتار شدن!
از آن طرف، خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشته «ایران یک نفتکش تحت پرچم ویتنام را در دریای عمان توقیف کرده»، تا بار تحقیر را از دوش واشنگتن بردارد و چنین وانمود کند که ماجرا ربطی به آمریکا ندارد. باز هم جای سوال باقی است که: پس ناوهای آمریکا در آن شش ساعت، چه غلطی میکرده اند؟
آنها دقیقا مشغول ارتکاب چه کاری بوده اند که با محاصره نفتکش مذکور و عملیات هلی برن تکاوران قهرمان ایرانی مواجه شده، شش ساعت کلنجار رفته و سرانجام با دریافت پیامهای تهدید، عقب نشینی را بر درگیری بیشتر ترجیح داده اند؟! این صحنه آیا چیزی جز اقتدار ایران را به جهانیان مخابره میکند؟
البته این اقتدار محدود به این صحنه نبوده و در میادین دیگری نیز به تازگی خود را نشان داده است. افزایش ذخایر غنی سازی کشور یکی از این نشانههای اقتدار است که از قضا بشدت غرب را عصبانی کرده است.
ماجرای دیگری که اخیراً رخ داد و موجب شگفتی همراه با تحقیر آمریکا شد، حمله به پایگاه آمریکایی التنف در مرز عراق و سوریه بود. این حمله برای آمریکاییها سنگین بود و بازتاب وسیعی در میان محافل تحلیلی پیدا کرد. روزنامه اسرائیل هیوم در این خصوص نوشت: «حمله به پایگاه نیروهای آمریکایی در التنف، ضرب شست و پیام هشداری به آمریکا و اسرائیل بود. در شرایط عادی، حمله نیروهای نیابتی ایران به یک پایگاه آمریکایی، میتواند تنش قابل توجهی را برانگیزد، اما دولت آمریکا اکنون، نه انرژی و نه ارادهای برای مقابله با ایران ندارد. حمله به پایگاه التنف به توانایی هایی اشاره میکند که ایران و متحدانش دارند. ایران سعی میکند آمریکا را خسته کند و هنگامی که خسته شود، نهایتا مجبور است عراق را هم مثل افغانستان ترک کند.
مجله نیوزویک هم در تحلیلی خاطرنشان کرد: «پیام حمله به پایگاه تنف، ضرورت خروج زودتر آمریکا از سوریه است. آمریکا به بهانه داعش میخواست نفوذ ایران را مهار کند؛ اما شکست خورد و نفوذ ایران تقویت شد. با حملات پیاپی به نیروهای آمریکا، سؤال بزرگی پدید آمده؛ آیا ارزشش را دارد؟»
البته که این اقتدار ارزان و آسان به دست نیامده است و اول مسئولان و سپس مردم باید قدردان آن باشند. اگر چه جریان اختاپوسی رسانهای در غرب، واقعیتها را کتمان میکند و اجازه نشر آن را در مقیاس وسیع و متناسب نمیدهد، اما در چهار گوشه جهان، کم نیستند مردمانی آزاده که به اقتدار جمهوری اسلامی افتخار کرده و آن را به نوعی عزت و افتخار خود میدانند.
ارسال نظرات